به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد

2370عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بیدل چه سراید به خیالی که ندارد
شوخی چه کند با پر و بالی که ندارد
رسواست به خود تهمت بیکاری عاشق
کو در دو جهان فکر محالی که ندارد
سوداگر درد است تهیدستی حسرت
پر محتشمی کرده ز مالی که ندارد
دیوانه ندیدیم چو بیعار اسیرت
خوشحال نشسته است به حالی که ندارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 2شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 3شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 4شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...5شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 6شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 7شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...8شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 9شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 10شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...11شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 12شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 13شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 14شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 15شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 16شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 17شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...18شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 19شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 20شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...21شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 22شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 23شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 24شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 25شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...26شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 27شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 28شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 29شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...30شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 31شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 32شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 33شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 34شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 35شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 36شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...37شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...38شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...39شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 40شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 41شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...42شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...43شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...44شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 45شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 46شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 47شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 48شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 49شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 50شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 51شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 52شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 53شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 54شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 55شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...56شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...57شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...58شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 59شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...60شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 61شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...62شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...63شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 64شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 65شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 66شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 67شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...68شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 69شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...70شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 71شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 72شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 73شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 74شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 75شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...76شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 77شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...78شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 79شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 80شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 81شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 82شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 83شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...84شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...85شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...86شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...87شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 88شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 89شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 90شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 91شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 92شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...93شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 94شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 95شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...96شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...97شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...98شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 99شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...100شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...101شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...102شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 103شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 104شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 105شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 106شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 107شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...108شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 109شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 110شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 111شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 112شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...113شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 114شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 115شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 116شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 117شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 118شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 119شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 120شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 121شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 122شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 123شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 124شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 125شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 126شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...127شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 128شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...129شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 130شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 131شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 132شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 133شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...134شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...135شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 136شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 137شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 138شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...139شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...140شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...141شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 142شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 143شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...144شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 145شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 146شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 147شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...148شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 149شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 150شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 151شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 152شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 153شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 154شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 155شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 156شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 157شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 158شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 159شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 160شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 161شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 162شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 163شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 164شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...165شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 166شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...167شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 168شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 169شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...170شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 171شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 172شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 173شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 174شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 175شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 176شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 177شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 178شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...179شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 180شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...181شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...182شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 183شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 184شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 185شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 186شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 187شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 188شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 189شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 190شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 191شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 192شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 193شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 194شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...195شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 196شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 197شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 198شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...199شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...200شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 201شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 202شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 203شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 204شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 205شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 206شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 207شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 208شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 209شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...210شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 211شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 212شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 213شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 214شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 215شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...216شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 217شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...218شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...219شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 220شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 221شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 222شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...223شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 224شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...225شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 226شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 227شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 228شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...229شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...230شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 231شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...232شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 233شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 234شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 235شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 236شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 237شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 238شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 239شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 240شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...241شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 242شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 243شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 244شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 245شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 246شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 247شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...248شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...249شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 250شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...251شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 252شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 253شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...254شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 255شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 256شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 257شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...258شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 259شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 260شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 261شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...262شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 263شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 264شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 265شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...266شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...267شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 268شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...269شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 270شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...271شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 272شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 273شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 274شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 275شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 276شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 277شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 278شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 279شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 280شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 281شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...282شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...283شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 284شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 285شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 286شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...287شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...288شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 289شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 290شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 291شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 292شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...293شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 294شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...295شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 296شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 297شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...298شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...299شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...300شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 301شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...302شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...303شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 304شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 305شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 306شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...307شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 308شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 309شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 310شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 311شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 312شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 313شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 314شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 315شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...316شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 317شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 318شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 319شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 320شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...321شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 322شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 323شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 324شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 325شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 326شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 327شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 328شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 329شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 330شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 331شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...332شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...333شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 334شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 335شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...336شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...337شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 338شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 339شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...340شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 341شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 342شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...343شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...344شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 345شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 346شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 347شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 348شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 349شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 350شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 351شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 352شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 353شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...354شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...355شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 356شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 357شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 358شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 359شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...360شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 361شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 362شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 363شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 364شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 365شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...366شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 367شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 368شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 369شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 370شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 371شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 372شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 373شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 374شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 375شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 376شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 377شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 378شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 379شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...380شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 381شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 382شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 383شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 384شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 385شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 386شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 387شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 388شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ