به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۲۵۴: سخت حیران شده ام فرصت دیدن این است

2210عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

سخت حیران شده ام فرصت دیدن این است
وقت ناخوانده به فریاد رسیدن این است
در عدم هم نتوان دید غبارم بی تو
رفتم از خویش بیابان رمیدن این است
شور محشر ز نم قطره اشکم پیداست
نمک از خوان خیال تو چشیدن این است
خطش از آینه گل کرد نفس دزدیدم
خنده ای کرد که گلزار دمیدن این است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۵۳: جمعیت جهان ز پریشانی من است 2شمارهٔ ۲۵۴: سخت حیران شده ام فرصت دیدن این اس ...3شمارهٔ ۲۵۵: آهم از بس که آتشین است 4شمارهٔ ۲۵۶: هر چند بهشت دلنشین است 5شمارهٔ ۲۵۷: بسترم تیغ و زخم بالین است 6شمارهٔ ۲۵۸: تماشاگاه دل چشم سیاه است 7شمارهٔ ۲۵۹: با سمند تو مگر مه به گرو تاخته اس ...8شمارهٔ ۲۶۰: گریه خاکستر گداخته است 9شمارهٔ ۲۶۱: سجده غفلت من قبله نما ساخته است 10شمارهٔ ۲۶۲: دیگر به بزم او سخن ما گذشته است 11شمارهٔ ۲۶۳: کار نفس ز جلوه رنگین گذشته است 12شمارهٔ ۲۶۴: گرد کلفت در جنون درد ایاغم گشته ا ...13شمارهٔ ۲۶۵: گلشن ز جلوه تو پریخانه گشته است 14شمارهٔ ۲۶۶: از اشک و آه من گل و سنبل شکفته اس ...15شمارهٔ ۲۶۷: بهر پابوس تو از خاکم غباری برنخاس ...16شمارهٔ ۲۶۸: به جنون عشق مایل افتاده است 17شمارهٔ ۲۶۹: کدام شوق به راه دویدن افتاده است 18شمارهٔ ۲۷۰: هر طرف باد صبا زان طره بویی برده ...19شمارهٔ ۲۷۱: نه همین از دوری احباب داغم کرده ا ...20شمارهٔ ۲۷۲: آنکه صید عالم از چشم خماری کرده ا ...21شمارهٔ ۲۷۳: دیوانه گر به دل غم دنیا شمرده است 22شمارهٔ ۲۷۴: گلستان شرم و گلزار حیا آورده است 23شمارهٔ ۲۷۵: دلم از یاد تو خندان شده است 24شمارهٔ ۲۷۶: به دور ما نگه مشفقانه را چه شده ا ...25شمارهٔ ۲۷۷: یاد زلف تو مرا مصرع حالی شده است 26شمارهٔ ۲۷۸: گریه زچشمم به امان آمده است 27شمارهٔ ۲۷۹: شور دل پیشتر از دل به جهان آمده ا ...28شمارهٔ ۲۸۰: بی جام و شیشه چشم تو خمار بوده اس ...29شمارهٔ ۲۸۱: تا غم نبوده خاطر خرم نبوده است 30شمارهٔ ۲۸۲: موجه دریا ز شورم مصرع پیچیده است 31شمارهٔ ۲۸۳: بعد عمری سویم از روی مروت دیده اس ...32شمارهٔ ۲۸۴: رنجی که چشم شب پره از نور دیده اس ...33شمارهٔ ۲۸۵: ز بویی بیخودم رویی که دیده است 34شمارهٔ ۲۸۶: مطرب ترانه ای که دماغم رسیده است 35شمارهٔ ۲۸۷: بی سبزه نوبهار ندانم چکاره است 36شمارهٔ ۲۸۸: خلوت جان را تجلی از چراغ سینه است 37شمارهٔ ۲۸۹: هر نگاه گرم ما مجنون کامل گشته ای ...38شمارهٔ ۲۹۰: دشت جنون ز فتنه چشم تو دیده ای اس ...39شمارهٔ ۲۹۱: هر سر مویم ز افغان بلبل دیوانه ای ...40شمارهٔ ۲۹۲: نظر به جوهر اصلی نه زشت مکتسبی اس ...41شمارهٔ ۲۹۳: خیال دام و قفس انتظار آزادی است 42شمارهٔ ۲۹۴: دارم دلی که آینه پیرای بیخودی است 43شمارهٔ ۲۹۵: دلم را صبح عید جانسپاری است 44شمارهٔ ۲۹۶: از خوی تو عالم چمن شعله نگاری است 45شمارهٔ ۲۹۷: هر عارض افروخته مشاطه نازی است 46شمارهٔ ۲۹۸: دل آواره مستمندکسی است 47شمارهٔ ۲۹۹: دلی دارم که مست جام ساقی است 48شمارهٔ ۳۰۰: دو جهان از کتاب دل ورقی است 49شمارهٔ ۳۰۱: بازم از مژگان شوخی خارخار عاشقی ا ...50شمارهٔ ۳۰۲: داری تمام عالم اگر آشنا یکی است 51شمارهٔ ۳۰۳: دامان پاک عاشق و برگ سمن یکی است 52شمارهٔ ۳۰۴: جایی که دامگاه غزال رمیدگی است 53شمارهٔ ۳۰۵: در تماشای تو هر چشمی دلی است 54شمارهٔ ۳۰۶: هر سبزه این باغ نشان خم دامی است 55شمارهٔ ۳۰۷: خموشیها عجب شیرین زبانی است 56شمارهٔ ۳۰۸: بهار عمر و نوروز جوانی است 57شمارهٔ ۳۰۹: حال دل را تنم از ضعف زبانم گویاست 58شمارهٔ ۳۱۰: هر غنچه نشکفته نظر باز نگاهی است 59شمارهٔ ۳۱۱: ز جام عشق تو هر سبزه مست سودایی ا ...60شمارهٔ ۳۱۲: نگاهش دورگرد آشنایی است 61شمارهٔ ۳۱۳: گل هر ابر رنگین هوایی است 62شمارهٔ ۳۱۴: ز حرف دوست اگر کار من نرفت از دست 63شمارهٔ ۳۱۵: هر جا که نقش توبه شکستن شود درست 64شمارهٔ ۳۱۶: ز بسکه هر طرف از خاطرم غبار نشست 65شمارهٔ ۳۱۷: در دامت آن غبار که بر بال و پر نش ...66شمارهٔ ۳۱۸: شادیم از دلی که شکستن عیار اوست 67شمارهٔ ۳۱۹: حسن آتش و دل سمندر اوست 68شمارهٔ ۳۲۰: جفا جویی سپند آتش اوست 69شمارهٔ ۳۲۱: درد بیدرمان دوای جان بی آرام اوست 70شمارهٔ ۳۲۲: آنچه دل را می نوازد درد بیدرمان ا ...71شمارهٔ ۳۲۳: کرده خونم را صف مژگان چراغان زیر ...72شمارهٔ ۳۲۴: بیقراریهای عشق آیینه دار خوی دوست 73شمارهٔ ۳۲۵: گر دل غبار گشته امید خیال هست 74شمارهٔ ۳۲۶: وحدت جهان گرفت و تماشا چنانکه هست 75شمارهٔ ۳۲۷: هنوزم در دل از غم ریشه ای هست 76شمارهٔ ۳۲۸: اگر ستم کند امید احترامی هست 77شمارهٔ ۳۲۹: با اشک تلخکام اسیران گلاب چیست 78شمارهٔ ۳۳۰: صیقل رسوایی راز نهان پیداست کیست 79شمارهٔ ۳۳۱: دماغ وحشی ما صید بوی الفت کیست 80شمارهٔ ۳۳۲: فرزانگی در آتش غفلت سپند کیست 81شمارهٔ ۳۳۳: آن دل که نام درد نداند سپند کیست 82شمارهٔ ۳۳۴: فیض بیداری مسیح بخت آلود کیست 83شمارهٔ ۳۳۵: نمی داند محبت درهم از کیست 84شمارهٔ ۳۳۶: بوی چمن ز خانه به دوشان شوق کیست 85شمارهٔ ۳۳۷: گلزارها ز اشک جگرتاب چشم کیست 86شمارهٔ ۳۳۸: جنون بوی گل افسانه کیست 87شمارهٔ ۳۳۹: بی غرض چون گردد الفت محرم و بیگان ...88شمارهٔ ۳۴۰: گریه بیقرار پیدا نیست 89شمارهٔ ۳۴۱: رفت از پیر و جوان طاقت و کس پیدا ...90شمارهٔ ۳۴۲: به فکر خاطر ناشاد ما نیست 91شمارهٔ ۳۴۳: ما را که سر عشرت و پروای طرب نیست 92شمارهٔ ۳۴۴: از رشک بلبلم دل حسرت نصیب نیست 93شمارهٔ ۳۴۵: گرفتار کمند عشق را صیاد حاجت نیست 94شمارهٔ ۳۴۶: نام دل بردن به غیر از یاد دلبر هی ...95شمارهٔ ۳۴۷: همزبان بزم ما غیر از در و دیوار ن ...96شمارهٔ ۳۴۸: جلوه ای از چشم دل مستور نیست 97شمارهٔ ۳۴۹: همتم را ترک عالم کمتر از تسخیر نی ...98شمارهٔ ۳۵۰: صبرم حریف عربده نیم ناز نیست 99شمارهٔ ۳۵۱: از راز محبت که گلی جز خطرش نیست 100شمارهٔ ۳۵۲: گرچه از سامان حیرانی نظر درویش نی ...101شمارهٔ ۳۵۳: خجلت الفت کشد هر دل که با ما صاف ...102شمارهٔ ۳۵۴: عشق اگر سوزد بر آتش حسن او را باک ...103شمارهٔ ۳۵۵: جز مراد دلت مرادم نیست 104شمارهٔ ۳۵۶: کدام صبح که سرمشق انتظارم نیست 105شمارهٔ ۳۵۷: به دور چشم توام التجا به دوران نی ...106شمارهٔ ۳۵۸: در تن بیمار لعل روح پرورد تو نیست 107شمارهٔ ۳۵۹: در سراپای شهید غم پنهان تو نیست 108شمارهٔ ۳۶۰: دیده ناکام را جز تهمت نظاره نیست 109شمارهٔ ۳۶۱: خرقه پوشی است خودنمایی نیست 110شمارهٔ ۳۶۲: آیا دیگر چه مدعا داشت 111شمارهٔ ۳۶۳: فلک ز کام من سفله کیش عار نداشت 112شمارهٔ ۳۶۴: رواج ساختگی های روزگار نداشت 113شمارهٔ ۳۶۵: عاشق آن روز که جا در خم آن دام ند ...114شمارهٔ ۳۶۶: در دیار ما زمین مشت غباری هم نداش ...115شمارهٔ ۳۶۷: در حلقه زلف تو دلی چله نشین داشت 116شمارهٔ ۳۶۸: سبزه ما کی ز برق خرمنی اندیشه داش ...117شمارهٔ ۳۶۹: دلم با سوز پنهانی سری داشت 118شمارهٔ ۳۷۰: تا کی از شام جدایی ماجرا خواهد گذ ...119شمارهٔ ۳۷۱: در دلم سیر کوی یار گذشت 120شمارهٔ ۳۷۲: بیگانگی ز شکوه شام و سحر گذشت 121شمارهٔ ۳۷۳: دامن صحرا و کوه از دامن گلچین گذش ...122شمارهٔ ۳۷۴: گردش چشم تماشا می گشت 123شمارهٔ ۳۷۵: شوق روزی که پی چاک گریبان می گشت 124شمارهٔ ۳۷۶: حرف شوقت مختصر خواهم نوشت 125شمارهٔ ۳۷۷: نامه شوق تو را گر مختصر خواهم نوش ...126شمارهٔ ۳۷۸: فلک برات که بر شهپر هما ننوشت 127شمارهٔ ۳۷۹: دیده ام یک مژه آرام به خوابی ننوش ...128شمارهٔ ۳۸۰: گشته آیینه بیقرار خطت 129شمارهٔ ۳۸۱: نشینم گوشه ای با خاطر ناشاد هر سا ...130شمارهٔ ۳۸۲: قرب شاهان بی صدف کی گوهر شهوار یا ...131شمارهٔ ۳۸۳: می کشیدی و نگه سیر چمن یاد گرفت 132شمارهٔ ۳۸۴: گلستانی که هوای دل نومید گرفت 133شمارهٔ ۳۸۵: تا غمش در دلم قرار گرفت 134شمارهٔ ۳۸۶: از قدش جلوه باز کام گرفت 135شمارهٔ ۳۸۷: آهم گره گشاست مدد می توان گرفت 136شمارهٔ ۳۸۸: مشق گداز دل ز نفس می توان گرفت 137شمارهٔ ۳۸۹: ره بر امید بیشترک می توان گرفت 138شمارهٔ ۳۹۰: هر دم ز گریه فیض نوی می توان گرفت 139شمارهٔ ۳۹۱: لاله به کف جام دمیدن گرفت 140شمارهٔ ۳۹۲: شرم رخت به دیده نقاب سمن گرفت 141شمارهٔ ۳۹۳: جایی که عقل دامن تدبیر می گرفت 142شمارهٔ ۳۹۴: فرصت مجنون اگر دنبال محمل می گرفت 143شمارهٔ ۳۹۵: گر عسس مال کسی از دزد معنی می گرف ...144شمارهٔ ۳۹۶: جلوه حسن تو بس در صورت و معنی گرف ...145شمارهٔ ۳۹۷: آمد از ذوق تپیدن نفس از یادم رفت 146شمارهٔ ۳۹۸: از پاک بینشی دل اهل نظر شکفت 147شمارهٔ ۳۹۹: داروی هوش و هوش ربایی خوشا دلت 148شمارهٔ ۴۰۰: پرده چشم سمن پیراهنت 149شمارهٔ ۴۰۱: ای چار رکن عالم خشتی ز بارگاهت 150شمارهٔ ۴۰۲: نگشته مست تو هرگز به هیچ در محتاج 151شمارهٔ ۴۰۳: مگشای پیش هر کس بار فسانه چون موج 152شمارهٔ ۴۰۴: گه به درد و گه به داغ ما مپیچ 153شمارهٔ ۴۰۵: لطف سخن و تازگی لفظ و ادا هیچ 154شمارهٔ ۴۰۶: بیند اگر ز گرد ره او رواج صبح 155شمارهٔ ۴۰۷: آن میگساری شب و این دور باش صبح 156شمارهٔ ۴۰۸: گل گل شکفته از شفق فیض باغ صبح 157شمارهٔ ۴۰۹: شب روز شد به یاد تو روشن چراغ صبح 158شمارهٔ ۴۱۰: دل صاف می کند ز کدورت ایاغ صبح 159شمارهٔ ۴۱۱: بسکه از مهر او گداخته صبح 160شمارهٔ ۴۱۲: جذبه شوق که می ریخت به پیمانه صبح 161شمارهٔ ۴۱۳: سیم اشکم صیقل آیینه گلهای صبح 162شمارهٔ ۴۱۴: گشته تا صیاد ما مژگان شوخ 163شمارهٔ ۴۱۵: که گفته سنگ دلت کفه محبت باد 164شمارهٔ ۴۱۶: اضطرابم رهین طاقت باد 165شمارهٔ ۴۱۷: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 166شمارهٔ ۴۱۸: بی یاد قامتش دل بیتاب من مباد 167شمارهٔ ۴۱۹: گلشن آرای خیالم حسن محجوب تو باد 168شمارهٔ ۴۲۰: غمی که درد نیفزود ننگ سلسله باد 169شمارهٔ ۴۲۱: عنان دل به مژگان می توان داد 170شمارهٔ ۴۲۲: رشته وادی هجر تو گرم سر می داد 171شمارهٔ ۴۲۳: اشکم از بس کرده آب روی گلها را زی ...172شمارهٔ ۴۲۴: گلاب خون و عبیر غبار می طلبد 173شمارهٔ ۴۲۵: تذرو جلوه ات را دیده من آشیان زیب ...174شمارهٔ ۴۲۶: کجا بی کاوش دردی صد چاک می زیبد 175شمارهٔ ۴۲۷: قطره چون موج اضطراب افتد 176شمارهٔ ۴۲۸: ز تاب سنبلی صید ضعیفم در کمند افت ...177شمارهٔ ۴۲۹: آتشی نیست محبت که به ناپاک افتد 178شمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم ر ...179شمارهٔ ۴۳۱: در دام تمنای تو گر بر سرم افتد 180شمارهٔ ۴۳۲: به لب هر دم ز شادی شکر این سودا ن ...181شمارهٔ ۴۳۳: سخنها بر زبان چون رشته ها بر سوزن ...182شمارهٔ ۴۳۴: دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گرد ...183شمارهٔ ۴۳۵: همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گرد ...184شمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد 185شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 186شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 187شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 188شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 189شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...190شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...191شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 192شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 193شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 194شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 195شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...196شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...197شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...198شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 199شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 200شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 201شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 202شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 203شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 204شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 205شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 206شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...207شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...208شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 209شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 210شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...211شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...212شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 213شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...214شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 215شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 216شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...217شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 218شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...219شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 220شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...221شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 222شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 223شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 224شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 225شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 226شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 227شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 228شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 229شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...230شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 231شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 232شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 233شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...234شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 235شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 236شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...237شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 238شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 239شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...240شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 241شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 242شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 243شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 244شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 245شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 246شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...247شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 248شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 249شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...250شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 251شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 252شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 253شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 254شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...255شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 256شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 257شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 258شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...259شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 260شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 261شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 262شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 263شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 264شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 265شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...266شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...267شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...268شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 269شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 270شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...271شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...272شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...273شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 274شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 275شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 276شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 277شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 278شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 279شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 280شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 281شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 282شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 283شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 284شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...285شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...286شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...287شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 288شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...289شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 290شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...291شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...292شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 293شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 294شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 295شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 296شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...297شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 298شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...299شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 300شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 301شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 302شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 303شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 304شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...305شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 306شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...307شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 308شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 309شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 310شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 311شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 312شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...313شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...314شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...315شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...316شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 317شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 318شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 319شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 320شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 321شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...322شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 323شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 324شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...325شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...326شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...327شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 328شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...329شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...330شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...331شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 332شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 333شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 334شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 335شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 336شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...337شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 338شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 339شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 340شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 341شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...342شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 343شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 344شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 345شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 346شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 347شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 348شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 349شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 350شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 351شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 352شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 353شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 354شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 355شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...356شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 357شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...358شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 359شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 360شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 361شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 362شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...363شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...364شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 365شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 366شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 367شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...368شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...369شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...370شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 371شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 372شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...373شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 374شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 375شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 376شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...377شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 378شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 379شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 380شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 381شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 382شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 383شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 384شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 385شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 386شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 387شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 388شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 389شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 390شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 391شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 392شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 393شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...394شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 395شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...396شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 397شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 398شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...399شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 400شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 401شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 402شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 403شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 404شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 405شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 406شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 407شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...408شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 409شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...410شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...411شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 412شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 413شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 414شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 415شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 416شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 417شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 418شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 419شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 420شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 421شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 422شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 423شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...424شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 425شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 426شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 427شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...428شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...429شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 430شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 431شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 432شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 433شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 434شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 435شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 436شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 437شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 438شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...439شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 440شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 441شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 442شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 443شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 444شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...445شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 446شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...447شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...448شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 449شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 450شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 451شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...452شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 453شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...454شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 455شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 456شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 457شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...458شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...459شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 460شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...461شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 462شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 463شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 464شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 465شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 466شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 467شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 468شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 469شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...470شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 471شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 472شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 473شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 474شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 475شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 476شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...477شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...478شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 479شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...480شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 481شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 482شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...483شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 484شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 485شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 486شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...487شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 488شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 489شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 490شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...491شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 492شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 493شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 494شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...495شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...496شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 497شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...498شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 499شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...500شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 501شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 502شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 503شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 504شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 505شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 506شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 507شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 508شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 509شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 510شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...511شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...512شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 513شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 514شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 515شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...516شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...517شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 518شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 519شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 520شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 521شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...522شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 523شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...524شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 525شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 526شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...527شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...528شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...529شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 530شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...531شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...532شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 533شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 534شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 535شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...536شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 537شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 538شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 539شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 540شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 541شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 542شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 543شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 544شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...545شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 546شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 547شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 548شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 549شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...550شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 551شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 552شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 553شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 554شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 555شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 556شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 557شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 558شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 559شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 560شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...561شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...562شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 563شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 564شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...565شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...566شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 567شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 568شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...569شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 570شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 571شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...572شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...573شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 574شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 575شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 576شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 577شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 578شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 579شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 580شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 581شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 582شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...583شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...584شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 585شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 586شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 587شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 588شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...589شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 590شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 591شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 592شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 593شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 594شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...595شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 596شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 597شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 598شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 599شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 600شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 601شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 602شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 603شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 604شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 605شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 606شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 607شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 608شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...609شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 610شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 611شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 612شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 613شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 614شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 615شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 616شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 617شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ