به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۳۳۴: فیض بیداری مسیح بخت آلود کیست

2190عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

فیض بیداری مسیح بخت آلود کیست
صبحدم پروانه بزم شب مولود کیست
عنبر سارای دود مجمر روحانیان
نکهت ریحان گلزار عبیر اندود کیست
فیض امشب گر نباشد قبله دور فلک
صبح مستی در طواف کعبه مقصود کیست
مردم چشم صباح انتظار فیض عید
پرتو روحانی شمع شب مولود کیست
هر طرف رو می کنم چون کعبه محراب دل است
غیر من در طوف امشب شش جهت مسجود کیست
می کشد صبح وصال از شام هجران نازها
گرمی سود است تا محشر ندانم سود کیست
از تجلی هر طرف پروانه ای پر می زند
شمع خلوتخانه وحدت شب مولود کیست
خضر از بیداری امشب زلالی گر نخورد
زنده جاوید بودن آتش بیدود کیست
دارد از گوش شنیدن چشم دیدن تازه تر
فیض بیداری ندانم صبحدم موعود کیست
گاهی از غفلت گه از بینش دلی وا می کنم
صبح و شام اسیر از چشم خواب آلود کیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۳۳: آن دل که نام درد نداند سپند کیست 2شمارهٔ ۳۳۴: فیض بیداری مسیح بخت آلود کیست 3شمارهٔ ۳۳۵: نمی داند محبت درهم از کیست 4شمارهٔ ۳۳۶: بوی چمن ز خانه به دوشان شوق کیست 5شمارهٔ ۳۳۷: گلزارها ز اشک جگرتاب چشم کیست 6شمارهٔ ۳۳۸: جنون بوی گل افسانه کیست 7شمارهٔ ۳۳۹: بی غرض چون گردد الفت محرم و بیگان ...8شمارهٔ ۳۴۰: گریه بیقرار پیدا نیست 9شمارهٔ ۳۴۱: رفت از پیر و جوان طاقت و کس پیدا ...10شمارهٔ ۳۴۲: به فکر خاطر ناشاد ما نیست 11شمارهٔ ۳۴۳: ما را که سر عشرت و پروای طرب نیست 12شمارهٔ ۳۴۴: از رشک بلبلم دل حسرت نصیب نیست 13شمارهٔ ۳۴۵: گرفتار کمند عشق را صیاد حاجت نیست 14شمارهٔ ۳۴۶: نام دل بردن به غیر از یاد دلبر هی ...15شمارهٔ ۳۴۷: همزبان بزم ما غیر از در و دیوار ن ...16شمارهٔ ۳۴۸: جلوه ای از چشم دل مستور نیست 17شمارهٔ ۳۴۹: همتم را ترک عالم کمتر از تسخیر نی ...18شمارهٔ ۳۵۰: صبرم حریف عربده نیم ناز نیست 19شمارهٔ ۳۵۱: از راز محبت که گلی جز خطرش نیست 20شمارهٔ ۳۵۲: گرچه از سامان حیرانی نظر درویش نی ...21شمارهٔ ۳۵۳: خجلت الفت کشد هر دل که با ما صاف ...22شمارهٔ ۳۵۴: عشق اگر سوزد بر آتش حسن او را باک ...23شمارهٔ ۳۵۵: جز مراد دلت مرادم نیست 24شمارهٔ ۳۵۶: کدام صبح که سرمشق انتظارم نیست 25شمارهٔ ۳۵۷: به دور چشم توام التجا به دوران نی ...26شمارهٔ ۳۵۸: در تن بیمار لعل روح پرورد تو نیست 27شمارهٔ ۳۵۹: در سراپای شهید غم پنهان تو نیست 28شمارهٔ ۳۶۰: دیده ناکام را جز تهمت نظاره نیست 29شمارهٔ ۳۶۱: خرقه پوشی است خودنمایی نیست 30شمارهٔ ۳۶۲: آیا دیگر چه مدعا داشت 31شمارهٔ ۳۶۳: فلک ز کام من سفله کیش عار نداشت 32شمارهٔ ۳۶۴: رواج ساختگی های روزگار نداشت 33شمارهٔ ۳۶۵: عاشق آن روز که جا در خم آن دام ند ...34شمارهٔ ۳۶۶: در دیار ما زمین مشت غباری هم نداش ...35شمارهٔ ۳۶۷: در حلقه زلف تو دلی چله نشین داشت 36شمارهٔ ۳۶۸: سبزه ما کی ز برق خرمنی اندیشه داش ...37شمارهٔ ۳۶۹: دلم با سوز پنهانی سری داشت 38شمارهٔ ۳۷۰: تا کی از شام جدایی ماجرا خواهد گذ ...39شمارهٔ ۳۷۱: در دلم سیر کوی یار گذشت 40شمارهٔ ۳۷۲: بیگانگی ز شکوه شام و سحر گذشت 41شمارهٔ ۳۷۳: دامن صحرا و کوه از دامن گلچین گذش ...42شمارهٔ ۳۷۴: گردش چشم تماشا می گشت 43شمارهٔ ۳۷۵: شوق روزی که پی چاک گریبان می گشت 44شمارهٔ ۳۷۶: حرف شوقت مختصر خواهم نوشت 45شمارهٔ ۳۷۷: نامه شوق تو را گر مختصر خواهم نوش ...46شمارهٔ ۳۷۸: فلک برات که بر شهپر هما ننوشت 47شمارهٔ ۳۷۹: دیده ام یک مژه آرام به خوابی ننوش ...48شمارهٔ ۳۸۰: گشته آیینه بیقرار خطت 49شمارهٔ ۳۸۱: نشینم گوشه ای با خاطر ناشاد هر سا ...50شمارهٔ ۳۸۲: قرب شاهان بی صدف کی گوهر شهوار یا ...51شمارهٔ ۳۸۳: می کشیدی و نگه سیر چمن یاد گرفت 52شمارهٔ ۳۸۴: گلستانی که هوای دل نومید گرفت 53شمارهٔ ۳۸۵: تا غمش در دلم قرار گرفت 54شمارهٔ ۳۸۶: از قدش جلوه باز کام گرفت 55شمارهٔ ۳۸۷: آهم گره گشاست مدد می توان گرفت 56شمارهٔ ۳۸۸: مشق گداز دل ز نفس می توان گرفت 57شمارهٔ ۳۸۹: ره بر امید بیشترک می توان گرفت 58شمارهٔ ۳۹۰: هر دم ز گریه فیض نوی می توان گرفت 59شمارهٔ ۳۹۱: لاله به کف جام دمیدن گرفت 60شمارهٔ ۳۹۲: شرم رخت به دیده نقاب سمن گرفت 61شمارهٔ ۳۹۳: جایی که عقل دامن تدبیر می گرفت 62شمارهٔ ۳۹۴: فرصت مجنون اگر دنبال محمل می گرفت 63شمارهٔ ۳۹۵: گر عسس مال کسی از دزد معنی می گرف ...64شمارهٔ ۳۹۶: جلوه حسن تو بس در صورت و معنی گرف ...65شمارهٔ ۳۹۷: آمد از ذوق تپیدن نفس از یادم رفت 66شمارهٔ ۳۹۸: از پاک بینشی دل اهل نظر شکفت 67شمارهٔ ۳۹۹: داروی هوش و هوش ربایی خوشا دلت 68شمارهٔ ۴۰۰: پرده چشم سمن پیراهنت 69شمارهٔ ۴۰۱: ای چار رکن عالم خشتی ز بارگاهت 70شمارهٔ ۴۰۲: نگشته مست تو هرگز به هیچ در محتاج 71شمارهٔ ۴۰۳: مگشای پیش هر کس بار فسانه چون موج 72شمارهٔ ۴۰۴: گه به درد و گه به داغ ما مپیچ 73شمارهٔ ۴۰۵: لطف سخن و تازگی لفظ و ادا هیچ 74شمارهٔ ۴۰۶: بیند اگر ز گرد ره او رواج صبح 75شمارهٔ ۴۰۷: آن میگساری شب و این دور باش صبح 76شمارهٔ ۴۰۸: گل گل شکفته از شفق فیض باغ صبح 77شمارهٔ ۴۰۹: شب روز شد به یاد تو روشن چراغ صبح 78شمارهٔ ۴۱۰: دل صاف می کند ز کدورت ایاغ صبح 79شمارهٔ ۴۱۱: بسکه از مهر او گداخته صبح 80شمارهٔ ۴۱۲: جذبه شوق که می ریخت به پیمانه صبح 81شمارهٔ ۴۱۳: سیم اشکم صیقل آیینه گلهای صبح 82شمارهٔ ۴۱۴: گشته تا صیاد ما مژگان شوخ 83شمارهٔ ۴۱۵: که گفته سنگ دلت کفه محبت باد 84شمارهٔ ۴۱۶: اضطرابم رهین طاقت باد 85شمارهٔ ۴۱۷: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 86شمارهٔ ۴۱۸: بی یاد قامتش دل بیتاب من مباد 87شمارهٔ ۴۱۹: گلشن آرای خیالم حسن محجوب تو باد 88شمارهٔ ۴۲۰: غمی که درد نیفزود ننگ سلسله باد 89شمارهٔ ۴۲۱: عنان دل به مژگان می توان داد 90شمارهٔ ۴۲۲: رشته وادی هجر تو گرم سر می داد 91شمارهٔ ۴۲۳: اشکم از بس کرده آب روی گلها را زی ...92شمارهٔ ۴۲۴: گلاب خون و عبیر غبار می طلبد 93شمارهٔ ۴۲۵: تذرو جلوه ات را دیده من آشیان زیب ...94شمارهٔ ۴۲۶: کجا بی کاوش دردی صد چاک می زیبد 95شمارهٔ ۴۲۷: قطره چون موج اضطراب افتد 96شمارهٔ ۴۲۸: ز تاب سنبلی صید ضعیفم در کمند افت ...97شمارهٔ ۴۲۹: آتشی نیست محبت که به ناپاک افتد 98شمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم ر ...99شمارهٔ ۴۳۱: در دام تمنای تو گر بر سرم افتد 100شمارهٔ ۴۳۲: به لب هر دم ز شادی شکر این سودا ن ...101شمارهٔ ۴۳۳: سخنها بر زبان چون رشته ها بر سوزن ...102شمارهٔ ۴۳۴: دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گرد ...103شمارهٔ ۴۳۵: همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گرد ...104شمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد 105شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 106شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 107شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 108شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 109شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...110شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...111شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 112شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 113شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 114شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 115شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...116شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...117شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...118شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 119شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 120شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 121شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 122شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 123شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 124شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 125شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 126شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...127شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...128شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 129شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 130شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...131شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...132شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 133شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...134شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 135شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 136شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...137شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 138شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...139شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 140شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...141شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 142شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 143شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 144شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 145شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 146شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 147شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 148شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 149شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...150شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 151شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 152شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 153شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...154شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 155شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 156شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...157شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 158شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 159شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...160شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 161شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 162شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 163شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 164شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 165شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 166شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...167شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 168شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 169شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...170شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 171شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 172شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 173شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 174شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...175شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 176شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 177شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 178شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...179شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 180شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 181شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 182شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 183شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 184شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 185شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...186شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...187شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...188شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 189شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 190شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...191شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...192شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...193شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 194شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 195شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 196شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 197شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 198شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 199شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 200شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 201شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 202شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 203شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 204شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...205شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...206شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...207شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 208شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...209شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 210شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...211شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...212شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 213شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 214شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 215شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 216شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...217شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 218شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...219شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 220شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 221شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 222شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 223شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 224شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...225شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 226شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...227شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 228شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 229شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 230شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 231شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 232شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...233شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...234شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...235شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...236شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 237شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 238شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 239شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 240شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 241شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...242شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 243شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 244شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...245شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...246شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...247شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 248شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...249شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...250شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...251شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 252شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 253شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 254شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 255شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 256شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...257شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 258شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 259شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 260شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 261شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...262شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 263شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 264شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 265شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 266شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 267شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 268شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 269شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 270شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 271شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 272شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 273شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 274شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 275شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...276شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 277شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...278شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 279شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 280شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 281شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 282شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...283شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...284شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 285شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 286شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 287شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...288شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...289شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...290شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 291شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 292شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...293شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 294شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 295شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 296شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...297شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 298شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 299شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 300شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 301شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 302شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 303شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 304شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 305شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 306شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 307شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 308شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 309شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 310شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 311شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 312شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 313شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...314شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 315شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...316شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 317شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 318شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...319شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 320شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 321شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 322شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 323شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 324شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 325شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 326شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 327شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...328شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 329شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...330شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...331شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 332شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 333شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 334شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 335شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 336شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 337شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 338شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 339شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 340شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 341شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 342شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 343شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...344شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 345شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 346شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 347شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...348شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...349شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 350شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 351شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 352شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 353شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 354شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 355شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 356شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 357شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 358شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...359شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 360شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 361شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 362شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 363شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 364شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...365شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 366شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...367شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...368شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 369شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 370شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 371شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...372شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 373شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...374شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 375شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 376شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 377شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...378شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...379شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 380شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...381شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 382شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 383شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 384شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 385شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 386شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 387شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 388شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 389شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...390شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 391شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 392شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 393شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 394شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 395شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 396شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...397شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...398شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 399شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...400شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 401شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 402شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...403شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 404شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 405شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 406شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...407شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 408شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 409شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 410شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...411شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 412شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 413شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 414شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...415شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...416شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 417شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...418شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 419شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...420شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 421شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 422شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 423شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 424شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 425شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 426شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 427شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 428شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 429شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 430شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...431شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...432شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 433شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 434شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 435شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...436شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...437شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 438شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 439شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 440شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 441شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...442شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 443شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...444شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 445شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 446شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...447شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...448شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...449شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 450شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...451شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...452شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 453شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 454شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 455شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...456شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 457شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 458شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 459شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 460شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 461شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 462شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 463شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 464شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...465شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 466شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 467شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 468شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 469شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...470شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 471شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 472شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 473شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 474شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 475شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 476شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 477شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 478شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 479شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 480شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...481شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...482شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 483شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 484شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...485شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...486شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 487شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 488شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...489شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 490شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 491شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...492شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...493شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 494شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 495شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 496شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 497شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 498شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 499شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 500شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 501شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 502شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...503شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...504شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 505شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 506شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 507شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 508شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...509شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 510شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 511شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 512شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 513شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 514شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...515شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 516شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 517شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 518شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 519شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 520شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 521شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 522شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 523شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 524شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 525شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 526شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 527شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 528شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...529شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 530شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 531شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 532شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 533شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 534شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 535شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 536شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 537شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ