به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۳۶۹: دلم با سوز پنهانی سری داشت

2380عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دلم با سوز پنهانی سری داشت
که چون گردون کف خاکستری داشت
خیالش هم مرا در پرده می سوخت
اگر با خود گمان دیگری داشت
دل ما دعوی اعجاز می کرد
اگر دیوانگی پیغمبری داشت
نشد صید پریشان اختلاطی
جنون در کشور ما لنگری داشت
غبارم عمرها پرواز می کرد
چو دور افتادگی بال و پری داشت
اسیر از خاطر او می گذشتم
اگر باغ فراموشی بری داشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۶۸: سبزه ما کی ز برق خرمنی اندیشه داش ...2شمارهٔ ۳۶۹: دلم با سوز پنهانی سری داشت 3شمارهٔ ۳۷۰: تا کی از شام جدایی ماجرا خواهد گذ ...4شمارهٔ ۳۷۱: در دلم سیر کوی یار گذشت 5شمارهٔ ۳۷۲: بیگانگی ز شکوه شام و سحر گذشت 6شمارهٔ ۳۷۳: دامن صحرا و کوه از دامن گلچین گذش ...7شمارهٔ ۳۷۴: گردش چشم تماشا می گشت 8شمارهٔ ۳۷۵: شوق روزی که پی چاک گریبان می گشت 9شمارهٔ ۳۷۶: حرف شوقت مختصر خواهم نوشت 10شمارهٔ ۳۷۷: نامه شوق تو را گر مختصر خواهم نوش ...11شمارهٔ ۳۷۸: فلک برات که بر شهپر هما ننوشت 12شمارهٔ ۳۷۹: دیده ام یک مژه آرام به خوابی ننوش ...13شمارهٔ ۳۸۰: گشته آیینه بیقرار خطت 14شمارهٔ ۳۸۱: نشینم گوشه ای با خاطر ناشاد هر سا ...15شمارهٔ ۳۸۲: قرب شاهان بی صدف کی گوهر شهوار یا ...16شمارهٔ ۳۸۳: می کشیدی و نگه سیر چمن یاد گرفت 17شمارهٔ ۳۸۴: گلستانی که هوای دل نومید گرفت 18شمارهٔ ۳۸۵: تا غمش در دلم قرار گرفت 19شمارهٔ ۳۸۶: از قدش جلوه باز کام گرفت 20شمارهٔ ۳۸۷: آهم گره گشاست مدد می توان گرفت 21شمارهٔ ۳۸۸: مشق گداز دل ز نفس می توان گرفت 22شمارهٔ ۳۸۹: ره بر امید بیشترک می توان گرفت 23شمارهٔ ۳۹۰: هر دم ز گریه فیض نوی می توان گرفت 24شمارهٔ ۳۹۱: لاله به کف جام دمیدن گرفت 25شمارهٔ ۳۹۲: شرم رخت به دیده نقاب سمن گرفت 26شمارهٔ ۳۹۳: جایی که عقل دامن تدبیر می گرفت 27شمارهٔ ۳۹۴: فرصت مجنون اگر دنبال محمل می گرفت 28شمارهٔ ۳۹۵: گر عسس مال کسی از دزد معنی می گرف ...29شمارهٔ ۳۹۶: جلوه حسن تو بس در صورت و معنی گرف ...30شمارهٔ ۳۹۷: آمد از ذوق تپیدن نفس از یادم رفت 31شمارهٔ ۳۹۸: از پاک بینشی دل اهل نظر شکفت 32شمارهٔ ۳۹۹: داروی هوش و هوش ربایی خوشا دلت 33شمارهٔ ۴۰۰: پرده چشم سمن پیراهنت 34شمارهٔ ۴۰۱: ای چار رکن عالم خشتی ز بارگاهت 35شمارهٔ ۴۰۲: نگشته مست تو هرگز به هیچ در محتاج 36شمارهٔ ۴۰۳: مگشای پیش هر کس بار فسانه چون موج 37شمارهٔ ۴۰۴: گه به درد و گه به داغ ما مپیچ 38شمارهٔ ۴۰۵: لطف سخن و تازگی لفظ و ادا هیچ 39شمارهٔ ۴۰۶: بیند اگر ز گرد ره او رواج صبح 40شمارهٔ ۴۰۷: آن میگساری شب و این دور باش صبح 41شمارهٔ ۴۰۸: گل گل شکفته از شفق فیض باغ صبح 42شمارهٔ ۴۰۹: شب روز شد به یاد تو روشن چراغ صبح 43شمارهٔ ۴۱۰: دل صاف می کند ز کدورت ایاغ صبح 44شمارهٔ ۴۱۱: بسکه از مهر او گداخته صبح 45شمارهٔ ۴۱۲: جذبه شوق که می ریخت به پیمانه صبح 46شمارهٔ ۴۱۳: سیم اشکم صیقل آیینه گلهای صبح 47شمارهٔ ۴۱۴: گشته تا صیاد ما مژگان شوخ 48شمارهٔ ۴۱۵: که گفته سنگ دلت کفه محبت باد 49شمارهٔ ۴۱۶: اضطرابم رهین طاقت باد 50شمارهٔ ۴۱۷: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 51شمارهٔ ۴۱۸: بی یاد قامتش دل بیتاب من مباد 52شمارهٔ ۴۱۹: گلشن آرای خیالم حسن محجوب تو باد 53شمارهٔ ۴۲۰: غمی که درد نیفزود ننگ سلسله باد 54شمارهٔ ۴۲۱: عنان دل به مژگان می توان داد 55شمارهٔ ۴۲۲: رشته وادی هجر تو گرم سر می داد 56شمارهٔ ۴۲۳: اشکم از بس کرده آب روی گلها را زی ...57شمارهٔ ۴۲۴: گلاب خون و عبیر غبار می طلبد 58شمارهٔ ۴۲۵: تذرو جلوه ات را دیده من آشیان زیب ...59شمارهٔ ۴۲۶: کجا بی کاوش دردی صد چاک می زیبد 60شمارهٔ ۴۲۷: قطره چون موج اضطراب افتد 61شمارهٔ ۴۲۸: ز تاب سنبلی صید ضعیفم در کمند افت ...62شمارهٔ ۴۲۹: آتشی نیست محبت که به ناپاک افتد 63شمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم ر ...64شمارهٔ ۴۳۱: در دام تمنای تو گر بر سرم افتد 65شمارهٔ ۴۳۲: به لب هر دم ز شادی شکر این سودا ن ...66شمارهٔ ۴۳۳: سخنها بر زبان چون رشته ها بر سوزن ...67شمارهٔ ۴۳۴: دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گرد ...68شمارهٔ ۴۳۵: همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گرد ...69شمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد 70شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 71شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 72شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 73شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 74شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...75شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...76شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 77شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 78شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 79شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 80شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...81شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...82شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...83شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 84شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 85شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 86شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 87شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 88شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 89شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 90شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 91شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...92شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...93شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 94شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 95شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...96شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...97شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 98شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...99شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 100شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 101شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...102شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 103شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...104شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 105شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...106شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 107شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 108شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 109شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 110شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 111شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 112شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 113شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 114شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...115شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 116شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 117شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 118شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...119شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 120شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 121شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...122شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 123شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 124شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...125شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 126شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 127شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 128شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 129شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 130شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 131شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...132شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 133شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 134شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...135شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 136شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 137شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 138شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 139شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...140شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 141شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 142شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 143شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...144شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 145شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 146شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 147شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 148شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 149شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 150شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...151شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...152شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...153شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 154شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 155شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...156شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...157شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...158شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 159شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 160شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 161شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 162شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 163شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 164شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 165شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 166شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 167شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 168شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 169شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...170شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...171شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...172شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 173شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...174شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 175شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...176شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...177شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 178شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 179شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 180شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 181شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...182شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 183شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...184شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 185شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 186شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 187شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 188شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 189شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...190شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 191شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...192شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 193شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 194شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 195شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 196شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 197شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...198شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...199شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...200شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...201شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 202شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 203شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 204شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 205شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 206شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...207شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 208شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 209شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...210شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...211شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...212شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 213شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...214شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...215شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...216شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 217شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 218شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 219شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 220شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 221شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...222شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 223شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 224شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 225شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 226شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...227شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 228شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 229شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 230شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 231شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 232شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 233شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 234شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 235شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 236شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 237شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 238شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 239شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 240شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...241شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 242شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...243شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 244شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 245شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 246شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 247شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...248شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...249شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 250شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 251شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 252شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...253شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...254شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...255شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 256شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 257شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...258شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 259شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 260شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 261شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...262شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 263شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 264شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 265شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 266شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 267شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 268شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 269شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 270شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 271شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 272شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 273شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 274شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 275شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 276شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 277شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 278شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...279شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 280شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...281شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 282شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 283شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...284شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 285شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 286شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 287شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 288شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 289شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 290شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 291شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 292شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...293شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 294شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...295شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...296شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 297شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 298شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 299شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 300شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 301شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 302شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 303شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 304شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 305شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 306شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 307شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 308شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...309شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 310شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 311شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 312شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...313شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...314شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 315شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 316شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 317شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 318شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 319شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 320شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 321شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 322شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 323شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...324شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 325شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 326شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 327شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 328شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 329شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...330شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 331شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...332شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...333شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 334شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 335شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 336شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...337شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 338شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...339شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 340شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 341شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 342شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...343شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...344شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 345شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...346شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 347شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 348شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 349شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 350شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 351شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 352شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 353شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 354شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...355شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 356شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 357شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 358شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 359شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 360شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 361شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...362شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...363شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 364شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...365شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 366شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 367شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...368شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 369شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 370شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 371شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...372شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 373شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 374شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 375شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...376شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 377شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 378شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 379شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...380شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...381شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 382شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...383شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 384شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...385شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 386شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 387شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 388شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 389شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 390شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 391شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 392شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 393شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 394شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 395شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...396شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...397شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 398شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 399شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 400شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...401شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...402شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 403شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 404شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 405شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 406شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...407شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 408شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...409شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 410شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 411شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...412شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...413شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...414شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 415شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...416شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...417شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 418شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 419شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 420شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...421شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 422شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 423شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 424شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 425شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 426شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 427شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 428شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 429شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...430شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 431شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 432شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 433شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 434شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...435شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 436شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 437شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 438شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 439شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 440شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 441شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 442شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 443شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 444شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 445شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...446شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...447شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 448شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 449شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...450شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...451شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 452شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 453شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...454شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 455شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 456شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...457شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...458شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 459شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 460شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 461شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 462شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 463شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 464شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 465شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 466شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 467شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...468شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...469شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 470شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 471شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 472شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 473شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...474شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 475شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 476شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 477شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 478شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 479شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...480شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 481شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 482شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 483شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 484شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 485شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 486شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 487شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 488شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 489شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 490شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 491شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 492شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 493شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...494شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 495شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 496شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 497شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 498شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 499شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 500شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 501شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 502شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ