کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بزم حیرت را چراغ از دیده ما روشن است
    آنچنان کز اشک مجنون چشم صحرا روشن است
    ناخدا داند که طوفان است او را سرنوشت
    گر سوادش از خط یک موج دریا روشن است؟
    بسکه ذوق دیدنت داریم بعد از سوختن
    دیده آیینه هم از صحبت ما روشن است
    بازوی فرهاد را نازم که شد خاک و هنوز
    از شرار تیشه او چشم خارا روشن است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha