اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشمم غلو دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشمم غلو دارد نگاه از شوق دیدارت دل پر آرزو دارد گل پیمانه هم در دست ساقی غنچه می گردد مگر در سر هوای غنچه خندان او دارد شکست زلف او بسیار می دیدم چه دانستم که بهر قتل من چون خط سپاهی در سبو دارد؟ ز بس دل با خیالش می کند مشق پریشانی سر بند نسیم زلف او را مو به مو دارد ز بس از حرف شوق روی او گل در گریبان کرد بسان غنچه مکتوب اسیران رنگ و بو دارد ز موج آتشین بند نقاب شرم بگشاید ز عکس چهره او دختر رز بسکه رو دارد شدم شرمنده عشق از تغافلهای شرم او خوشا چاک دلی کز بینش مژگان رفو دارد سجودی پیش آن محراب ابرو می توان کردن اسیر از خون امید دو عالم گر وضو دارد اسیر شهرستانی