کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گلستانی که هوای دل نومید گرفت
    باغبانش ثمر پیشرس از بید گرفت
    باده الفت سرشار قوامی دارد
    شبنم گریه ما دامن خورشید گرفت
    حلقه دام گرفتاری ما چشم غزال
    صید وحشت که به او الفت جاوید گرفت
    ساغر از ساقی دوران چه گرفتن دارد
    این تنک حوصله جام از کف جمشید گرفت
    سوخت در عشق بتان خجلت بیحاصلیم
    آتشین گریه ام از گل عرق بید گرفت
    سوخت پروانه ام از دوری و اجری می خواست
    جای در بزم چراغان شب عید گرفت
    دل کجا بود که خاکستر نومیدی ما
    راه بر سرمه پرکاری امید گرفت
    گر ز صحرای جنون رست چه غم دارد اسیر
    خار این بادیه تیغ از کف خورشید گرفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha