اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۶۹: دلم با سوز پنهانی سری داشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم با سوز پنهانی سری داشت که چون گردون کف خاکستری داشت خیالش هم مرا در پرده می سوخت اگر با خود گمان دیگری داشت دل ما دعوی اعجاز می کرد اگر دیوانگی پیغمبری داشت نشد صید پریشان اختلاطی جنون در کشور ما لنگری داشت غبارم عمرها پرواز می کرد چو دور افتادگی بال و پری داشت اسیر از خاطر او می گذشتم اگر باغ فراموشی بری داشت اسیر شهرستانی