به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۱۳۱: اگر دنیا اگر عقبا علی بن ابیطالب

2210عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

اگر دنیا اگر عقبا علی بن ابیطالب
اگر امروز اگر فردا علی بن ابیطالب
فروغ دیده وحدت صفای سینه کثرت
بهشت خاطر دانا علی بن ابیطالب
لوای دولت شاهان صفای جان آگاهان
سر سرها دل دلها علی بن ابیطالب
نبینی تا قیامت خواب ویرانی اگر دانی
چه معماری است در دلها علی بن ابیطالب
به گفتن موجه دریا اگر رطب اللسان گردد
نیارد بر زبان الا علی بن ابیطالب
تعجب نیست گر بی انتظار شب ز ایمایی
کند امروز را فردا علی بن ابیطالب
در آن تنگی که در خاطر نگنجد جز خدا کس را
زند جوش از زبان ما علی بن ابیطالب
به هر ظرفی شرابی کرده لطفش در خور وسعت
امید جاهل و دانا علی بن ابیطالب
در آن وحشت که از یاد خدا دل گم کند خود را
بود ورد من شیدا علی بن ابیطالب
به صد طوفان شکستن در حبابی بار بگشاید
بگوید فاش اگر دریا علی بن ابیطالب
تجمل دستگاهان خرقه پوشان دانش آرایان
دو عالم از شما از ما علی بن ابیطالب
امیدم در بهار آرزو جای ثمر خواهد
ز باغ یثرب و بطحا علی بن ابیطالب
ز لطف بی دریغش در دو عالم مطلب ما را
خدا می داند و مولا علی بن ابیطالب
اسیر از فیض مهر کام بخشش در نمی مانم
ز بر دارم دعای یا علی بن ابیطالب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۳۰: داغ بر دل می گذارم روز و شب 2شمارهٔ ۱۳۱: اگر دنیا اگر عقبا علی بن ابیطالب 3شمارهٔ ۱۳۲: فلک آیینه اسکندر علی بن ابیطالب 4شمارهٔ ۱۳۳: دل را بسوز و درد نهان را دوا طلب 5شمارهٔ ۱۳۴: روز وصل است انتظار غریب 6شمارهٔ ۱۳۵: می پرستی می دهد یادم نوای عندلیب 7شمارهٔ ۱۳۶: از شوق دیده عقل چو تدبیر می گداخت 8شمارهٔ ۱۳۷: می رنگ هوس در دل ویران من انداخت 9شمارهٔ ۱۳۸: نازک شد از وفا دل و قدر جفا شناخت 10شمارهٔ ۱۳۹: خون بود دل که لذت درد نهان شناخت 11شمارهٔ ۱۴۰: عشق نیرنگ تغافل با دل بیتاب ریخت 12شمارهٔ ۱۴۱: ز گر مخوییت آتش ز لاله زار گریخت 13شمارهٔ ۱۴۲: چنان زخوی تو هر کس به هر دیار گری ...14شمارهٔ ۱۴۳: خط بر سرهر حرف چو تقویم کشندت 15شمارهٔ ۱۴۴: دلی ز دور به صد رنگ می نمایندت 16شمارهٔ ۱۴۵: داغ تو ز بسکه سینه تاب است 17شمارهٔ ۱۴۶: از آنم دل عدوی اضطراب است 18شمارهٔ ۱۴۷: تو را ز حسن بهار جمال سیراب است 19شمارهٔ ۱۴۸: از جلوه تو چشم دل و جان لبالب است 20شمارهٔ ۱۴۹: تا روغن چراغ دلم درد غربت است 21شمارهٔ ۱۵۰: در آتش عشق تو خرد خام نخست است 22شمارهٔ ۱۵۱: گر آن دیر آشنا بیگانه مست است 23شمارهٔ ۱۵۲: از بزم رفتنی که گلستان الفت است 24شمارهٔ ۱۵۳: صفحه افلاک سرلوح کتاب غفلت است 25شمارهٔ ۱۵۴: بلبل بیا که ناله ارزان غنیمت است 26شمارهٔ ۱۵۵: چو نیست قدر وفا طاقت جفا عبث است 27شمارهٔ ۱۵۶: سوخت زندان خمارم سفر شیشه کجاست 28شمارهٔ ۱۵۷: رسوای دهرم و غم پنهاینم به جاست 29شمارهٔ ۱۵۸: یک حرف شکوه از لب خشنود برنخاست 30شمارهٔ ۱۵۹: ناله از دل بی خیال گلعذاری بر نخا ...31شمارهٔ ۱۶۰: به وادیی که مروت پناه صیاد است 32شمارهٔ ۱۶۱: هر دل از یاد تو مرغ چمن را زخود ا ...33شمارهٔ ۱۶۲: باده کامل عیار جوش خود است 34شمارهٔ ۱۶۳: دل بی درد ز افسردن حالش پیداست 35شمارهٔ ۱۶۴: گل دیوانگی از سایه خارم پیداست 36شمارهٔ ۱۶۵: گل صد برگ ز درهم شده کارم پیداست 37شمارهٔ ۱۶۶: زعشق مرتبه حسن دلنشین پیداست 38شمارهٔ ۱۶۷: آتش نسبی از نفسم ظاهر و پیداست 39شمارهٔ ۱۶۸: از هر آتشکده ای سینه فگاری پیداست 40شمارهٔ ۱۶۹: از عکس تنت جیب قبا آینه زار است 41شمارهٔ ۱۷۰: نه همین دام و نه دانه بسیار است 42شمارهٔ ۱۷۱: تنگ غم تو خانه دل از هوا پر است 43شمارهٔ ۱۷۲: بسکه از رشک سرشکم خاطر دریا پر اس ...44شمارهٔ ۱۷۳: به کشتنم نه همین حرف هجر یار پر ا ...45شمارهٔ ۱۷۴: به بزم عشق نه تنها دل شکسته پر اس ...46شمارهٔ ۱۷۵: گر به دست آید گل داغ از گلستان خو ...47شمارهٔ ۱۷۶: حرف مجنون تو از گلبرگ تر نازکتر ا ...48شمارهٔ ۱۷۷: گریه ابر از سمن رنگین تر است 49شمارهٔ ۱۷۸: گر شب وصل تو بی مهتاب باشد بهتر ا ...50شمارهٔ ۱۷۹: موم شمع کشته از دل چون شد آهن بهت ...51شمارهٔ ۱۸۰: بسکه سودای تماشای تو پنهان در سر ...52شمارهٔ ۱۸۱: سینه صافیهای من روشنگر است 53شمارهٔ ۱۸۲: هر نفس جزو پریشان کتاب دیگر است 54شمارهٔ ۱۸۳: الفت آباد محبت را خراج دیگر است 55شمارهٔ ۱۸۴: قفل غم بهر گشاد دل کلید دیگر است 56شمارهٔ ۱۸۵: اقلیم درد را سحر و شام دیگر است 57شمارهٔ ۱۸۶: جبهه تسلیم جان را سجده گاه دیگر ا ...58شمارهٔ ۱۸۷: نکنی صید یقینی به گمانی که تو راس ...59شمارهٔ ۱۸۸: شمشیر عشق را نمک شرم جوهر است 60شمارهٔ ۱۸۹: گرد راه تو جلوه پرداز است 61شمارهٔ ۱۹۰: روز جزا خجالت سرشار نارساست 62شمارهٔ ۱۹۱: ساقی همین نه از تو دل ما در آتش ا ...63شمارهٔ ۱۹۲: قطع نظر جزای دل بدگمان خوش است 64شمارهٔ ۱۹۳: آتش زدی به لاله، عذار اینچنین خوش ...65شمارهٔ ۱۹۴: فیض نومیدی از امید مروت بیش است 66شمارهٔ ۱۹۵: پرواز هوای تو که بال و پر شمع است 67شمارهٔ ۱۹۶: تعلق سد راه کام عشق است 68شمارهٔ ۱۹۷: سلیمانی است دل نقش نگینش نام معشو ...69شمارهٔ ۱۹۸: دل اگر رفت گرفتار طلسم خاک است 70شمارهٔ ۱۹۹: همه روی زمین خطرناک است 71شمارهٔ ۲۰۰: بهار شوخی او جشن تازه فلک است 72شمارهٔ ۲۰۱: ز تاب اینکه به رویت نقاب نزدیک اس ...73شمارهٔ ۲۰۲: به گلشنی دلم از دست باغبان تنگ اس ...74شمارهٔ ۲۰۳: دل بی غم گل بی آب و رنگ است 75شمارهٔ ۲۰۴: گلبانگ عاشقان چمن راز بلبل است 76شمارهٔ ۲۰۵: نی همین نقش پی شوق جنون پیما دل ا ...77شمارهٔ ۲۰۶: ممنون خویش بودن دل قوت دل است 78شمارهٔ ۲۰۷: هستی و نیستی آیینه دیدار دل است 79شمارهٔ ۲۰۸: می تواند جوش زد تا آسمان آخر دل ا ...80شمارهٔ ۲۰۹: گردش چشم او ایاغ دل است 81شمارهٔ ۲۱۰: جلوه باغ نظر و چهره گلستان دل است 82شمارهٔ ۲۱۱: توفیق زاده نظر پاک من دل است 83شمارهٔ ۲۱۲: شوخیش بسکه وحشی افسانه دل است 84شمارهٔ ۲۱۳: مپرس غم ز برای چه آشنای دل است 85شمارهٔ ۲۱۴: هر کجا موج هیاهوی دل است 86شمارهٔ ۲۱۵: چون محبت جوش باطن زد فراغت مشکل ا ...87شمارهٔ ۲۱۶: پیش او اظهار غمهای نهانی مشکل است 88شمارهٔ ۲۱۷: هر چند باده قوت دل و شربت گل است 89شمارهٔ ۲۱۸: از نگاهش خلد ایما پر گل است 90شمارهٔ ۲۱۹: صبح مشاطه هوای گل است 91شمارهٔ ۲۲۰: آن چهره که خورشید غلام است کدام ا ...92شمارهٔ ۲۲۱: ساقی نشناسیم دل از دست کدام است 93شمارهٔ ۲۲۲: تسلیم اسیر سلسله انقیاد ماست 94شمارهٔ ۲۲۳: در بر دل تو و دل دلبر ماست 95شمارهٔ ۲۲۴: گر شود همسایه زلفت صبا نامحرم است 96شمارهٔ ۲۲۵: دایم ز تمنای تو دل در نظر ماست 97شمارهٔ ۲۲۶: هر دل که زعشق یارگرم است 98شمارهٔ ۲۲۷: فغانم از دل دیوانه گرم است 99شمارهٔ ۲۲۸: پیش سامان سرشکم مایه دریا کم است 100شمارهٔ ۲۲۹: حرف بی صرفه و بیتابی اظهار کم است 101شمارهٔ ۲۳۰: فراموشی فراموش دل ماست 102شمارهٔ ۲۳۱: چشم بدخو چون هجوم آورد طاقت خوشنم ...103شمارهٔ ۲۳۲: چمن چمن گل آشفتگی به دامن ماست 104شمارهٔ ۲۳۳: ز فیض گریه چمن یک بساط چیده ماست 105شمارهٔ ۲۳۴: دردی که رنگ چاره نداند دوای ماست 106شمارهٔ ۲۳۵: به رنگ باده صراحی طلسم هستی ماست 107شمارهٔ ۲۳۶: فتادگی ثمر نخل سرفرازی ماست 108شمارهٔ ۲۳۷: به عالم حکم اشک ما روان است 109شمارهٔ ۲۳۸: درد دل گفتن همین تنها نه در نا گف ...110شمارهٔ ۲۳۹: مژه ها با نگاه در سخن است 111شمارهٔ ۲۴۰: به حرف لب نگشودن رسایی سخن است 112شمارهٔ ۲۴۱: امتحان خلق دل پامال سودا کردن است 113شمارهٔ ۲۴۲: بزم حیرت را چراغ از دیده ما روشن ...114شمارهٔ ۲۴۳: شمع راز من ز سیمای نگفتن روشن است 115شمارهٔ ۲۴۴: کی در صفا چو تیغ تواش سینه روشن ا ...116شمارهٔ ۲۴۵: اخگرم آفت بیداری من خواب من است 117شمارهٔ ۲۴۶: ساغر باده شرمسار من است 118شمارهٔ ۲۴۷: دریا نمی ز اشک نمک پرور من است 119شمارهٔ ۲۴۸: آه بی تاثیر من تیر من است 120شمارهٔ ۲۴۹: دل پروانه فروغ گهر راز من است 121شمارهٔ ۲۵۰: کشته ناز تو کی با کش ز طعن دشمن ا ...122شمارهٔ ۲۵۱: حشر آرام لقب آتش خس پوش من است 123شمارهٔ ۲۵۲: خرابه گرد فلک احتشام آه من است 124شمارهٔ ۲۵۳: جمعیت جهان ز پریشانی من است 125شمارهٔ ۲۵۴: سخت حیران شده ام فرصت دیدن این اس ...126شمارهٔ ۲۵۵: آهم از بس که آتشین است 127شمارهٔ ۲۵۶: هر چند بهشت دلنشین است 128شمارهٔ ۲۵۷: بسترم تیغ و زخم بالین است 129شمارهٔ ۲۵۸: تماشاگاه دل چشم سیاه است 130شمارهٔ ۲۵۹: با سمند تو مگر مه به گرو تاخته اس ...131شمارهٔ ۲۶۰: گریه خاکستر گداخته است 132شمارهٔ ۲۶۱: سجده غفلت من قبله نما ساخته است 133شمارهٔ ۲۶۲: دیگر به بزم او سخن ما گذشته است 134شمارهٔ ۲۶۳: کار نفس ز جلوه رنگین گذشته است 135شمارهٔ ۲۶۴: گرد کلفت در جنون درد ایاغم گشته ا ...136شمارهٔ ۲۶۵: گلشن ز جلوه تو پریخانه گشته است 137شمارهٔ ۲۶۶: از اشک و آه من گل و سنبل شکفته اس ...138شمارهٔ ۲۶۷: بهر پابوس تو از خاکم غباری برنخاس ...139شمارهٔ ۲۶۸: به جنون عشق مایل افتاده است 140شمارهٔ ۲۶۹: کدام شوق به راه دویدن افتاده است 141شمارهٔ ۲۷۰: هر طرف باد صبا زان طره بویی برده ...142شمارهٔ ۲۷۱: نه همین از دوری احباب داغم کرده ا ...143شمارهٔ ۲۷۲: آنکه صید عالم از چشم خماری کرده ا ...144شمارهٔ ۲۷۳: دیوانه گر به دل غم دنیا شمرده است 145شمارهٔ ۲۷۴: گلستان شرم و گلزار حیا آورده است 146شمارهٔ ۲۷۵: دلم از یاد تو خندان شده است 147شمارهٔ ۲۷۶: به دور ما نگه مشفقانه را چه شده ا ...148شمارهٔ ۲۷۷: یاد زلف تو مرا مصرع حالی شده است 149شمارهٔ ۲۷۸: گریه زچشمم به امان آمده است 150شمارهٔ ۲۷۹: شور دل پیشتر از دل به جهان آمده ا ...151شمارهٔ ۲۸۰: بی جام و شیشه چشم تو خمار بوده اس ...152شمارهٔ ۲۸۱: تا غم نبوده خاطر خرم نبوده است 153شمارهٔ ۲۸۲: موجه دریا ز شورم مصرع پیچیده است 154شمارهٔ ۲۸۳: بعد عمری سویم از روی مروت دیده اس ...155شمارهٔ ۲۸۴: رنجی که چشم شب پره از نور دیده اس ...156شمارهٔ ۲۸۵: ز بویی بیخودم رویی که دیده است 157شمارهٔ ۲۸۶: مطرب ترانه ای که دماغم رسیده است 158شمارهٔ ۲۸۷: بی سبزه نوبهار ندانم چکاره است 159شمارهٔ ۲۸۸: خلوت جان را تجلی از چراغ سینه است 160شمارهٔ ۲۸۹: هر نگاه گرم ما مجنون کامل گشته ای ...161شمارهٔ ۲۹۰: دشت جنون ز فتنه چشم تو دیده ای اس ...162شمارهٔ ۲۹۱: هر سر مویم ز افغان بلبل دیوانه ای ...163شمارهٔ ۲۹۲: نظر به جوهر اصلی نه زشت مکتسبی اس ...164شمارهٔ ۲۹۳: خیال دام و قفس انتظار آزادی است 165شمارهٔ ۲۹۴: دارم دلی که آینه پیرای بیخودی است 166شمارهٔ ۲۹۵: دلم را صبح عید جانسپاری است 167شمارهٔ ۲۹۶: از خوی تو عالم چمن شعله نگاری است 168شمارهٔ ۲۹۷: هر عارض افروخته مشاطه نازی است 169شمارهٔ ۲۹۸: دل آواره مستمندکسی است 170شمارهٔ ۲۹۹: دلی دارم که مست جام ساقی است 171شمارهٔ ۳۰۰: دو جهان از کتاب دل ورقی است 172شمارهٔ ۳۰۱: بازم از مژگان شوخی خارخار عاشقی ا ...173شمارهٔ ۳۰۲: داری تمام عالم اگر آشنا یکی است 174شمارهٔ ۳۰۳: دامان پاک عاشق و برگ سمن یکی است 175شمارهٔ ۳۰۴: جایی که دامگاه غزال رمیدگی است 176شمارهٔ ۳۰۵: در تماشای تو هر چشمی دلی است 177شمارهٔ ۳۰۶: هر سبزه این باغ نشان خم دامی است 178شمارهٔ ۳۰۷: خموشیها عجب شیرین زبانی است 179شمارهٔ ۳۰۸: بهار عمر و نوروز جوانی است 180شمارهٔ ۳۰۹: حال دل را تنم از ضعف زبانم گویاست 181شمارهٔ ۳۱۰: هر غنچه نشکفته نظر باز نگاهی است 182شمارهٔ ۳۱۱: ز جام عشق تو هر سبزه مست سودایی ا ...183شمارهٔ ۳۱۲: نگاهش دورگرد آشنایی است 184شمارهٔ ۳۱۳: گل هر ابر رنگین هوایی است 185شمارهٔ ۳۱۴: ز حرف دوست اگر کار من نرفت از دست 186شمارهٔ ۳۱۵: هر جا که نقش توبه شکستن شود درست 187شمارهٔ ۳۱۶: ز بسکه هر طرف از خاطرم غبار نشست 188شمارهٔ ۳۱۷: در دامت آن غبار که بر بال و پر نش ...189شمارهٔ ۳۱۸: شادیم از دلی که شکستن عیار اوست 190شمارهٔ ۳۱۹: حسن آتش و دل سمندر اوست 191شمارهٔ ۳۲۰: جفا جویی سپند آتش اوست 192شمارهٔ ۳۲۱: درد بیدرمان دوای جان بی آرام اوست 193شمارهٔ ۳۲۲: آنچه دل را می نوازد درد بیدرمان ا ...194شمارهٔ ۳۲۳: کرده خونم را صف مژگان چراغان زیر ...195شمارهٔ ۳۲۴: بیقراریهای عشق آیینه دار خوی دوست 196شمارهٔ ۳۲۵: گر دل غبار گشته امید خیال هست 197شمارهٔ ۳۲۶: وحدت جهان گرفت و تماشا چنانکه هست 198شمارهٔ ۳۲۷: هنوزم در دل از غم ریشه ای هست 199شمارهٔ ۳۲۸: اگر ستم کند امید احترامی هست 200شمارهٔ ۳۲۹: با اشک تلخکام اسیران گلاب چیست 201شمارهٔ ۳۳۰: صیقل رسوایی راز نهان پیداست کیست 202شمارهٔ ۳۳۱: دماغ وحشی ما صید بوی الفت کیست 203شمارهٔ ۳۳۲: فرزانگی در آتش غفلت سپند کیست 204شمارهٔ ۳۳۳: آن دل که نام درد نداند سپند کیست 205شمارهٔ ۳۳۴: فیض بیداری مسیح بخت آلود کیست 206شمارهٔ ۳۳۵: نمی داند محبت درهم از کیست 207شمارهٔ ۳۳۶: بوی چمن ز خانه به دوشان شوق کیست 208شمارهٔ ۳۳۷: گلزارها ز اشک جگرتاب چشم کیست 209شمارهٔ ۳۳۸: جنون بوی گل افسانه کیست 210شمارهٔ ۳۳۹: بی غرض چون گردد الفت محرم و بیگان ...211شمارهٔ ۳۴۰: گریه بیقرار پیدا نیست 212شمارهٔ ۳۴۱: رفت از پیر و جوان طاقت و کس پیدا ...213شمارهٔ ۳۴۲: به فکر خاطر ناشاد ما نیست 214شمارهٔ ۳۴۳: ما را که سر عشرت و پروای طرب نیست 215شمارهٔ ۳۴۴: از رشک بلبلم دل حسرت نصیب نیست 216شمارهٔ ۳۴۵: گرفتار کمند عشق را صیاد حاجت نیست 217شمارهٔ ۳۴۶: نام دل بردن به غیر از یاد دلبر هی ...218شمارهٔ ۳۴۷: همزبان بزم ما غیر از در و دیوار ن ...219شمارهٔ ۳۴۸: جلوه ای از چشم دل مستور نیست 220شمارهٔ ۳۴۹: همتم را ترک عالم کمتر از تسخیر نی ...221شمارهٔ ۳۵۰: صبرم حریف عربده نیم ناز نیست 222شمارهٔ ۳۵۱: از راز محبت که گلی جز خطرش نیست 223شمارهٔ ۳۵۲: گرچه از سامان حیرانی نظر درویش نی ...224شمارهٔ ۳۵۳: خجلت الفت کشد هر دل که با ما صاف ...225شمارهٔ ۳۵۴: عشق اگر سوزد بر آتش حسن او را باک ...226شمارهٔ ۳۵۵: جز مراد دلت مرادم نیست 227شمارهٔ ۳۵۶: کدام صبح که سرمشق انتظارم نیست 228شمارهٔ ۳۵۷: به دور چشم توام التجا به دوران نی ...229شمارهٔ ۳۵۸: در تن بیمار لعل روح پرورد تو نیست 230شمارهٔ ۳۵۹: در سراپای شهید غم پنهان تو نیست 231شمارهٔ ۳۶۰: دیده ناکام را جز تهمت نظاره نیست 232شمارهٔ ۳۶۱: خرقه پوشی است خودنمایی نیست 233شمارهٔ ۳۶۲: آیا دیگر چه مدعا داشت 234شمارهٔ ۳۶۳: فلک ز کام من سفله کیش عار نداشت 235شمارهٔ ۳۶۴: رواج ساختگی های روزگار نداشت 236شمارهٔ ۳۶۵: عاشق آن روز که جا در خم آن دام ند ...237شمارهٔ ۳۶۶: در دیار ما زمین مشت غباری هم نداش ...238شمارهٔ ۳۶۷: در حلقه زلف تو دلی چله نشین داشت 239شمارهٔ ۳۶۸: سبزه ما کی ز برق خرمنی اندیشه داش ...240شمارهٔ ۳۶۹: دلم با سوز پنهانی سری داشت 241شمارهٔ ۳۷۰: تا کی از شام جدایی ماجرا خواهد گذ ...242شمارهٔ ۳۷۱: در دلم سیر کوی یار گذشت 243شمارهٔ ۳۷۲: بیگانگی ز شکوه شام و سحر گذشت 244شمارهٔ ۳۷۳: دامن صحرا و کوه از دامن گلچین گذش ...245شمارهٔ ۳۷۴: گردش چشم تماشا می گشت 246شمارهٔ ۳۷۵: شوق روزی که پی چاک گریبان می گشت 247شمارهٔ ۳۷۶: حرف شوقت مختصر خواهم نوشت 248شمارهٔ ۳۷۷: نامه شوق تو را گر مختصر خواهم نوش ...249شمارهٔ ۳۷۸: فلک برات که بر شهپر هما ننوشت 250شمارهٔ ۳۷۹: دیده ام یک مژه آرام به خوابی ننوش ...251شمارهٔ ۳۸۰: گشته آیینه بیقرار خطت 252شمارهٔ ۳۸۱: نشینم گوشه ای با خاطر ناشاد هر سا ...253شمارهٔ ۳۸۲: قرب شاهان بی صدف کی گوهر شهوار یا ...254شمارهٔ ۳۸۳: می کشیدی و نگه سیر چمن یاد گرفت 255شمارهٔ ۳۸۴: گلستانی که هوای دل نومید گرفت 256شمارهٔ ۳۸۵: تا غمش در دلم قرار گرفت 257شمارهٔ ۳۸۶: از قدش جلوه باز کام گرفت 258شمارهٔ ۳۸۷: آهم گره گشاست مدد می توان گرفت 259شمارهٔ ۳۸۸: مشق گداز دل ز نفس می توان گرفت 260شمارهٔ ۳۸۹: ره بر امید بیشترک می توان گرفت 261شمارهٔ ۳۹۰: هر دم ز گریه فیض نوی می توان گرفت 262شمارهٔ ۳۹۱: لاله به کف جام دمیدن گرفت 263شمارهٔ ۳۹۲: شرم رخت به دیده نقاب سمن گرفت 264شمارهٔ ۳۹۳: جایی که عقل دامن تدبیر می گرفت 265شمارهٔ ۳۹۴: فرصت مجنون اگر دنبال محمل می گرفت 266شمارهٔ ۳۹۵: گر عسس مال کسی از دزد معنی می گرف ...267شمارهٔ ۳۹۶: جلوه حسن تو بس در صورت و معنی گرف ...268شمارهٔ ۳۹۷: آمد از ذوق تپیدن نفس از یادم رفت 269شمارهٔ ۳۹۸: از پاک بینشی دل اهل نظر شکفت 270شمارهٔ ۳۹۹: داروی هوش و هوش ربایی خوشا دلت 271شمارهٔ ۴۰۰: پرده چشم سمن پیراهنت 272شمارهٔ ۴۰۱: ای چار رکن عالم خشتی ز بارگاهت 273شمارهٔ ۴۰۲: نگشته مست تو هرگز به هیچ در محتاج 274شمارهٔ ۴۰۳: مگشای پیش هر کس بار فسانه چون موج 275شمارهٔ ۴۰۴: گه به درد و گه به داغ ما مپیچ 276شمارهٔ ۴۰۵: لطف سخن و تازگی لفظ و ادا هیچ 277شمارهٔ ۴۰۶: بیند اگر ز گرد ره او رواج صبح 278شمارهٔ ۴۰۷: آن میگساری شب و این دور باش صبح 279شمارهٔ ۴۰۸: گل گل شکفته از شفق فیض باغ صبح 280شمارهٔ ۴۰۹: شب روز شد به یاد تو روشن چراغ صبح 281شمارهٔ ۴۱۰: دل صاف می کند ز کدورت ایاغ صبح 282شمارهٔ ۴۱۱: بسکه از مهر او گداخته صبح 283شمارهٔ ۴۱۲: جذبه شوق که می ریخت به پیمانه صبح 284شمارهٔ ۴۱۳: سیم اشکم صیقل آیینه گلهای صبح 285شمارهٔ ۴۱۴: گشته تا صیاد ما مژگان شوخ 286شمارهٔ ۴۱۵: که گفته سنگ دلت کفه محبت باد 287شمارهٔ ۴۱۶: اضطرابم رهین طاقت باد 288شمارهٔ ۴۱۷: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 289شمارهٔ ۴۱۸: بی یاد قامتش دل بیتاب من مباد 290شمارهٔ ۴۱۹: گلشن آرای خیالم حسن محجوب تو باد 291شمارهٔ ۴۲۰: غمی که درد نیفزود ننگ سلسله باد 292شمارهٔ ۴۲۱: عنان دل به مژگان می توان داد 293شمارهٔ ۴۲۲: رشته وادی هجر تو گرم سر می داد 294شمارهٔ ۴۲۳: اشکم از بس کرده آب روی گلها را زی ...295شمارهٔ ۴۲۴: گلاب خون و عبیر غبار می طلبد 296شمارهٔ ۴۲۵: تذرو جلوه ات را دیده من آشیان زیب ...297شمارهٔ ۴۲۶: کجا بی کاوش دردی صد چاک می زیبد 298شمارهٔ ۴۲۷: قطره چون موج اضطراب افتد 299شمارهٔ ۴۲۸: ز تاب سنبلی صید ضعیفم در کمند افت ...300شمارهٔ ۴۲۹: آتشی نیست محبت که به ناپاک افتد 301شمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم ر ...302شمارهٔ ۴۳۱: در دام تمنای تو گر بر سرم افتد 303شمارهٔ ۴۳۲: به لب هر دم ز شادی شکر این سودا ن ...304شمارهٔ ۴۳۳: سخنها بر زبان چون رشته ها بر سوزن ...305شمارهٔ ۴۳۴: دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گرد ...306شمارهٔ ۴۳۵: همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گرد ...307شمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد 308شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 309شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 310شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 311شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 312شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...313شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...314شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 315شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 316شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 317شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 318شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...319شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...320شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...321شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 322شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 323شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 324شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 325شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 326شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 327شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 328شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 329شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...330شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...331شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 332شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 333شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...334شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...335شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 336شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...337شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 338شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 339شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...340شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 341شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...342شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 343شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...344شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 345شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 346شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 347شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 348شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 349شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 350شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 351شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 352شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...353شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 354شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 355شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 356شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...357شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 358شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 359شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...360شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 361شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 362شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...363شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 364شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 365شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 366شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 367شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 368شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 369شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...370شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 371شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 372شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...373شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 374شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 375شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 376شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 377شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...378شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 379شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 380شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 381شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...382شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 383شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 384شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 385شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 386شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 387شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 388شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...389شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...390شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...391شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 392شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 393شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...394شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...395شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...396شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 397شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 398شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 399شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 400شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 401شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 402شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 403شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 404شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 405شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 406شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 407شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...408شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...409شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...410شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 411شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...412شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 413شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...414شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...415شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 416شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 417شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 418شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 419شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...420شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 421شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...422شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 423شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 424شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 425شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 426شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 427شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...428شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 429شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...430شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 431شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 432شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 433شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 434شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 435شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...436شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...437شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...438شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...439شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 440شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 441شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 442شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 443شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 444شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...445شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 446شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 447شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...448شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...449شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...450شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 451شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...452شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...453شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...454شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 455شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 456شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 457شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 458شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 459شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...460شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 461شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 462شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 463شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 464شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...465شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 466شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 467شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 468شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 469شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 470شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 471شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 472شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 473شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 474شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 475شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 476شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 477شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 478شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...479شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 480شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...481شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 482شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 483شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 484شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 485شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...486شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...487شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 488شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 489شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 490شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...491شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...492شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...493شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 494شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 495شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...496شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 497شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 498شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 499شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...500شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 501شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 502شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 503شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 504شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 505شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 506شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 507شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 508شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 509شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 510شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 511شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 512شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 513شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 514شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 515شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 516شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...517شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 518شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...519شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 520شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 521شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...522شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 523شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 524شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 525شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 526شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 527شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 528شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 529شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 530شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...531شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 532شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...533شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...534شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 535شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 536شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 537شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 538شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 539شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 540شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 541شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 542شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 543شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 544شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 545شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 546شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...547شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 548شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 549شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 550شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...551شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...552شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 553شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 554شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 555شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 556شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 557شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 558شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 559شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 560شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 561شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...562شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 563شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 564شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 565شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 566شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 567شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...568شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 569شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...570شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...571شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 572شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 573شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 574شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...575شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 576شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...577شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 578شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 579شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 580شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...581شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...582شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 583شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...584شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 585شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 586شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 587شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 588شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 589شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 590شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 591شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 592شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...593شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 594شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 595شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 596شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 597شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 598شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 599شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...600شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...601شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 602شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...603شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 604شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 605شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...606شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 607شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 608شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 609شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...610شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 611شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 612شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 613شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...614شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 615شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 616شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 617شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...618شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...619شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 620شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...621شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 622شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...623شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 624شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 625شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 626شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 627شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 628شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 629شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 630شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 631شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 632شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 633شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...634شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...635شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 636شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 637شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 638شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...639شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...640شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 641شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 642شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 643شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 644شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...645شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 646شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...647شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 648شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 649شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...650شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...651شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...652شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 653شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...654شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...655شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 656شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 657شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 658شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...659شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 660شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 661شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 662شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 663شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 664شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 665شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 666شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 667شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...668شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 669شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 670شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 671شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 672شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...673شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 674شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 675شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 676شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 677شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 678شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 679شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 680شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 681شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 682شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 683شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...684شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...685شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 686شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 687شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...688شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...689شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 690شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 691شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...692شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 693شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 694شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...695شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...696شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 697شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 698شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 699شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 700شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 701شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 702شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 703شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 704شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 705شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...706شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...707شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 708شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 709شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 710شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 711شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...712شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 713شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 714شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 715شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 716شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 717شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...718شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 719شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 720شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 721شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 722شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 723شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 724شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 725شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 726شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 727شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 728شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 729شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 730شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 731شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...732شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 733شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 734شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 735شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 736شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 737شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 738شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 739شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 740شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ