به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می گردد

2350عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می گردد
جنون همچون صدا در حلقه زنجیر می گردد
عداوت با دل بی کینه رنگین رفتنی دارد
ز خون واژگون بختان دم شمشیر می گردد
شکست کار عاشق داغ دارد مومیایی را
غبارم صندل دردسر تعمیر می گردد
خروشی از نی هر استخوانم بی تو می جوشد
که خون در حلقه های دیده زنجیر می گردد
هما پروانه شمع مزارم گشته پندارد
ز تنهایی شهید بیکسی دلگیر می گردد
ز شوقت گر کشد حیران نگاهی در نظرگاهی
به خون غلطد هوس گرد سر تصویر می گردد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 2شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...3شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...4شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 5شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 6شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 7شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 8شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...9شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...10شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...11شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 12شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 13شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 14شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 15شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 16شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 17شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 18شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 19شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...20شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...21شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 22شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 23شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...24شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...25شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 26شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...27شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 28شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 29شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...30شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 31شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...32شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 33شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...34شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 35شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 36شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 37شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 38شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 39شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 40شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 41شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 42شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...43شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 44شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 45شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 46شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...47شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 48شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 49شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...50شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 51شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 52شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...53شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 54شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 55شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 56شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 57شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 58شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 59شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...60شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 61شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 62شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...63شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 64شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 65شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 66شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 67شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...68شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 69شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 70شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 71شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...72شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 73شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 74شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 75شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 76شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 77شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 78شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...79شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...80شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...81شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 82شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 83شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...84شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...85شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...86شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 87شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 88شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 89شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 90شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 91شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 92شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 93شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 94شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 95شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 96شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 97شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...98شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...99شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...100شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 101شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...102شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 103شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...104شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...105شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 106شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 107شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 108شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 109شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...110شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 111شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...112شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 113شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 114شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 115شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 116شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 117شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...118شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 119شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...120شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 121شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 122شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 123شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 124شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 125شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...126شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...127شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...128شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...129شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 130شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 131شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 132شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 133شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 134شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...135شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 136شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 137شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...138شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...139شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...140شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 141شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...142شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...143شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...144شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 145شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 146شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 147شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 148شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 149شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...150شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 151شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 152شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 153شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 154شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...155شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 156شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 157شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 158شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 159شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 160شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 161شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 162شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 163شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 164شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 165شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 166شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 167شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 168شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...169شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 170شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...171شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 172شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 173شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 174شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 175شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...176شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...177شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 178شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 179شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 180شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...181شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...182شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...183شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 184شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 185شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...186شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 187شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 188شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 189شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...190شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 191شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 192شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 193شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 194شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 195شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 196شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 197شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 198شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 199شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 200شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 201شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 202شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 203شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 204شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 205شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 206شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...207شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 208شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...209شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 210شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 211شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...212شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 213شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 214شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 215شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 216شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 217شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 218شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 219شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 220شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...221شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 222شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...223شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...224شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 225شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 226شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 227شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 228شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 229شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 230شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 231شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 232شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 233شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 234شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 235شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 236شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...237شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 238شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 239شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 240شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...241شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...242شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 243شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 244شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 245شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 246شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 247شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 248شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 249شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 250شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 251شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...252شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 253شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 254شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 255شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 256شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 257شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...258شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 259شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...260شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...261شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 262شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 263شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 264شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...265شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 266شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...267شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 268شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 269شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 270شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...271شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...272شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 273شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...274شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 275شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 276شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 277شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 278شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 279شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 280شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 281شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 282شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...283شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 284شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 285شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 286شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 287شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 288شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 289شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...290شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...291شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 292شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...293شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 294شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 295شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...296شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 297شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 298شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 299شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...300شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 301شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 302شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 303شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...304شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 305شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 306شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 307شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...308شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...309شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 310شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...311شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 312شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...313شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 314شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 315شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 316شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 317شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 318شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 319شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 320شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 321شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 322شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 323شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...324شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...325شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 326شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 327شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 328شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...329شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...330شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 331شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 332شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 333شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 334شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...335شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 336شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...337شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 338شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 339شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...340شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...341شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...342شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 343شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...344شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...345شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 346شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 347شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 348شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...349شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 350شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 351شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 352شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 353شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 354شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 355شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 356شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 357شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...358شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 359شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 360شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 361شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 362شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...363شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 364شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 365شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 366شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 367شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 368شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 369شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 370شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 371شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 372شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 373شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...374شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...375شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 376شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 377شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...378شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...379شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 380شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 381شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...382شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 383شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 384شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...385شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...386شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 387شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 388شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 389شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 390شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 391شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 392شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 393شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 394شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 395شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...396شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...397شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 398شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 399شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 400شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 401شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...402شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 403شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 404شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 405شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 406شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 407شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...408شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 409شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 410شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 411شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 412شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 413شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 414شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 415شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 416شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 417شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 418شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 419شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 420شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 421شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...422شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 423شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 424شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 425شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 426شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 427شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 428شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 429شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 430شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ