به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۳۰۱: بازم از مژگان شوخی خارخار عاشقی است

2810عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بازم از مژگان شوخی خارخار عاشقی است
دل درون سینه ام از انتظار عاشقی است
سبزه خط گر دمید از گلشن حسنت چه غم
بیقراران رخت را نوبهار عاشقی است
خوشدلی ارزانی یاران فارغبال باد
من دل خرم نمی خواهم که عار عاشقی است
زان وفا دشمن جفا چندانکه بینی صبرکن
اینچنین می باشد ای دل کار و بار عاشقی است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۰۰: دو جهان از کتاب دل ورقی است 2شمارهٔ ۳۰۱: بازم از مژگان شوخی خارخار عاشقی ا ...3شمارهٔ ۳۰۲: داری تمام عالم اگر آشنا یکی است 4شمارهٔ ۳۰۳: دامان پاک عاشق و برگ سمن یکی است 5شمارهٔ ۳۰۴: جایی که دامگاه غزال رمیدگی است 6شمارهٔ ۳۰۵: در تماشای تو هر چشمی دلی است 7شمارهٔ ۳۰۶: هر سبزه این باغ نشان خم دامی است 8شمارهٔ ۳۰۷: خموشیها عجب شیرین زبانی است 9شمارهٔ ۳۰۸: بهار عمر و نوروز جوانی است 10شمارهٔ ۳۰۹: حال دل را تنم از ضعف زبانم گویاست 11شمارهٔ ۳۱۰: هر غنچه نشکفته نظر باز نگاهی است 12شمارهٔ ۳۱۱: ز جام عشق تو هر سبزه مست سودایی ا ...13شمارهٔ ۳۱۲: نگاهش دورگرد آشنایی است 14شمارهٔ ۳۱۳: گل هر ابر رنگین هوایی است 15شمارهٔ ۳۱۴: ز حرف دوست اگر کار من نرفت از دست 16شمارهٔ ۳۱۵: هر جا که نقش توبه شکستن شود درست 17شمارهٔ ۳۱۶: ز بسکه هر طرف از خاطرم غبار نشست 18شمارهٔ ۳۱۷: در دامت آن غبار که بر بال و پر نش ...19شمارهٔ ۳۱۸: شادیم از دلی که شکستن عیار اوست 20شمارهٔ ۳۱۹: حسن آتش و دل سمندر اوست 21شمارهٔ ۳۲۰: جفا جویی سپند آتش اوست 22شمارهٔ ۳۲۱: درد بیدرمان دوای جان بی آرام اوست 23شمارهٔ ۳۲۲: آنچه دل را می نوازد درد بیدرمان ا ...24شمارهٔ ۳۲۳: کرده خونم را صف مژگان چراغان زیر ...25شمارهٔ ۳۲۴: بیقراریهای عشق آیینه دار خوی دوست 26شمارهٔ ۳۲۵: گر دل غبار گشته امید خیال هست 27شمارهٔ ۳۲۶: وحدت جهان گرفت و تماشا چنانکه هست 28شمارهٔ ۳۲۷: هنوزم در دل از غم ریشه ای هست 29شمارهٔ ۳۲۸: اگر ستم کند امید احترامی هست 30شمارهٔ ۳۲۹: با اشک تلخکام اسیران گلاب چیست 31شمارهٔ ۳۳۰: صیقل رسوایی راز نهان پیداست کیست 32شمارهٔ ۳۳۱: دماغ وحشی ما صید بوی الفت کیست 33شمارهٔ ۳۳۲: فرزانگی در آتش غفلت سپند کیست 34شمارهٔ ۳۳۳: آن دل که نام درد نداند سپند کیست 35شمارهٔ ۳۳۴: فیض بیداری مسیح بخت آلود کیست 36شمارهٔ ۳۳۵: نمی داند محبت درهم از کیست 37شمارهٔ ۳۳۶: بوی چمن ز خانه به دوشان شوق کیست 38شمارهٔ ۳۳۷: گلزارها ز اشک جگرتاب چشم کیست 39شمارهٔ ۳۳۸: جنون بوی گل افسانه کیست 40شمارهٔ ۳۳۹: بی غرض چون گردد الفت محرم و بیگان ...41شمارهٔ ۳۴۰: گریه بیقرار پیدا نیست 42شمارهٔ ۳۴۱: رفت از پیر و جوان طاقت و کس پیدا ...43شمارهٔ ۳۴۲: به فکر خاطر ناشاد ما نیست 44شمارهٔ ۳۴۳: ما را که سر عشرت و پروای طرب نیست 45شمارهٔ ۳۴۴: از رشک بلبلم دل حسرت نصیب نیست 46شمارهٔ ۳۴۵: گرفتار کمند عشق را صیاد حاجت نیست 47شمارهٔ ۳۴۶: نام دل بردن به غیر از یاد دلبر هی ...48شمارهٔ ۳۴۷: همزبان بزم ما غیر از در و دیوار ن ...49شمارهٔ ۳۴۸: جلوه ای از چشم دل مستور نیست 50شمارهٔ ۳۴۹: همتم را ترک عالم کمتر از تسخیر نی ...51شمارهٔ ۳۵۰: صبرم حریف عربده نیم ناز نیست 52شمارهٔ ۳۵۱: از راز محبت که گلی جز خطرش نیست 53شمارهٔ ۳۵۲: گرچه از سامان حیرانی نظر درویش نی ...54شمارهٔ ۳۵۳: خجلت الفت کشد هر دل که با ما صاف ...55شمارهٔ ۳۵۴: عشق اگر سوزد بر آتش حسن او را باک ...56شمارهٔ ۳۵۵: جز مراد دلت مرادم نیست 57شمارهٔ ۳۵۶: کدام صبح که سرمشق انتظارم نیست 58شمارهٔ ۳۵۷: به دور چشم توام التجا به دوران نی ...59شمارهٔ ۳۵۸: در تن بیمار لعل روح پرورد تو نیست 60شمارهٔ ۳۵۹: در سراپای شهید غم پنهان تو نیست 61شمارهٔ ۳۶۰: دیده ناکام را جز تهمت نظاره نیست 62شمارهٔ ۳۶۱: خرقه پوشی است خودنمایی نیست 63شمارهٔ ۳۶۲: آیا دیگر چه مدعا داشت 64شمارهٔ ۳۶۳: فلک ز کام من سفله کیش عار نداشت 65شمارهٔ ۳۶۴: رواج ساختگی های روزگار نداشت 66شمارهٔ ۳۶۵: عاشق آن روز که جا در خم آن دام ند ...67شمارهٔ ۳۶۶: در دیار ما زمین مشت غباری هم نداش ...68شمارهٔ ۳۶۷: در حلقه زلف تو دلی چله نشین داشت 69شمارهٔ ۳۶۸: سبزه ما کی ز برق خرمنی اندیشه داش ...70شمارهٔ ۳۶۹: دلم با سوز پنهانی سری داشت 71شمارهٔ ۳۷۰: تا کی از شام جدایی ماجرا خواهد گذ ...72شمارهٔ ۳۷۱: در دلم سیر کوی یار گذشت 73شمارهٔ ۳۷۲: بیگانگی ز شکوه شام و سحر گذشت 74شمارهٔ ۳۷۳: دامن صحرا و کوه از دامن گلچین گذش ...75شمارهٔ ۳۷۴: گردش چشم تماشا می گشت 76شمارهٔ ۳۷۵: شوق روزی که پی چاک گریبان می گشت 77شمارهٔ ۳۷۶: حرف شوقت مختصر خواهم نوشت 78شمارهٔ ۳۷۷: نامه شوق تو را گر مختصر خواهم نوش ...79شمارهٔ ۳۷۸: فلک برات که بر شهپر هما ننوشت 80شمارهٔ ۳۷۹: دیده ام یک مژه آرام به خوابی ننوش ...81شمارهٔ ۳۸۰: گشته آیینه بیقرار خطت 82شمارهٔ ۳۸۱: نشینم گوشه ای با خاطر ناشاد هر سا ...83شمارهٔ ۳۸۲: قرب شاهان بی صدف کی گوهر شهوار یا ...84شمارهٔ ۳۸۳: می کشیدی و نگه سیر چمن یاد گرفت 85شمارهٔ ۳۸۴: گلستانی که هوای دل نومید گرفت 86شمارهٔ ۳۸۵: تا غمش در دلم قرار گرفت 87شمارهٔ ۳۸۶: از قدش جلوه باز کام گرفت 88شمارهٔ ۳۸۷: آهم گره گشاست مدد می توان گرفت 89شمارهٔ ۳۸۸: مشق گداز دل ز نفس می توان گرفت 90شمارهٔ ۳۸۹: ره بر امید بیشترک می توان گرفت 91شمارهٔ ۳۹۰: هر دم ز گریه فیض نوی می توان گرفت 92شمارهٔ ۳۹۱: لاله به کف جام دمیدن گرفت 93شمارهٔ ۳۹۲: شرم رخت به دیده نقاب سمن گرفت 94شمارهٔ ۳۹۳: جایی که عقل دامن تدبیر می گرفت 95شمارهٔ ۳۹۴: فرصت مجنون اگر دنبال محمل می گرفت 96شمارهٔ ۳۹۵: گر عسس مال کسی از دزد معنی می گرف ...97شمارهٔ ۳۹۶: جلوه حسن تو بس در صورت و معنی گرف ...98شمارهٔ ۳۹۷: آمد از ذوق تپیدن نفس از یادم رفت 99شمارهٔ ۳۹۸: از پاک بینشی دل اهل نظر شکفت 100شمارهٔ ۳۹۹: داروی هوش و هوش ربایی خوشا دلت 101شمارهٔ ۴۰۰: پرده چشم سمن پیراهنت 102شمارهٔ ۴۰۱: ای چار رکن عالم خشتی ز بارگاهت 103شمارهٔ ۴۰۲: نگشته مست تو هرگز به هیچ در محتاج 104شمارهٔ ۴۰۳: مگشای پیش هر کس بار فسانه چون موج 105شمارهٔ ۴۰۴: گه به درد و گه به داغ ما مپیچ 106شمارهٔ ۴۰۵: لطف سخن و تازگی لفظ و ادا هیچ 107شمارهٔ ۴۰۶: بیند اگر ز گرد ره او رواج صبح 108شمارهٔ ۴۰۷: آن میگساری شب و این دور باش صبح 109شمارهٔ ۴۰۸: گل گل شکفته از شفق فیض باغ صبح 110شمارهٔ ۴۰۹: شب روز شد به یاد تو روشن چراغ صبح 111شمارهٔ ۴۱۰: دل صاف می کند ز کدورت ایاغ صبح 112شمارهٔ ۴۱۱: بسکه از مهر او گداخته صبح 113شمارهٔ ۴۱۲: جذبه شوق که می ریخت به پیمانه صبح 114شمارهٔ ۴۱۳: سیم اشکم صیقل آیینه گلهای صبح 115شمارهٔ ۴۱۴: گشته تا صیاد ما مژگان شوخ 116شمارهٔ ۴۱۵: که گفته سنگ دلت کفه محبت باد 117شمارهٔ ۴۱۶: اضطرابم رهین طاقت باد 118شمارهٔ ۴۱۷: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 119شمارهٔ ۴۱۸: بی یاد قامتش دل بیتاب من مباد 120شمارهٔ ۴۱۹: گلشن آرای خیالم حسن محجوب تو باد 121شمارهٔ ۴۲۰: غمی که درد نیفزود ننگ سلسله باد 122شمارهٔ ۴۲۱: عنان دل به مژگان می توان داد 123شمارهٔ ۴۲۲: رشته وادی هجر تو گرم سر می داد 124شمارهٔ ۴۲۳: اشکم از بس کرده آب روی گلها را زی ...125شمارهٔ ۴۲۴: گلاب خون و عبیر غبار می طلبد 126شمارهٔ ۴۲۵: تذرو جلوه ات را دیده من آشیان زیب ...127شمارهٔ ۴۲۶: کجا بی کاوش دردی صد چاک می زیبد 128شمارهٔ ۴۲۷: قطره چون موج اضطراب افتد 129شمارهٔ ۴۲۸: ز تاب سنبلی صید ضعیفم در کمند افت ...130شمارهٔ ۴۲۹: آتشی نیست محبت که به ناپاک افتد 131شمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم ر ...132شمارهٔ ۴۳۱: در دام تمنای تو گر بر سرم افتد 133شمارهٔ ۴۳۲: به لب هر دم ز شادی شکر این سودا ن ...134شمارهٔ ۴۳۳: سخنها بر زبان چون رشته ها بر سوزن ...135شمارهٔ ۴۳۴: دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گرد ...136شمارهٔ ۴۳۵: همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گرد ...137شمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد 138شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 139شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 140شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 141شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 142شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...143شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...144شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 145شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 146شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 147شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 148شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...149شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...150شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...151شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 152شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 153شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 154شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 155شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 156شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 157شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 158شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 159شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...160شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...161شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 162شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 163شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...164شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...165شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 166شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...167شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 168شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 169شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...170شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 171شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...172شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 173شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...174شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 175شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 176شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 177شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 178شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 179شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 180شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 181شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 182شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...183شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 184شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 185شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 186شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...187شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 188شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 189شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...190شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 191شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 192شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...193شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 194شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 195شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 196شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 197شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 198شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 199شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...200شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 201شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 202شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...203شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 204شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 205شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 206شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 207شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...208شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 209شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 210شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 211شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...212شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 213شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 214شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 215شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 216شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 217شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 218شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...219شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...220شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...221شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 222شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 223شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...224شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...225شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...226شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 227شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 228شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 229شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 230شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 231شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 232شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 233شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 234شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 235شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 236شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 237شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...238شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...239شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...240شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 241شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...242شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 243شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...244شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...245شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 246شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 247شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 248شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 249شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...250شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 251شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...252شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 253شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 254شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 255شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 256شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 257شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...258شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 259شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...260شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 261شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 262شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 263شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 264شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 265شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...266شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...267شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...268شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...269شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 270شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 271شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 272شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 273شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 274شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...275شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 276شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 277شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...278شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...279شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...280شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 281شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...282شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...283شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...284شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 285شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 286شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 287شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 288شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 289شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...290شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 291شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 292شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 293شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 294شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...295شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 296شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 297شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 298شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 299شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 300شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 301شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 302شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 303شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 304شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 305شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 306شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 307شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 308شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...309شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 310شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...311شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 312شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 313شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 314شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 315شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...316شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...317شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 318شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 319شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 320شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...321شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...322شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...323شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 324شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 325شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...326شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 327شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 328شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 329شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...330شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 331شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 332شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 333شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 334شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 335شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 336شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 337شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 338شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 339شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 340شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 341شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 342شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 343شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 344شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 345شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 346شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...347شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 348شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...349شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 350شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 351شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...352شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 353شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 354شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 355شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 356شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 357شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 358شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 359شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 360شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...361شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 362شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...363شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...364شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 365شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 366شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 367شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 368شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 369شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 370شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 371شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 372شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 373شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 374شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 375شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 376شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...377شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 378شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 379شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 380شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...381شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...382شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 383شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 384شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 385شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 386شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 387شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 388شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 389شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 390شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 391شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...392شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 393شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 394شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 395شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 396شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 397شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...398شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 399شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...400شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...401شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 402شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 403شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 404شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...405شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 406شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...407شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 408شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 409شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 410شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...411شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...412شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 413شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...414شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 415شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 416شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 417شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 418شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 419شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 420شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 421شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 422شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...423شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 424شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 425شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 426شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 427شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 428شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 429شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...430شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...431شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 432شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...433شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 434شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 435شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...436شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 437شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 438شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 439شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...440شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 441شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 442شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 443شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...444شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 445شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 446شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 447شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...448شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...449شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 450شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...451شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 452شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...453شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 454شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 455شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 456شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 457شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 458شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 459شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 460شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 461شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 462شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 463شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...464شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...465شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 466شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 467شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 468شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...469شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...470شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 471شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 472شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 473شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 474شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...475شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 476شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...477شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 478شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 479شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...480شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...481شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...482شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 483شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...484شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...485شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 486شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 487شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 488شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...489شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 490شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 491شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 492شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 493شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 494شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 495شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 496شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 497شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...498شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 499شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 500شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 501شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 502شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...503شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 504شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 505شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 506شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 507شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 508شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 509شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 510شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 511شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 512شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 513شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...514شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...515شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 516شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 517شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...518شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...519شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 520شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 521شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...522شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 523شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 524شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...525شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...526شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 527شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 528شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 529شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 530شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 531شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 532شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 533شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 534شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 535شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...536شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...537شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 538شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 539شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 540شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 541شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...542شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 543شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 544شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 545شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 546شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 547شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...548شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 549شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 550شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 551شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 552شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 553شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 554شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 555شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 556شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 557شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 558شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 559شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 560شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 561شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...562شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 563شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 564شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 565شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 566شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 567شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 568شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 569شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 570شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ