به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد

1780عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

شوق رازی است که اظهار در آتش دارد
عشق خاری است که در گلزار در آتش دارد
داغ حسنم که ندانسته سپند از خاشاک
دل دیوانه و هشیار در آتش دارد
هر که پوشیده چو اخگر نظر از عالم برد
شعله را دیده بیدار در آتش دارد
عالم از گرمی بازار دل آتشکده ای است
عشق تنها نه خریدار در آتش دارد
نتوان سوخت برای دگران بی نسبت
کامجو را دل بیعار در آتش دارد
خلقی از شوق تو در آتش هم می سوزند
شمع پروانه و گل خار در آتش دارد
عشق تنها نه همین هستی ما سوزد اسیر
خار از این بادیه بسیار در آتش دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...2شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 3شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 4شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 5شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 6شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 7شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 8شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 9شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 10شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...11شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 12شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 13شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 14شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...15شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 16شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 17شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...18شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 19شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 20شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...21شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 22شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 23شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 24شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 25شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 26شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 27شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...28شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 29شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 30شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...31شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 32شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 33شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 34شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 35شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...36شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 37شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 38شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 39شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...40شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 41شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 42شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 43شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 44شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 45شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 46شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...47شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...48شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...49شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 50شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 51شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...52شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...53شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...54شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 55شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 56شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 57شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 58شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 59شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 60شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 61شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 62شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 63شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 64شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 65شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...66شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...67شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...68شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 69شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...70شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 71شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...72شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...73شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 74شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 75شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 76شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 77شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...78شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 79شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...80شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 81شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 82شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 83شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 84شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 85شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...86شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 87شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...88شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 89شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 90شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 91شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 92شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 93شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...94شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...95شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...96شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...97شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 98شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 99شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 100شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 101شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 102شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...103شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 104شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 105شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...106شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...107شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...108شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 109شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...110شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...111شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...112شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 113شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 114شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 115شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 116شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 117شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...118شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 119شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 120شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 121شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 122شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...123شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 124شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 125شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 126شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 127شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 128شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 129شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 130شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 131شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 132شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 133شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 134شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 135شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 136شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...137شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 138شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...139شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 140شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 141شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 142شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 143شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...144شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...145شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 146شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 147شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 148شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...149شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...150شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...151شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 152شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 153شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...154شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 155شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 156شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 157شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...158شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 159شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 160شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 161شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 162شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 163شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 164شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 165شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 166شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 167شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 168شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 169شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 170شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 171شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 172شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 173شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 174شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...175شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 176شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...177شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 178شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 179شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...180شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 181شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 182شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 183شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 184شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 185شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 186شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 187شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 188شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...189شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 190شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...191شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...192شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 193شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 194شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 195شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 196شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 197شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 198شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 199شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 200شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 201شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 202شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 203شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 204شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...205شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 206شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 207شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 208شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...209شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...210شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 211شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 212شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 213شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 214شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 215شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 216شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 217شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 218شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 219شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...220شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 221شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 222شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 223شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 224شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 225شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...226شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 227شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...228شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...229شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 230شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 231شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 232شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...233شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 234شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...235شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 236شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 237شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 238شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...239شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...240شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 241شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...242شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 243شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 244شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 245شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 246شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 247شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 248شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 249شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 250شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...251شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 252شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 253شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 254شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 255شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 256شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 257شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...258شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...259شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 260شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...261شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 262شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 263شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...264شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 265شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 266شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 267شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...268شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 269شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 270شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 271شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...272شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 273شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 274شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 275شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...276شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...277شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 278شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...279شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 280شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...281شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 282شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 283شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 284شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 285شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 286شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 287شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 288شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 289شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 290شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 291شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...292شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...293شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 294شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 295شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 296شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...297شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...298شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 299شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 300شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 301شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 302شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...303شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 304شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...305شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 306شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 307شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...308شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...309شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...310شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 311شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...312شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...313شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 314شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 315شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 316شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...317شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 318شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 319شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 320شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 321شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 322شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 323شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 324شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 325شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...326شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 327شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 328شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 329شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 330شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...331شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 332شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 333شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 334شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 335شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 336شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 337شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 338شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 339شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 340شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 341شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...342شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...343شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 344شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 345شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...346شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...347شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 348شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 349شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...350شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 351شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 352شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...353شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...354شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 355شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 356شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 357شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 358شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 359شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 360شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 361شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 362شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 363شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...364شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...365شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 366شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 367شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 368شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 369شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...370شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 371شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 372شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 373شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 374شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 375شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...376شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 377شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 378شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 379شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 380شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 381شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 382شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 383شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 384شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 385شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 386شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 387شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 388شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 389شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...390شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 391شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 392شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 393شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 394شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 395شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 396شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 397شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 398شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ