کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشمم غلو دارد
    نگاه از شوق دیدارت دل پر آرزو دارد
    گل پیمانه هم در دست ساقی غنچه می گردد
    مگر در سر هوای غنچه خندان او دارد
    شکست زلف او بسیار می دیدم چه دانستم
    که بهر قتل من چون خط سپاهی در سبو دارد؟
    ز بس دل با خیالش می کند مشق پریشانی
    سر بند نسیم زلف او را مو به مو دارد
    ز بس از حرف شوق روی او گل در گریبان کرد
    بسان غنچه مکتوب اسیران رنگ و بو دارد
    ز موج آتشین بند نقاب شرم بگشاید
    ز عکس چهره او دختر رز بسکه رو دارد
    شدم شرمنده عشق از تغافلهای شرم او
    خوشا چاک دلی کز بینش مژگان رفو دارد
    سجودی پیش آن محراب ابرو می توان کردن
    اسیر از خون امید دو عالم گر وضو دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha