به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۴۱۷: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد

2340عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد
پژمردگی شکفته این گلستان مباد
با صبحت یدان که مباد از برش جدا
از ناز طبع نازک او سر گران مباد
پیغام خویش جز به خیالش نمی دهم
غیری بدین وسیله به او همزبان مباد
جسم تو تب کشید و من از رشک سوختم
درد تو جز نصیب من خسته جان مباد
غافل شدم زمانی و تب بر تو دست یافت
کز بیخبر اسیر تو نام و نشان مباد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۱۶: اضطرابم رهین طاقت باد 2شمارهٔ ۴۱۷: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 3شمارهٔ ۴۱۸: بی یاد قامتش دل بیتاب من مباد 4شمارهٔ ۴۱۹: گلشن آرای خیالم حسن محجوب تو باد 5شمارهٔ ۴۲۰: غمی که درد نیفزود ننگ سلسله باد 6شمارهٔ ۴۲۱: عنان دل به مژگان می توان داد 7شمارهٔ ۴۲۲: رشته وادی هجر تو گرم سر می داد 8شمارهٔ ۴۲۳: اشکم از بس کرده آب روی گلها را زی ...9شمارهٔ ۴۲۴: گلاب خون و عبیر غبار می طلبد 10شمارهٔ ۴۲۵: تذرو جلوه ات را دیده من آشیان زیب ...11شمارهٔ ۴۲۶: کجا بی کاوش دردی صد چاک می زیبد 12شمارهٔ ۴۲۷: قطره چون موج اضطراب افتد 13شمارهٔ ۴۲۸: ز تاب سنبلی صید ضعیفم در کمند افت ...14شمارهٔ ۴۲۹: آتشی نیست محبت که به ناپاک افتد 15شمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم ر ...16شمارهٔ ۴۳۱: در دام تمنای تو گر بر سرم افتد 17شمارهٔ ۴۳۲: به لب هر دم ز شادی شکر این سودا ن ...18شمارهٔ ۴۳۳: سخنها بر زبان چون رشته ها بر سوزن ...19شمارهٔ ۴۳۴: دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گرد ...20شمارهٔ ۴۳۵: همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گرد ...21شمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد 22شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 23شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 24شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 25شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 26شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...27شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...28شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 29شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 30شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 31شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 32شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...33شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...34شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...35شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 36شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 37شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 38شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 39شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 40شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 41شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 42شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 43شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...44شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...45شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 46شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 47شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...48شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...49شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 50شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...51شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 52شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 53شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...54شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 55شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...56شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 57شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...58شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 59شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 60شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 61شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 62شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 63شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 64شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 65شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 66شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...67شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 68شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 69شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 70شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...71شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 72شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 73شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...74شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 75شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 76شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...77شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 78شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 79شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 80شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 81شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 82شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 83شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...84شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 85شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 86شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...87شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 88شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 89شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 90شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 91شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...92شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 93شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 94شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 95شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...96شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 97شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 98شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 99شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 100شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 101شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 102شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...103شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...104شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...105شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 106شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 107شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...108شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...109شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...110شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 111شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 112شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 113شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 114شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 115شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 116شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 117شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 118شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 119شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 120شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 121شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...122شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...123شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...124شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 125شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...126شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 127شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...128شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...129شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 130شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 131شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 132شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 133شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...134شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 135شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...136شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 137شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 138شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 139شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 140شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 141شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...142شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 143شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...144شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 145شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 146شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 147شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 148شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 149شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...150شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...151شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...152شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...153شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 154شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 155شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 156شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 157شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 158شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...159شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 160شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 161شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...162شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...163شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...164شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 165شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...166شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...167شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...168شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 169شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 170شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 171شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 172شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 173شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...174شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 175شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 176شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 177شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 178شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...179شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 180شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 181شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 182شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 183شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 184شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 185شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 186شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 187شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 188شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 189شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 190شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 191شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 192شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...193شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 194شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...195شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 196شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 197شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 198شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 199شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...200شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...201شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 202شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 203شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 204شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...205شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...206شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...207شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 208شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 209شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...210شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 211شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 212شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 213شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...214شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 215شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 216شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 217شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 218شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 219شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 220شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 221شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 222شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 223شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 224شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 225شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 226شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 227شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 228شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 229شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 230شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...231شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 232شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...233شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 234شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 235شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...236شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 237شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 238شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 239شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 240شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 241شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 242شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 243شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 244شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...245شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 246شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...247شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...248شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 249شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 250شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 251شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 252شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 253شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 254شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 255شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 256شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 257شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 258شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 259شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 260شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...261شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 262شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 263شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 264شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...265شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...266شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 267شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 268شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 269شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 270شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 271شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 272شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 273شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 274شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 275شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...276شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 277شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 278شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 279شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 280شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 281شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...282شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 283شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...284شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...285شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 286شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 287شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 288شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...289شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 290شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...291شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 292شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 293شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 294شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...295شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...296شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 297شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...298شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 299شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 300شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 301شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 302شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 303شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 304شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 305شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 306شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...307شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 308شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 309شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 310شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 311شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 312شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 313شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...314شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...315شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 316شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...317شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 318شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 319شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...320شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 321شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 322شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 323شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...324شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 325شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 326شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 327شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...328شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 329شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 330شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 331شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...332شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...333شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 334شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...335شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 336شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...337شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 338شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 339شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 340شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 341شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 342شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 343شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 344شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 345شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 346شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 347شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...348شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...349شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 350شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 351شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 352شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...353شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...354شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 355شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 356شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 357شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 358شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...359شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 360شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...361شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 362شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 363شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...364شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...365شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...366شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 367شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...368شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...369شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 370شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 371شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 372شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...373شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 374شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 375شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 376شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 377شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 378شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 379شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 380شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 381شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...382شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 383شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 384شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 385شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 386شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...387شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 388شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 389شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 390شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 391شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 392شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 393شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 394شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 395شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 396شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 397شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...398شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...399شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 400شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 401شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...402شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...403شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 404شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 405شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...406شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 407شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 408شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...409شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...410شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 411شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 412شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 413شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 414شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 415شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 416شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 417شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 418شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 419شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...420شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...421شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 422شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 423شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 424شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 425شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...426شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 427شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 428شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 429شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 430شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 431شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...432شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 433شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 434شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 435شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 436شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 437شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 438شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 439شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 440شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 441شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 442شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 443شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 444شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 445شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...446شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 447شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 448شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 449شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 450شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 451شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 452شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 453شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 454شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ