در بر دل تو و دل دلبر ماست
به تمنای تو دل در بر ماست
خاک راهیم صبا می داند
هر کجا پای نهی بر سر ماست
خصم در بستر گل خواب کند
سایه خار جفا بستر ماست
بزم بی ساختگی رنگین تر
صافی باطن ما ساغر ماست
عیبجو لال شود گر داند
که سبکروحی ما لنگر ماست
به گل افشانی پرواز نگر
شعله شوق تو بال و پر ماست
مسند از وسعت مشرب داریم
بی تکلف سر ما افسر ماست
دلت از گریه صفا یافت اسیر
چشمه آیینه چشم تر ماست