کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خلوت جان را تجلی از چراغ سینه است
    پنبه داغ دل خون گشته داغ سینه است
    در بهارش هر قدر حیرت تماشا می کند
    گلشن سیر بنا گوشت دماغ سینه است
    صبح و شامم از گل داغ محبت گلشن است
    روز خورشید دل است و شب چراغ سینه است
    هر سرمویش به هم بد مستی خون می کنند
    عاشق دیوانه را رحمت سراغ سینه است
    از خیالت باغبان گلشن خویش است اسیر
    سیرگاهش از گل زخم تو داغ سینه است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha