کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جذبه شوق که می ریخت به پیمانه صبح
    مست خورشید برون تاخته از خانه صبح
    شبم از یاد تو جوش گل و آیین پری
    می برد خواب پریشانم از افسانه صبح
    چون سیه مست تهی شیشه به انداز صبوح
    فرش گردیده شبم بر در میخانه صبح
    نفس سوخته را فرصت پروازی بود
    کف خاکستر ما شد پر پروانه صبح
    شور دیوانه بیخواب تماشا دارد
    شبم از گردش چشم تو پریخانه صبح
    خاطر خرقه به دوشان چقدر منظور است
    گنج خورشید گدازند به ویرانه صبح
    موی ژولیده برازنده شوریده دلان
    تاج خورشید طرازد سر دیوانه صبح
    بیش از آن خاطر بیدار دلان می خواهد
    که ببخشد گنه محرم و بیگانه صبح
    انتظار تو شبی مست ز جا برد مرا
    تا به جایی که شکستم در کاشانه صبح
    نفس افشاگر رازی است که در عالم نیست
    گنج پنهان نتوان کرد به ویرانه صبح
    عمر کوتاه کجا حسرت بسیار کجا
    چقدر خواب توان کرد به افسانه صبح
    بیش از اندازه می مست شد امروز اسیر
    گردش چشم که می ریخت به پیمانه صبح

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha