به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۳۴۱: رفت از پیر و جوان طاقت و کس پیدا نیست

2290عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

رفت از پیر و جوان طاقت و کس پیدا نیست
عالمی گشته گرفتار و قفس پیدا نیست
همچو آن شعله که از دود نگردد پیدا
بسکه پیچیده به دل آه نفس پیدا نیست
می کشد زارم و از شوق به خود می بالم
که در این معرکه یک اهل هوس پیدا نیست
در دلم غیر خیال تو تجلی نکند
که در این آینه عکس همه کس پیدا نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۴۰: گریه بیقرار پیدا نیست 2شمارهٔ ۳۴۱: رفت از پیر و جوان طاقت و کس پیدا ...3شمارهٔ ۳۴۲: به فکر خاطر ناشاد ما نیست 4شمارهٔ ۳۴۳: ما را که سر عشرت و پروای طرب نیست 5شمارهٔ ۳۴۴: از رشک بلبلم دل حسرت نصیب نیست 6شمارهٔ ۳۴۵: گرفتار کمند عشق را صیاد حاجت نیست 7شمارهٔ ۳۴۶: نام دل بردن به غیر از یاد دلبر هی ...8شمارهٔ ۳۴۷: همزبان بزم ما غیر از در و دیوار ن ...9شمارهٔ ۳۴۸: جلوه ای از چشم دل مستور نیست 10شمارهٔ ۳۴۹: همتم را ترک عالم کمتر از تسخیر نی ...11شمارهٔ ۳۵۰: صبرم حریف عربده نیم ناز نیست 12شمارهٔ ۳۵۱: از راز محبت که گلی جز خطرش نیست 13شمارهٔ ۳۵۲: گرچه از سامان حیرانی نظر درویش نی ...14شمارهٔ ۳۵۳: خجلت الفت کشد هر دل که با ما صاف ...15شمارهٔ ۳۵۴: عشق اگر سوزد بر آتش حسن او را باک ...16شمارهٔ ۳۵۵: جز مراد دلت مرادم نیست 17شمارهٔ ۳۵۶: کدام صبح که سرمشق انتظارم نیست 18شمارهٔ ۳۵۷: به دور چشم توام التجا به دوران نی ...19شمارهٔ ۳۵۸: در تن بیمار لعل روح پرورد تو نیست 20شمارهٔ ۳۵۹: در سراپای شهید غم پنهان تو نیست 21شمارهٔ ۳۶۰: دیده ناکام را جز تهمت نظاره نیست 22شمارهٔ ۳۶۱: خرقه پوشی است خودنمایی نیست 23شمارهٔ ۳۶۲: آیا دیگر چه مدعا داشت 24شمارهٔ ۳۶۳: فلک ز کام من سفله کیش عار نداشت 25شمارهٔ ۳۶۴: رواج ساختگی های روزگار نداشت 26شمارهٔ ۳۶۵: عاشق آن روز که جا در خم آن دام ند ...27شمارهٔ ۳۶۶: در دیار ما زمین مشت غباری هم نداش ...28شمارهٔ ۳۶۷: در حلقه زلف تو دلی چله نشین داشت 29شمارهٔ ۳۶۸: سبزه ما کی ز برق خرمنی اندیشه داش ...30شمارهٔ ۳۶۹: دلم با سوز پنهانی سری داشت 31شمارهٔ ۳۷۰: تا کی از شام جدایی ماجرا خواهد گذ ...32شمارهٔ ۳۷۱: در دلم سیر کوی یار گذشت 33شمارهٔ ۳۷۲: بیگانگی ز شکوه شام و سحر گذشت 34شمارهٔ ۳۷۳: دامن صحرا و کوه از دامن گلچین گذش ...35شمارهٔ ۳۷۴: گردش چشم تماشا می گشت 36شمارهٔ ۳۷۵: شوق روزی که پی چاک گریبان می گشت 37شمارهٔ ۳۷۶: حرف شوقت مختصر خواهم نوشت 38شمارهٔ ۳۷۷: نامه شوق تو را گر مختصر خواهم نوش ...39شمارهٔ ۳۷۸: فلک برات که بر شهپر هما ننوشت 40شمارهٔ ۳۷۹: دیده ام یک مژه آرام به خوابی ننوش ...41شمارهٔ ۳۸۰: گشته آیینه بیقرار خطت 42شمارهٔ ۳۸۱: نشینم گوشه ای با خاطر ناشاد هر سا ...43شمارهٔ ۳۸۲: قرب شاهان بی صدف کی گوهر شهوار یا ...44شمارهٔ ۳۸۳: می کشیدی و نگه سیر چمن یاد گرفت 45شمارهٔ ۳۸۴: گلستانی که هوای دل نومید گرفت 46شمارهٔ ۳۸۵: تا غمش در دلم قرار گرفت 47شمارهٔ ۳۸۶: از قدش جلوه باز کام گرفت 48شمارهٔ ۳۸۷: آهم گره گشاست مدد می توان گرفت 49شمارهٔ ۳۸۸: مشق گداز دل ز نفس می توان گرفت 50شمارهٔ ۳۸۹: ره بر امید بیشترک می توان گرفت 51شمارهٔ ۳۹۰: هر دم ز گریه فیض نوی می توان گرفت 52شمارهٔ ۳۹۱: لاله به کف جام دمیدن گرفت 53شمارهٔ ۳۹۲: شرم رخت به دیده نقاب سمن گرفت 54شمارهٔ ۳۹۳: جایی که عقل دامن تدبیر می گرفت 55شمارهٔ ۳۹۴: فرصت مجنون اگر دنبال محمل می گرفت 56شمارهٔ ۳۹۵: گر عسس مال کسی از دزد معنی می گرف ...57شمارهٔ ۳۹۶: جلوه حسن تو بس در صورت و معنی گرف ...58شمارهٔ ۳۹۷: آمد از ذوق تپیدن نفس از یادم رفت 59شمارهٔ ۳۹۸: از پاک بینشی دل اهل نظر شکفت 60شمارهٔ ۳۹۹: داروی هوش و هوش ربایی خوشا دلت 61شمارهٔ ۴۰۰: پرده چشم سمن پیراهنت 62شمارهٔ ۴۰۱: ای چار رکن عالم خشتی ز بارگاهت 63شمارهٔ ۴۰۲: نگشته مست تو هرگز به هیچ در محتاج 64شمارهٔ ۴۰۳: مگشای پیش هر کس بار فسانه چون موج 65شمارهٔ ۴۰۴: گه به درد و گه به داغ ما مپیچ 66شمارهٔ ۴۰۵: لطف سخن و تازگی لفظ و ادا هیچ 67شمارهٔ ۴۰۶: بیند اگر ز گرد ره او رواج صبح 68شمارهٔ ۴۰۷: آن میگساری شب و این دور باش صبح 69شمارهٔ ۴۰۸: گل گل شکفته از شفق فیض باغ صبح 70شمارهٔ ۴۰۹: شب روز شد به یاد تو روشن چراغ صبح 71شمارهٔ ۴۱۰: دل صاف می کند ز کدورت ایاغ صبح 72شمارهٔ ۴۱۱: بسکه از مهر او گداخته صبح 73شمارهٔ ۴۱۲: جذبه شوق که می ریخت به پیمانه صبح 74شمارهٔ ۴۱۳: سیم اشکم صیقل آیینه گلهای صبح 75شمارهٔ ۴۱۴: گشته تا صیاد ما مژگان شوخ 76شمارهٔ ۴۱۵: که گفته سنگ دلت کفه محبت باد 77شمارهٔ ۴۱۶: اضطرابم رهین طاقت باد 78شمارهٔ ۴۱۷: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 79شمارهٔ ۴۱۸: بی یاد قامتش دل بیتاب من مباد 80شمارهٔ ۴۱۹: گلشن آرای خیالم حسن محجوب تو باد 81شمارهٔ ۴۲۰: غمی که درد نیفزود ننگ سلسله باد 82شمارهٔ ۴۲۱: عنان دل به مژگان می توان داد 83شمارهٔ ۴۲۲: رشته وادی هجر تو گرم سر می داد 84شمارهٔ ۴۲۳: اشکم از بس کرده آب روی گلها را زی ...85شمارهٔ ۴۲۴: گلاب خون و عبیر غبار می طلبد 86شمارهٔ ۴۲۵: تذرو جلوه ات را دیده من آشیان زیب ...87شمارهٔ ۴۲۶: کجا بی کاوش دردی صد چاک می زیبد 88شمارهٔ ۴۲۷: قطره چون موج اضطراب افتد 89شمارهٔ ۴۲۸: ز تاب سنبلی صید ضعیفم در کمند افت ...90شمارهٔ ۴۲۹: آتشی نیست محبت که به ناپاک افتد 91شمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم ر ...92شمارهٔ ۴۳۱: در دام تمنای تو گر بر سرم افتد 93شمارهٔ ۴۳۲: به لب هر دم ز شادی شکر این سودا ن ...94شمارهٔ ۴۳۳: سخنها بر زبان چون رشته ها بر سوزن ...95شمارهٔ ۴۳۴: دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گرد ...96شمارهٔ ۴۳۵: همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گرد ...97شمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد 98شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 99شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 100شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 101شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 102شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...103شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...104شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 105شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 106شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 107شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 108شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...109شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...110شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...111شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 112شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 113شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 114شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 115شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 116شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 117شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 118شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 119شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...120شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...121شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 122شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 123شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...124شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...125شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 126شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...127شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 128شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 129شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...130شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 131شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...132شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 133شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...134شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 135شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 136شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 137شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 138شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 139شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 140شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 141شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 142شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...143شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 144شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 145شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 146شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...147شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 148شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 149شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...150شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 151شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 152شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...153شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 154شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 155شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 156شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 157شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 158شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 159شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...160شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 161شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 162شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...163شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 164شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 165شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 166شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 167شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...168شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 169شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 170شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 171شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...172شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 173شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 174شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 175شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 176شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 177شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 178شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...179شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...180شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...181شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 182شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 183شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...184شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...185شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...186شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 187شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 188شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 189شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 190شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 191شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 192شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 193شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 194شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 195شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 196شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 197شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...198شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...199شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...200شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 201شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...202شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 203شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...204شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...205شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 206شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 207شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 208شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 209شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...210شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 211شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...212شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 213شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 214شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 215شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 216شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 217شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...218شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 219شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...220شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 221شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 222شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 223شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 224شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 225شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...226شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...227شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...228شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...229شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 230شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 231شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 232شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 233شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 234شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...235شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 236شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 237شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...238شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...239شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...240شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 241شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...242شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...243شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...244شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 245شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 246شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 247شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 248شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 249شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...250شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 251شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 252شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 253شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 254شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...255شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 256شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 257شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 258شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 259شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 260شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 261شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 262شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 263شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 264شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 265شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 266شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 267شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 268شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...269شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 270شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...271شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 272شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 273شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 274شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 275شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...276شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...277شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 278شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 279شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 280شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...281شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...282شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...283شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 284شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 285شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...286شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 287شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 288شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 289شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...290شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 291شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 292شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 293شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 294شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 295شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 296شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 297شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 298شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 299شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 300شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 301شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 302شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 303شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 304شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 305شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 306شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...307شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 308شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...309شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 310شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 311شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...312شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 313شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 314شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 315شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 316شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 317شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 318شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 319شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 320شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...321شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 322شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...323شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...324شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 325شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 326شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 327شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 328شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 329شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 330شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 331شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 332شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 333شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 334شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 335شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 336شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...337شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 338شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 339شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 340شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...341شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...342شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 343شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 344شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 345شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 346شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 347شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 348شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 349شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 350شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 351شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...352شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 353شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 354شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 355شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 356شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 357شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...358شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 359شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...360شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...361شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 362شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 363شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 364شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...365شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 366شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...367شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 368شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 369شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 370شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...371شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...372شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 373شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...374شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 375شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 376شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 377شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 378شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 379شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 380شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 381شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 382شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...383شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 384شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 385شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 386شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 387شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 388شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 389شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...390شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...391شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 392شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...393شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 394شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 395شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...396شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 397شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 398شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 399شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...400شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 401شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 402شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 403شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...404شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 405شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 406شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 407شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...408شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...409شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 410شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...411شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 412شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...413شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 414شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 415شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 416شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 417شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 418شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 419شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 420شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 421شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 422شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 423شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...424شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...425شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 426شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 427شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 428شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...429شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...430شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 431شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 432شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 433شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 434شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...435شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 436شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...437شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 438شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 439شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...440شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...441شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...442شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 443شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...444شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...445شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 446شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 447شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 448شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...449شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 450شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 451شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 452شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 453شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 454شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 455شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 456شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 457شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...458شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 459شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 460شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 461شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 462شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...463شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 464شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 465شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 466شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 467شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 468شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 469شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 470شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 471شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 472شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 473شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...474شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...475شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 476شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 477شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...478شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...479شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 480شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 481شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...482شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 483شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 484شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...485شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...486شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 487شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 488شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 489شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 490شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 491شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 492شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 493شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 494شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 495شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...496شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...497شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 498شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 499شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 500شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 501شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...502شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 503شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 504شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 505شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 506شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 507شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...508شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 509شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 510شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 511شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 512شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 513شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 514شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 515شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 516شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 517شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 518شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 519شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 520شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 521شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...522شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 523شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 524شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 525شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 526شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 527شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 528شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 529شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 530شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ