به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۳۹۶: جلوه حسن تو بس در صورت و معنی گرفت

2230عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

جلوه حسن تو بس در صورت و معنی گرفت
می توان از گرد مجنون دامن لیلی گرفت
قطره تا موج محیط بی نیازی گوهر است
می توان سامانی از هر پاره کشتی گرفت
پرتو آیینه دارد حلقه دام وفا
گریه ما عالمی از فیض یکرنگی گرفت
هر کجا گیرد مروت دامنت خونم بریز
می توان از کشتنم اکسیر بی رحمی گرفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۹۵: گر عسس مال کسی از دزد معنی می گرف ...2شمارهٔ ۳۹۶: جلوه حسن تو بس در صورت و معنی گرف ...3شمارهٔ ۳۹۷: آمد از ذوق تپیدن نفس از یادم رفت 4شمارهٔ ۳۹۸: از پاک بینشی دل اهل نظر شکفت 5شمارهٔ ۳۹۹: داروی هوش و هوش ربایی خوشا دلت 6شمارهٔ ۴۰۰: پرده چشم سمن پیراهنت 7شمارهٔ ۴۰۱: ای چار رکن عالم خشتی ز بارگاهت 8شمارهٔ ۴۰۲: نگشته مست تو هرگز به هیچ در محتاج 9شمارهٔ ۴۰۳: مگشای پیش هر کس بار فسانه چون موج 10شمارهٔ ۴۰۴: گه به درد و گه به داغ ما مپیچ 11شمارهٔ ۴۰۵: لطف سخن و تازگی لفظ و ادا هیچ 12شمارهٔ ۴۰۶: بیند اگر ز گرد ره او رواج صبح 13شمارهٔ ۴۰۷: آن میگساری شب و این دور باش صبح 14شمارهٔ ۴۰۸: گل گل شکفته از شفق فیض باغ صبح 15شمارهٔ ۴۰۹: شب روز شد به یاد تو روشن چراغ صبح 16شمارهٔ ۴۱۰: دل صاف می کند ز کدورت ایاغ صبح 17شمارهٔ ۴۱۱: بسکه از مهر او گداخته صبح 18شمارهٔ ۴۱۲: جذبه شوق که می ریخت به پیمانه صبح 19شمارهٔ ۴۱۳: سیم اشکم صیقل آیینه گلهای صبح 20شمارهٔ ۴۱۴: گشته تا صیاد ما مژگان شوخ 21شمارهٔ ۴۱۵: که گفته سنگ دلت کفه محبت باد 22شمارهٔ ۴۱۶: اضطرابم رهین طاقت باد 23شمارهٔ ۴۱۷: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 24شمارهٔ ۴۱۸: بی یاد قامتش دل بیتاب من مباد 25شمارهٔ ۴۱۹: گلشن آرای خیالم حسن محجوب تو باد 26شمارهٔ ۴۲۰: غمی که درد نیفزود ننگ سلسله باد 27شمارهٔ ۴۲۱: عنان دل به مژگان می توان داد 28شمارهٔ ۴۲۲: رشته وادی هجر تو گرم سر می داد 29شمارهٔ ۴۲۳: اشکم از بس کرده آب روی گلها را زی ...30شمارهٔ ۴۲۴: گلاب خون و عبیر غبار می طلبد 31شمارهٔ ۴۲۵: تذرو جلوه ات را دیده من آشیان زیب ...32شمارهٔ ۴۲۶: کجا بی کاوش دردی صد چاک می زیبد 33شمارهٔ ۴۲۷: قطره چون موج اضطراب افتد 34شمارهٔ ۴۲۸: ز تاب سنبلی صید ضعیفم در کمند افت ...35شمارهٔ ۴۲۹: آتشی نیست محبت که به ناپاک افتد 36شمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم ر ...37شمارهٔ ۴۳۱: در دام تمنای تو گر بر سرم افتد 38شمارهٔ ۴۳۲: به لب هر دم ز شادی شکر این سودا ن ...39شمارهٔ ۴۳۳: سخنها بر زبان چون رشته ها بر سوزن ...40شمارهٔ ۴۳۴: دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گرد ...41شمارهٔ ۴۳۵: همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گرد ...42شمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد 43شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 44شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 45شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 46شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 47شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...48شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...49شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 50شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 51شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 52شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 53شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...54شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...55شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...56شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 57شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 58شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 59شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 60شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 61شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 62شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 63شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 64شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...65شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...66شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 67شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 68شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...69شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...70شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 71شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...72شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 73شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 74شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...75شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 76شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...77شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 78شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...79شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 80شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 81شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 82شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 83شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 84شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 85شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 86شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 87شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...88شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 89شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 90شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 91شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...92شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 93شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 94شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...95شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 96شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 97شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...98شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 99شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 100شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 101شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 102شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 103شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 104شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...105شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 106شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 107شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...108شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 109شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 110شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 111شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 112شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...113شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 114شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 115شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 116شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...117شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 118شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 119شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 120شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 121شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 122شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 123شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...124شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...125شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...126شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 127شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 128شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...129شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...130شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...131شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 132شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 133شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 134شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 135شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 136شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 137شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 138شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 139شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 140شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 141شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 142شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...143شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...144شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...145شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 146شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...147شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 148شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...149شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...150شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 151شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 152شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 153شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 154شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...155شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 156شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...157شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 158شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 159شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 160شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 161شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 162شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...163شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 164شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...165شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 166شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 167شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 168شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 169شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 170شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...171شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...172شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...173شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...174شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 175شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 176شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 177شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 178شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 179شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...180شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 181شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 182شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...183شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...184شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...185شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 186شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...187شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...188شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...189شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 190شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 191شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 192شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 193شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 194شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...195شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 196شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 197شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 198شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 199شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...200شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 201شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 202شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 203شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 204شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 205شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 206شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 207شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 208شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 209شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 210شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 211شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 212شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 213شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...214شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 215شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...216شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 217شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 218شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 219شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 220شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...221شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...222شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 223شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 224شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 225شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...226شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...227شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...228شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 229شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 230شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...231شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 232شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 233شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 234شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...235شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 236شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 237شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 238شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 239شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 240شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 241شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 242شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 243شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 244شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 245شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 246شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 247شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 248شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 249شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 250شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 251شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...252شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 253شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...254شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 255شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 256شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...257شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 258شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 259شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 260شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 261شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 262شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 263شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 264شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 265شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...266شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 267شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...268شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...269شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 270شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 271شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 272شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 273شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 274شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 275شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 276شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 277شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 278شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 279شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 280شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 281شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...282شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 283شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 284شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 285شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...286شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...287شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 288شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 289شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 290شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 291شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 292شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 293شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 294شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 295شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 296شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...297شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 298شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 299شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 300شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 301شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 302شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...303شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 304شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...305شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...306شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 307شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 308شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 309شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...310شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 311شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...312شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 313شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 314شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 315شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...316شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...317شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 318شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...319شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 320شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 321شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 322شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 323شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 324شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 325شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 326شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 327شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...328شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 329شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 330شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 331شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 332شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 333شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 334شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...335شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...336شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 337شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...338شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 339شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 340شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...341شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 342شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 343شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 344شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...345شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 346شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 347شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 348شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...349شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 350شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 351شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 352شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...353شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...354شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 355شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...356شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 357شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...358شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 359شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 360شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 361شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 362شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 363شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 364شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 365شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 366شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 367شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 368شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...369شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...370شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 371شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 372شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 373شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...374شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...375شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 376شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 377شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 378شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 379شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...380شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 381شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...382شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 383شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 384شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...385شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...386شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...387شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 388شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...389شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...390شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 391شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 392شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 393شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...394شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 395شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 396شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 397شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 398شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 399شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 400شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 401شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 402شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...403شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 404شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 405شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 406شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 407شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...408شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 409شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 410شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 411شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 412شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 413شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 414شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 415شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 416شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 417شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 418شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...419شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...420شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 421شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 422شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...423شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...424شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 425شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 426شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...427شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 428شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 429شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...430شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...431شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 432شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 433شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 434شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 435شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 436شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 437شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 438شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 439شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 440شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...441شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...442شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 443شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 444شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 445شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 446شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...447شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 448شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 449شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 450شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 451شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 452شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...453شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 454شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 455شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 456شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 457شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 458شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 459شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 460شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 461شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 462شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 463شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 464شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 465شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 466شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...467شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 468شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 469شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 470شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 471شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 472شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 473شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 474شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 475شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ