کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    میان مهربانی آنچنان بیگانه می خندد
    که شمع از خجلتم می گرید و پروانه می خندد
    به پیری گشته ام بازیچه طفلی تماشا کن
    ز شوخی زیر لب بر محرم و بیگانه می خندد
    چنان گرم است از دیوانه ام بازار خندیدن
    که گوهر در محیط اخگر در آتشخانه می خندد
    ز عکس روی طفلان گلستان خوان بازیگوش
    به رنگ گل در و دیوار مکتبخانه می خندد
    شگون دانسته چندان خنده بر سامان دل کردن
    که بیند صبح را گر فرش این ویرانه می خندد
    ز طفلی گفتگوی عشق را افسانه می داند
    اگر در خواب می بیند دل دیوانه می خندد
    چنان بالیدن از فیض هوای ابر می جوشد
    که همچون غنچه در دامان دهقان دانه می خندد
    اسیر از توبه ساغر می کشم در وادی شوقی
    که از خاک ره زهدم گل پیمانه می خندد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha