به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم رنگ افتد

2150عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم رنگ افتد
ز بیتابی گلی هر گوشه با سروی به جنگ افتد
تماشا می کند آیینه چشم غزالانش
نگاه او اگر بر داغ تصویر پلنگ افتد
خوش آن شوری که از نیرنگ چون مجلس بیارایی
زگلبازی میان شیشه و دل جنگ سنگ افتد
برای آسیا یک دانه را یک خوشه می سازد
فریبت می دهد نشو و نما چون کار تنگ افتد
ز انجام عداوت غافلی بر خویش رحمی کن
نمی ترسی کمان از دست دل پیش از خدنگ افتد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۲۹: آتشی نیست محبت که به ناپاک افتد 2شمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم ر ...3شمارهٔ ۴۳۱: در دام تمنای تو گر بر سرم افتد 4شمارهٔ ۴۳۲: به لب هر دم ز شادی شکر این سودا ن ...5شمارهٔ ۴۳۳: سخنها بر زبان چون رشته ها بر سوزن ...6شمارهٔ ۴۳۴: دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گرد ...7شمارهٔ ۴۳۵: همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گرد ...8شمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد 9شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 10شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 11شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 12شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 13شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...14شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...15شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 16شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 17شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 18شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 19شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...20شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...21شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...22شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 23شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 24شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 25شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 26شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 27شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 28شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 29شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 30شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...31شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...32شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 33شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 34شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...35شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...36شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 37شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...38شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 39شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 40شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...41شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 42شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...43شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 44شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...45شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 46شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 47شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 48شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 49شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 50شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 51شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 52شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 53شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...54شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 55شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 56شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 57شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...58شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 59شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 60شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...61شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 62شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 63شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...64شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 65شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 66شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 67شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 68شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 69شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 70شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...71شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 72شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 73شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...74شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 75شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 76شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 77شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 78شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...79شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 80شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 81شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 82شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...83شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 84شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 85شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 86شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 87شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 88شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 89شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...90شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...91شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...92شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 93شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 94شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...95شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...96شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...97شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 98شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 99شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 100شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 101شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 102شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 103شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 104شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 105شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 106شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 107شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 108شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...109شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...110شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...111شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 112شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...113شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 114شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...115شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...116شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 117شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 118شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 119شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 120شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...121شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 122شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...123شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 124شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 125شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 126شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 127شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 128شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...129شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 130شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...131شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 132شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 133شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 134شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 135شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 136شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...137شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...138شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...139شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...140شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 141شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 142شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 143شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 144شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 145شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...146شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 147شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 148شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...149شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...150شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...151شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 152شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...153شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...154شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...155شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 156شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 157شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 158شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 159شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 160شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...161شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 162شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 163شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 164شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 165شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...166شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 167شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 168شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 169شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 170شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 171شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 172شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 173شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 174شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 175شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 176شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 177شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 178شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 179شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...180شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 181شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...182شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 183شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 184شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 185شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 186شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...187شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...188شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 189شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 190شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 191شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...192شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...193شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...194شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 195شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 196شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...197شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 198شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 199شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 200شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...201شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 202شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 203شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 204شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 205شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 206شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 207شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 208شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 209شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 210شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 211شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 212شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 213شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 214شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 215شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 216شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 217شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...218شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 219شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...220شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 221شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 222شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...223شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 224شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 225شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 226شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 227شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 228شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 229شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 230شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 231شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...232شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 233شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...234شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...235شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 236شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 237شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 238شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 239شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 240شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 241شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 242شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 243شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 244شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 245شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 246شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 247شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...248شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 249شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 250شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 251شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...252شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...253شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 254شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 255شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 256شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 257شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 258شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 259شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 260شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 261شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 262شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...263شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 264شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 265شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 266شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 267شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 268شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...269شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 270شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...271شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...272شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 273شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 274شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 275شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...276شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 277شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...278شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 279شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 280شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 281شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...282شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...283شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 284شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...285شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 286شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 287شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 288شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 289شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 290شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 291شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 292شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 293شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...294شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 295شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 296شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 297شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 298شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 299شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 300شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...301شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...302شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 303شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...304شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 305شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 306شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...307شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 308شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 309شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 310شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...311شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 312شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 313شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 314شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...315شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 316شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 317شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 318شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...319شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...320شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 321شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...322شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 323شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...324شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 325شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 326شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 327شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 328شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 329شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 330شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 331شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 332شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 333شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 334شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...335شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...336شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 337شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 338شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 339شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...340شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...341شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 342شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 343شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 344شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 345شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...346شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 347شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...348شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 349شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 350شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...351شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...352شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...353شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 354شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...355شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...356شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 357شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 358شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 359شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...360شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 361شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 362شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 363شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 364شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 365شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 366شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 367شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 368شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...369شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 370شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 371شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 372شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 373شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...374شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 375شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 376شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 377شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 378شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 379شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 380شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 381شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 382شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 383شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 384شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...385شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...386شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 387شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 388شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...389شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...390شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 391شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 392شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...393شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 394شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 395شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...396شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...397شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 398شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 399شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 400شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 401شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 402شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 403شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 404شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 405شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 406شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...407شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...408شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 409شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 410شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 411شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 412شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...413شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 414شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 415شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 416شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 417شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 418شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...419شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 420شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 421شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 422شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 423شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 424شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 425شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 426شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 427شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 428شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 429شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 430شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 431شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 432شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...433شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 434شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 435شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 436شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 437شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 438شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 439شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 440شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 441شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ