به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۳۵۵: جز مراد دلت مرادم نیست

1860عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

جز مراد دلت مرادم نیست
درد با صاف اعتقادم نیست
گفتمش وعده های بوسه چه شد
کرد لب خنده ای که یادم نیست
داد گردم به باد راز جنون
چه کنم با کس اعتمادم نیست
هرزه دردسر دعا چه دهم
مطلبی در خور مرادم نیست
من کجا قید نام و ننگ کجا
سر و سودای انقیادم نیست
درد دل گوش می کند فریاد
مصرع ناله ای به یادم نیست
جان سپارد به سینه ام دل اسیر
گر نگوید که خانه زادم نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۵۴: عشق اگر سوزد بر آتش حسن او را باک ...2شمارهٔ ۳۵۵: جز مراد دلت مرادم نیست 3شمارهٔ ۳۵۶: کدام صبح که سرمشق انتظارم نیست 4شمارهٔ ۳۵۷: به دور چشم توام التجا به دوران نی ...5شمارهٔ ۳۵۸: در تن بیمار لعل روح پرورد تو نیست 6شمارهٔ ۳۵۹: در سراپای شهید غم پنهان تو نیست 7شمارهٔ ۳۶۰: دیده ناکام را جز تهمت نظاره نیست 8شمارهٔ ۳۶۱: خرقه پوشی است خودنمایی نیست 9شمارهٔ ۳۶۲: آیا دیگر چه مدعا داشت 10شمارهٔ ۳۶۳: فلک ز کام من سفله کیش عار نداشت 11شمارهٔ ۳۶۴: رواج ساختگی های روزگار نداشت 12شمارهٔ ۳۶۵: عاشق آن روز که جا در خم آن دام ند ...13شمارهٔ ۳۶۶: در دیار ما زمین مشت غباری هم نداش ...14شمارهٔ ۳۶۷: در حلقه زلف تو دلی چله نشین داشت 15شمارهٔ ۳۶۸: سبزه ما کی ز برق خرمنی اندیشه داش ...16شمارهٔ ۳۶۹: دلم با سوز پنهانی سری داشت 17شمارهٔ ۳۷۰: تا کی از شام جدایی ماجرا خواهد گذ ...18شمارهٔ ۳۷۱: در دلم سیر کوی یار گذشت 19شمارهٔ ۳۷۲: بیگانگی ز شکوه شام و سحر گذشت 20شمارهٔ ۳۷۳: دامن صحرا و کوه از دامن گلچین گذش ...21شمارهٔ ۳۷۴: گردش چشم تماشا می گشت 22شمارهٔ ۳۷۵: شوق روزی که پی چاک گریبان می گشت 23شمارهٔ ۳۷۶: حرف شوقت مختصر خواهم نوشت 24شمارهٔ ۳۷۷: نامه شوق تو را گر مختصر خواهم نوش ...25شمارهٔ ۳۷۸: فلک برات که بر شهپر هما ننوشت 26شمارهٔ ۳۷۹: دیده ام یک مژه آرام به خوابی ننوش ...27شمارهٔ ۳۸۰: گشته آیینه بیقرار خطت 28شمارهٔ ۳۸۱: نشینم گوشه ای با خاطر ناشاد هر سا ...29شمارهٔ ۳۸۲: قرب شاهان بی صدف کی گوهر شهوار یا ...30شمارهٔ ۳۸۳: می کشیدی و نگه سیر چمن یاد گرفت 31شمارهٔ ۳۸۴: گلستانی که هوای دل نومید گرفت 32شمارهٔ ۳۸۵: تا غمش در دلم قرار گرفت 33شمارهٔ ۳۸۶: از قدش جلوه باز کام گرفت 34شمارهٔ ۳۸۷: آهم گره گشاست مدد می توان گرفت 35شمارهٔ ۳۸۸: مشق گداز دل ز نفس می توان گرفت 36شمارهٔ ۳۸۹: ره بر امید بیشترک می توان گرفت 37شمارهٔ ۳۹۰: هر دم ز گریه فیض نوی می توان گرفت 38شمارهٔ ۳۹۱: لاله به کف جام دمیدن گرفت 39شمارهٔ ۳۹۲: شرم رخت به دیده نقاب سمن گرفت 40شمارهٔ ۳۹۳: جایی که عقل دامن تدبیر می گرفت 41شمارهٔ ۳۹۴: فرصت مجنون اگر دنبال محمل می گرفت 42شمارهٔ ۳۹۵: گر عسس مال کسی از دزد معنی می گرف ...43شمارهٔ ۳۹۶: جلوه حسن تو بس در صورت و معنی گرف ...44شمارهٔ ۳۹۷: آمد از ذوق تپیدن نفس از یادم رفت 45شمارهٔ ۳۹۸: از پاک بینشی دل اهل نظر شکفت 46شمارهٔ ۳۹۹: داروی هوش و هوش ربایی خوشا دلت 47شمارهٔ ۴۰۰: پرده چشم سمن پیراهنت 48شمارهٔ ۴۰۱: ای چار رکن عالم خشتی ز بارگاهت 49شمارهٔ ۴۰۲: نگشته مست تو هرگز به هیچ در محتاج 50شمارهٔ ۴۰۳: مگشای پیش هر کس بار فسانه چون موج 51شمارهٔ ۴۰۴: گه به درد و گه به داغ ما مپیچ 52شمارهٔ ۴۰۵: لطف سخن و تازگی لفظ و ادا هیچ 53شمارهٔ ۴۰۶: بیند اگر ز گرد ره او رواج صبح 54شمارهٔ ۴۰۷: آن میگساری شب و این دور باش صبح 55شمارهٔ ۴۰۸: گل گل شکفته از شفق فیض باغ صبح 56شمارهٔ ۴۰۹: شب روز شد به یاد تو روشن چراغ صبح 57شمارهٔ ۴۱۰: دل صاف می کند ز کدورت ایاغ صبح 58شمارهٔ ۴۱۱: بسکه از مهر او گداخته صبح 59شمارهٔ ۴۱۲: جذبه شوق که می ریخت به پیمانه صبح 60شمارهٔ ۴۱۳: سیم اشکم صیقل آیینه گلهای صبح 61شمارهٔ ۴۱۴: گشته تا صیاد ما مژگان شوخ 62شمارهٔ ۴۱۵: که گفته سنگ دلت کفه محبت باد 63شمارهٔ ۴۱۶: اضطرابم رهین طاقت باد 64شمارهٔ ۴۱۷: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 65شمارهٔ ۴۱۸: بی یاد قامتش دل بیتاب من مباد 66شمارهٔ ۴۱۹: گلشن آرای خیالم حسن محجوب تو باد 67شمارهٔ ۴۲۰: غمی که درد نیفزود ننگ سلسله باد 68شمارهٔ ۴۲۱: عنان دل به مژگان می توان داد 69شمارهٔ ۴۲۲: رشته وادی هجر تو گرم سر می داد 70شمارهٔ ۴۲۳: اشکم از بس کرده آب روی گلها را زی ...71شمارهٔ ۴۲۴: گلاب خون و عبیر غبار می طلبد 72شمارهٔ ۴۲۵: تذرو جلوه ات را دیده من آشیان زیب ...73شمارهٔ ۴۲۶: کجا بی کاوش دردی صد چاک می زیبد 74شمارهٔ ۴۲۷: قطره چون موج اضطراب افتد 75شمارهٔ ۴۲۸: ز تاب سنبلی صید ضعیفم در کمند افت ...76شمارهٔ ۴۲۹: آتشی نیست محبت که به ناپاک افتد 77شمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم ر ...78شمارهٔ ۴۳۱: در دام تمنای تو گر بر سرم افتد 79شمارهٔ ۴۳۲: به لب هر دم ز شادی شکر این سودا ن ...80شمارهٔ ۴۳۳: سخنها بر زبان چون رشته ها بر سوزن ...81شمارهٔ ۴۳۴: دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گرد ...82شمارهٔ ۴۳۵: همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گرد ...83شمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد 84شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 85شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 86شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 87شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 88شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...89شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...90شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 91شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 92شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 93شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 94شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...95شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...96شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...97شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 98شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 99شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 100شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 101شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 102شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 103شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 104شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 105شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...106شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...107شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 108شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 109شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...110شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...111شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 112شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...113شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 114شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 115شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...116شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 117شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...118شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 119شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...120شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 121شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 122شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 123شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 124شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 125شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 126شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 127شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 128شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...129شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 130شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 131شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 132شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...133شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 134شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 135شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...136شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 137شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 138شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...139شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 140شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 141شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 142شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 143شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 144شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 145شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...146شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 147شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 148شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...149شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 150شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 151شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 152شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 153شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...154شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 155شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 156شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 157شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...158شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 159شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 160شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 161شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 162شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 163شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 164شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...165شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...166شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...167شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 168شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 169شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...170شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...171شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...172شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 173شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 174شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 175شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 176شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 177شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 178شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 179شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 180شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 181شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 182شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 183شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...184شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...185شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...186شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 187شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...188شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 189شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...190شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...191شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 192شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 193شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 194شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 195شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...196شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 197شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...198شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 199شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 200شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 201شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 202شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 203شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...204شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 205شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...206شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 207شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 208شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 209شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 210شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 211شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...212شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...213شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...214شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...215شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 216شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 217شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 218شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 219شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 220شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...221شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 222شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 223شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...224شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...225شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...226شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 227شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...228شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...229شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...230شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 231شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 232شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 233شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 234شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 235شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...236شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 237شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 238شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 239شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 240شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...241شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 242شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 243شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 244شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 245شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 246شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 247شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 248شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 249شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 250شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 251شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 252شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 253شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 254شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...255شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 256شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...257شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 258شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 259شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 260شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 261شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...262شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...263شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 264شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 265شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 266شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...267شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...268شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...269شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 270شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 271شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...272شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 273شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 274شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 275شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...276شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 277شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 278شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 279شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 280شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 281شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 282شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 283شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 284شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 285شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 286شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 287شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 288شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 289شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 290شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 291شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 292شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...293شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 294شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...295شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 296شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 297شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...298شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 299شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 300شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 301شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 302شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 303شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 304شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 305شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 306شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...307شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 308شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...309شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...310شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 311شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 312شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 313شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 314شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 315شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 316شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 317شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 318شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 319شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 320شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 321شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 322شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...323شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 324شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 325شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 326شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...327شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...328شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 329شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 330شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 331شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 332شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 333شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 334شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 335شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 336شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 337شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...338شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 339شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 340شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 341شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 342شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 343شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...344شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 345شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...346شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...347شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 348شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 349شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 350شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...351شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 352شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...353شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 354شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 355شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 356شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...357شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...358شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 359شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...360شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 361شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 362شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 363شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 364شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 365شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 366شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 367شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 368شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...369شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 370شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 371شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 372شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 373شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 374شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 375شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...376شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...377شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 378شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...379شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 380شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 381شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...382شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 383شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 384شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 385شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...386شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 387شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 388شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 389شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...390شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 391شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 392شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 393شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...394شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...395شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 396شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...397شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 398شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...399شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 400شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 401شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 402شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 403شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 404شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 405شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 406شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 407شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 408شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 409شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...410شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...411شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 412شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 413شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 414شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...415شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...416شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 417شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 418شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 419شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 420شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...421شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 422شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...423شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 424شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 425شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...426شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...427شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...428شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 429شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...430شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...431شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 432شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 433شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 434شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...435شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 436شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 437شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 438شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 439شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 440شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 441شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 442شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 443شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...444شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 445شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 446شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 447شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 448شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...449شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 450شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 451شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 452شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 453شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 454شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 455شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 456شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 457شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 458شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 459شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...460شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...461شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 462شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 463شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...464شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...465شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 466شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 467شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...468شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 469شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 470شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...471شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...472شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 473شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 474شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 475شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 476شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 477شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 478شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 479شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 480شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 481شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...482شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...483شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 484شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 485شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 486شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 487شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...488شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 489شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 490شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 491شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 492شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 493شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...494شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 495شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 496شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 497شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 498شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 499شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 500شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 501شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 502شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 503شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 504شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 505شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 506شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 507شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...508شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 509شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 510شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 511شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 512شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 513شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 514شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 515شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 516شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ