به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد

2030عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گل خیال که در آب و آتشم دارد
که یاد خنده غفلت مشوشم دارد
اگر غبار نگردم غبار خواهم شد
به دام شوخی جولان ابرشم دارد
شهید جلوه شمشیر گشتنم بس نیست
هلاک شوخی پرواز ترکشم دارد
عداوتم گل خجلت به بار می آرد
ز درد کینه دل پاک بی غشم دارد
ز کینه ام دل شمشیر آرمید و هنوز
خیال ابروی او درکشاکشم دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 2شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 3شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 4شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 5شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 6شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 7شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 8شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...9شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 10شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 11شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 12شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...13شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 14شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 15شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...16شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 17شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 18شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...19شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 20شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 21شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 22شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 23شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 24شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 25شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...26شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 27شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 28شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...29شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 30شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 31شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 32شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 33شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...34شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 35شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 36شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 37شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...38شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 39شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 40شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 41شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 42شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 43شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 44شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...45شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...46شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...47شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 48شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 49شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...50شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...51شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...52شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 53شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 54شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 55شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 56شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 57شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 58شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 59شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 60شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 61شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 62شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 63شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...64شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...65شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...66شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 67شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...68شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 69شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...70شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...71شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 72شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 73شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 74شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 75شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...76شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 77شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...78شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 79شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 80شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 81شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 82شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 83شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...84شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 85شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...86شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 87شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 88شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 89شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 90شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 91شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...92شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...93شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...94شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...95شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 96شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 97شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 98شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 99شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 100شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...101شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 102شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 103شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...104شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...105شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...106شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 107شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...108شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...109شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...110شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 111شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 112شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 113شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 114شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 115شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...116شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 117شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 118شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 119شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 120شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...121شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 122شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 123شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 124شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 125شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 126شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 127شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 128شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 129شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 130شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 131شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 132شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 133شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 134شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...135شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 136شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...137شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 138شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 139شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 140شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 141شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...142شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...143شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 144شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 145شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 146شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...147شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...148شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...149شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 150شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 151شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...152شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 153شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 154شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 155شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...156شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 157شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 158شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 159شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 160شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 161شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 162شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 163شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 164شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 165شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 166شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 167شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 168شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 169شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 170شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 171شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 172شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...173شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 174شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...175شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 176شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 177شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...178شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 179شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 180شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 181شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 182شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 183شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 184شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 185شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 186شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...187شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 188شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...189شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...190شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 191شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 192شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 193شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 194شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 195شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 196شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 197شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 198شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 199شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 200شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 201شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 202شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...203شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 204شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 205شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 206شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...207شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...208شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 209شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 210شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 211شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 212شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 213شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 214شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 215شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 216شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 217شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...218شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 219شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 220شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 221شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 222شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 223شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...224شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 225شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...226شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...227شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 228شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 229شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 230شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...231شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 232شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...233شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 234شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 235شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 236شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...237شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...238شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 239شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...240شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 241شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 242شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 243شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 244شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 245شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 246شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 247شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 248شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...249شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 250شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 251شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 252شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 253شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 254شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 255شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...256شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...257شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 258شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...259شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 260شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 261شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...262شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 263شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 264شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 265شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...266شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 267شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 268شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 269شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...270شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 271شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 272شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 273شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...274شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...275شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 276شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...277شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 278شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...279شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 280شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 281شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 282شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 283شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 284شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 285شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 286شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 287شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 288شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 289شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...290شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...291شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 292شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 293شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 294شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...295شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...296شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 297شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 298شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 299شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 300شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...301شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 302شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...303شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 304شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 305شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...306شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...307شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...308شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 309شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...310شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...311شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 312شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 313شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 314شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...315شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 316شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 317شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 318شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 319شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 320شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 321شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 322شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 323شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...324شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 325شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 326شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 327شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 328شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...329شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 330شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 331شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 332شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 333شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 334شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 335شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 336شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 337شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 338شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 339شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...340شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...341شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 342شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 343شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...344شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...345شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 346شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 347شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...348شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 349شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 350شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...351شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...352شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 353شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 354شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 355شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 356شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 357شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 358شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 359شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 360شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 361شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...362شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...363شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 364شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 365شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 366شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 367شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...368شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 369شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 370شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 371شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 372شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 373شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...374شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 375شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 376شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 377شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 378شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 379شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 380شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 381شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 382شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 383شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 384شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 385شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 386شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 387شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...388شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 389شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 390شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 391شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 392شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 393شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 394شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 395شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 396شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ