به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۴۰۳: مگشای پیش هر کس بار فسانه چون موج

2360عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مگشای پیش هر کس بار فسانه چون موج
بند زبان ندارند اهل زمانه چون موج
کی بیمی از شکستن دارد به بحر هستی
تا کشتیی نگردد صید کرانه چون موج
از خویش اگر گذشتیم راه برون شدن هست
بحر شهادت است این ما در میانه چون موج
ما را غبار خاطر در بحر گریه سر داد
او در کرانه چون دشت ما در میانه چون موج
در بر و بحر عالم چون دل مسافری کو
بی آب و دانه چون ما بی آشیانه چون موج
در بحر آشنایی تا دیده می گشایم
اشکم کند به راهی هر دم روانه چون موج
تا کی به بحر هستی در بند هیچ بودن
بشکن به زور بازو زنجیر خانه چون موج
دریا اسیر گردد از بیقراری من
تیغش همان به خونم دارد زبانه چون موج

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۰۲: نگشته مست تو هرگز به هیچ در محتاج 2شمارهٔ ۴۰۳: مگشای پیش هر کس بار فسانه چون موج 3شمارهٔ ۴۰۴: گه به درد و گه به داغ ما مپیچ 4شمارهٔ ۴۰۵: لطف سخن و تازگی لفظ و ادا هیچ 5شمارهٔ ۴۰۶: بیند اگر ز گرد ره او رواج صبح 6شمارهٔ ۴۰۷: آن میگساری شب و این دور باش صبح 7شمارهٔ ۴۰۸: گل گل شکفته از شفق فیض باغ صبح 8شمارهٔ ۴۰۹: شب روز شد به یاد تو روشن چراغ صبح 9شمارهٔ ۴۱۰: دل صاف می کند ز کدورت ایاغ صبح 10شمارهٔ ۴۱۱: بسکه از مهر او گداخته صبح 11شمارهٔ ۴۱۲: جذبه شوق که می ریخت به پیمانه صبح 12شمارهٔ ۴۱۳: سیم اشکم صیقل آیینه گلهای صبح 13شمارهٔ ۴۱۴: گشته تا صیاد ما مژگان شوخ 14شمارهٔ ۴۱۵: که گفته سنگ دلت کفه محبت باد 15شمارهٔ ۴۱۶: اضطرابم رهین طاقت باد 16شمارهٔ ۴۱۷: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 17شمارهٔ ۴۱۸: بی یاد قامتش دل بیتاب من مباد 18شمارهٔ ۴۱۹: گلشن آرای خیالم حسن محجوب تو باد 19شمارهٔ ۴۲۰: غمی که درد نیفزود ننگ سلسله باد 20شمارهٔ ۴۲۱: عنان دل به مژگان می توان داد 21شمارهٔ ۴۲۲: رشته وادی هجر تو گرم سر می داد 22شمارهٔ ۴۲۳: اشکم از بس کرده آب روی گلها را زی ...23شمارهٔ ۴۲۴: گلاب خون و عبیر غبار می طلبد 24شمارهٔ ۴۲۵: تذرو جلوه ات را دیده من آشیان زیب ...25شمارهٔ ۴۲۶: کجا بی کاوش دردی صد چاک می زیبد 26شمارهٔ ۴۲۷: قطره چون موج اضطراب افتد 27شمارهٔ ۴۲۸: ز تاب سنبلی صید ضعیفم در کمند افت ...28شمارهٔ ۴۲۹: آتشی نیست محبت که به ناپاک افتد 29شمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم ر ...30شمارهٔ ۴۳۱: در دام تمنای تو گر بر سرم افتد 31شمارهٔ ۴۳۲: به لب هر دم ز شادی شکر این سودا ن ...32شمارهٔ ۴۳۳: سخنها بر زبان چون رشته ها بر سوزن ...33شمارهٔ ۴۳۴: دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گرد ...34شمارهٔ ۴۳۵: همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گرد ...35شمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد 36شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 37شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 38شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 39شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 40شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...41شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...42شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 43شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 44شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 45شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 46شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...47شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...48شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...49شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 50شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 51شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 52شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 53شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 54شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 55شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 56شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 57شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...58شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...59شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 60شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 61شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...62شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...63شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 64شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...65شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 66شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 67شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...68شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 69شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...70شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 71شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...72شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 73شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 74شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 75شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 76شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 77شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 78شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 79شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 80شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...81شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 82شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 83شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 84شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...85شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 86شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 87شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...88شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 89شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 90شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...91شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 92شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 93شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 94شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 95شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 96شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 97شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...98شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 99شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 100شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...101شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 102شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 103شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 104شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 105شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...106شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 107شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 108شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 109شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...110شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 111شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 112شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 113شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 114شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 115شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 116شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...117شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...118شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...119شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 120شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 121شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...122شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...123شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...124شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 125شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 126شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 127شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 128شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 129شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 130شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 131شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 132شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 133شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 134شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 135شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...136شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...137شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...138شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 139شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...140شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 141شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...142شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...143شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 144شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 145شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 146شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 147شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...148شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 149شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...150شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 151شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 152شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 153شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 154شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 155شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...156شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 157شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...158شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 159شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 160شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 161شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 162شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 163شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...164شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...165شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...166شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...167شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 168شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 169شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 170شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 171شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 172شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...173شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 174شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 175شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...176شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...177شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...178شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 179شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...180شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...181شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...182شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 183شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 184شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 185شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 186شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 187شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...188شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 189شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 190شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 191شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 192شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...193شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 194شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 195شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 196شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 197شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 198شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 199شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 200شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 201شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 202شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 203شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 204شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 205شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 206شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...207شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 208شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...209شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 210شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 211شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 212شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 213شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...214شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...215شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 216شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 217شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 218شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...219شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...220شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...221شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 222شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 223شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...224شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 225شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 226شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 227شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...228شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 229شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 230شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 231شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 232شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 233شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 234شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 235شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 236شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 237شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 238شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 239شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 240شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 241شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 242شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 243شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 244شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...245شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 246شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...247شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 248شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 249شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...250شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 251شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 252شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 253شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 254شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 255شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 256شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 257شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 258شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...259شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 260شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...261شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...262شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 263شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 264شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 265شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 266شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 267شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 268شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 269شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 270شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 271شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 272شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 273شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 274شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...275شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 276شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 277شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 278شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...279شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...280شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 281شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 282شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 283شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 284شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 285شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 286شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 287شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 288شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 289شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...290شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 291شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 292شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 293شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 294شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 295شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...296شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 297شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...298شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...299شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 300شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 301شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 302شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...303شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 304شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...305شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 306شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 307شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 308شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...309شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...310شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 311شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...312شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 313شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 314شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 315شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 316شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 317شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 318شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 319شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 320شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...321شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 322شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 323شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 324شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 325شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 326شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 327شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...328شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...329شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 330شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...331شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 332شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 333شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...334شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 335شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 336شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 337شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...338شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 339شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 340شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 341شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...342شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 343شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 344شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 345شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...346شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...347شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 348شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...349شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 350شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...351شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 352شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 353شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 354شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 355شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 356شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 357شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 358شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 359شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 360شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 361شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...362شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...363شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 364شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 365شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 366شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...367شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...368شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 369شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 370شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 371شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 372شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...373شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 374شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...375شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 376شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 377شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...378شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...379شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...380شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 381شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...382شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...383شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 384شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 385شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 386شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...387شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 388شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 389شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 390شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 391شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 392شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 393شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 394شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 395شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...396شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 397شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 398شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 399شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 400شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...401شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 402شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 403شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 404شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 405شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 406شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 407شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 408شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 409شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 410شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 411شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...412شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...413شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 414شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 415شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...416شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...417شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 418شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 419شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...420شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 421شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 422شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...423شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...424شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 425شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 426شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 427شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 428شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 429شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 430شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 431شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 432شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 433شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...434شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...435شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 436شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 437شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 438شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 439شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...440شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 441شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 442شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 443شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 444شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 445شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...446شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 447شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 448شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 449شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 450شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 451شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 452شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 453شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 454شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 455شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 456شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 457شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 458شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 459شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...460شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 461شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 462شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 463شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 464شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 465شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 466شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 467شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 468شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ