اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم رنگ افتد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم رنگ افتد ز بیتابی گلی هر گوشه با سروی به جنگ افتد تماشا می کند آیینه چشم غزالانش نگاه او اگر بر داغ تصویر پلنگ افتد خوش آن شوری که از نیرنگ چون مجلس بیارایی زگلبازی میان شیشه و دل جنگ سنگ افتد برای آسیا یک دانه را یک خوشه می سازد فریبت می دهد نشو و نما چون کار تنگ افتد ز انجام عداوت غافلی بر خویش رحمی کن نمی ترسی کمان از دست دل پیش از خدنگ افتد اسیر شهرستانی