به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۱۳۲: فلک آیینه اسکندر علی بن ابیطالب

2290عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

فلک آیینه اسکندر علی بن ابیطالب
جهان تاریک و روشنگر علی بن ابیطالب
چراغ پاکی مظهر علی بن ابیطالب
فروغ اولین جوهر علی بن ابیطالب
بدایت تکیه گاه او نهایت خاک راه او
امیرالمومنین حیدر علی بن ابیطالب
منجم طفل نادانش مهندس لام الف خوانش
محیط و مرکز و محور علی بن ابیطالب
کواکب قطره ها کز جیب و دامان صدف ریزد
محیط آسمان گوهر علی بن ابیطالب
غبار درگهش بالانشین مسند هستی
ز عرش و لامکان برتر علی بن ابیطالب
ز طوفان بادبان نوح ابر چشم تر می شد
نمی افکند اگر لنگر علی بن ابیطالب
به موسی می نمود اول قدم غوغای این وادی
نمی بودش اگر رهبر علی بن ابیطالب
به دامادیش گر شد بیشتر زان پیشتر هم بود
شریک دین پیغمبر علی بن ابیطالب
دل جان، جان دل، چشم وچراغ خلوت وحدت
ضمیر روح را مضمر علی بن ابیطالب
شد از صبح ازل مهر سکون (و) راحت هستی؟
سپهسالار پیغمبر علی بن ابیطالب
فلک در مجمر خورشید عود (و) نافه گر سوزد
نهد خورشید در مجمر علی بن ابیطالب
گنهکار اسیرم باده لطف تو می خواهم
خمارم ساقی کوثر علی بن ابیطالب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۳۱: اگر دنیا اگر عقبا علی بن ابیطالب 2شمارهٔ ۱۳۲: فلک آیینه اسکندر علی بن ابیطالب 3شمارهٔ ۱۳۳: دل را بسوز و درد نهان را دوا طلب 4شمارهٔ ۱۳۴: روز وصل است انتظار غریب 5شمارهٔ ۱۳۵: می پرستی می دهد یادم نوای عندلیب 6شمارهٔ ۱۳۶: از شوق دیده عقل چو تدبیر می گداخت 7شمارهٔ ۱۳۷: می رنگ هوس در دل ویران من انداخت 8شمارهٔ ۱۳۸: نازک شد از وفا دل و قدر جفا شناخت 9شمارهٔ ۱۳۹: خون بود دل که لذت درد نهان شناخت 10شمارهٔ ۱۴۰: عشق نیرنگ تغافل با دل بیتاب ریخت 11شمارهٔ ۱۴۱: ز گر مخوییت آتش ز لاله زار گریخت 12شمارهٔ ۱۴۲: چنان زخوی تو هر کس به هر دیار گری ...13شمارهٔ ۱۴۳: خط بر سرهر حرف چو تقویم کشندت 14شمارهٔ ۱۴۴: دلی ز دور به صد رنگ می نمایندت 15شمارهٔ ۱۴۵: داغ تو ز بسکه سینه تاب است 16شمارهٔ ۱۴۶: از آنم دل عدوی اضطراب است 17شمارهٔ ۱۴۷: تو را ز حسن بهار جمال سیراب است 18شمارهٔ ۱۴۸: از جلوه تو چشم دل و جان لبالب است 19شمارهٔ ۱۴۹: تا روغن چراغ دلم درد غربت است 20شمارهٔ ۱۵۰: در آتش عشق تو خرد خام نخست است 21شمارهٔ ۱۵۱: گر آن دیر آشنا بیگانه مست است 22شمارهٔ ۱۵۲: از بزم رفتنی که گلستان الفت است 23شمارهٔ ۱۵۳: صفحه افلاک سرلوح کتاب غفلت است 24شمارهٔ ۱۵۴: بلبل بیا که ناله ارزان غنیمت است 25شمارهٔ ۱۵۵: چو نیست قدر وفا طاقت جفا عبث است 26شمارهٔ ۱۵۶: سوخت زندان خمارم سفر شیشه کجاست 27شمارهٔ ۱۵۷: رسوای دهرم و غم پنهاینم به جاست 28شمارهٔ ۱۵۸: یک حرف شکوه از لب خشنود برنخاست 29شمارهٔ ۱۵۹: ناله از دل بی خیال گلعذاری بر نخا ...30شمارهٔ ۱۶۰: به وادیی که مروت پناه صیاد است 31شمارهٔ ۱۶۱: هر دل از یاد تو مرغ چمن را زخود ا ...32شمارهٔ ۱۶۲: باده کامل عیار جوش خود است 33شمارهٔ ۱۶۳: دل بی درد ز افسردن حالش پیداست 34شمارهٔ ۱۶۴: گل دیوانگی از سایه خارم پیداست 35شمارهٔ ۱۶۵: گل صد برگ ز درهم شده کارم پیداست 36شمارهٔ ۱۶۶: زعشق مرتبه حسن دلنشین پیداست 37شمارهٔ ۱۶۷: آتش نسبی از نفسم ظاهر و پیداست 38شمارهٔ ۱۶۸: از هر آتشکده ای سینه فگاری پیداست 39شمارهٔ ۱۶۹: از عکس تنت جیب قبا آینه زار است 40شمارهٔ ۱۷۰: نه همین دام و نه دانه بسیار است 41شمارهٔ ۱۷۱: تنگ غم تو خانه دل از هوا پر است 42شمارهٔ ۱۷۲: بسکه از رشک سرشکم خاطر دریا پر اس ...43شمارهٔ ۱۷۳: به کشتنم نه همین حرف هجر یار پر ا ...44شمارهٔ ۱۷۴: به بزم عشق نه تنها دل شکسته پر اس ...45شمارهٔ ۱۷۵: گر به دست آید گل داغ از گلستان خو ...46شمارهٔ ۱۷۶: حرف مجنون تو از گلبرگ تر نازکتر ا ...47شمارهٔ ۱۷۷: گریه ابر از سمن رنگین تر است 48شمارهٔ ۱۷۸: گر شب وصل تو بی مهتاب باشد بهتر ا ...49شمارهٔ ۱۷۹: موم شمع کشته از دل چون شد آهن بهت ...50شمارهٔ ۱۸۰: بسکه سودای تماشای تو پنهان در سر ...51شمارهٔ ۱۸۱: سینه صافیهای من روشنگر است 52شمارهٔ ۱۸۲: هر نفس جزو پریشان کتاب دیگر است 53شمارهٔ ۱۸۳: الفت آباد محبت را خراج دیگر است 54شمارهٔ ۱۸۴: قفل غم بهر گشاد دل کلید دیگر است 55شمارهٔ ۱۸۵: اقلیم درد را سحر و شام دیگر است 56شمارهٔ ۱۸۶: جبهه تسلیم جان را سجده گاه دیگر ا ...57شمارهٔ ۱۸۷: نکنی صید یقینی به گمانی که تو راس ...58شمارهٔ ۱۸۸: شمشیر عشق را نمک شرم جوهر است 59شمارهٔ ۱۸۹: گرد راه تو جلوه پرداز است 60شمارهٔ ۱۹۰: روز جزا خجالت سرشار نارساست 61شمارهٔ ۱۹۱: ساقی همین نه از تو دل ما در آتش ا ...62شمارهٔ ۱۹۲: قطع نظر جزای دل بدگمان خوش است 63شمارهٔ ۱۹۳: آتش زدی به لاله، عذار اینچنین خوش ...64شمارهٔ ۱۹۴: فیض نومیدی از امید مروت بیش است 65شمارهٔ ۱۹۵: پرواز هوای تو که بال و پر شمع است 66شمارهٔ ۱۹۶: تعلق سد راه کام عشق است 67شمارهٔ ۱۹۷: سلیمانی است دل نقش نگینش نام معشو ...68شمارهٔ ۱۹۸: دل اگر رفت گرفتار طلسم خاک است 69شمارهٔ ۱۹۹: همه روی زمین خطرناک است 70شمارهٔ ۲۰۰: بهار شوخی او جشن تازه فلک است 71شمارهٔ ۲۰۱: ز تاب اینکه به رویت نقاب نزدیک اس ...72شمارهٔ ۲۰۲: به گلشنی دلم از دست باغبان تنگ اس ...73شمارهٔ ۲۰۳: دل بی غم گل بی آب و رنگ است 74شمارهٔ ۲۰۴: گلبانگ عاشقان چمن راز بلبل است 75شمارهٔ ۲۰۵: نی همین نقش پی شوق جنون پیما دل ا ...76شمارهٔ ۲۰۶: ممنون خویش بودن دل قوت دل است 77شمارهٔ ۲۰۷: هستی و نیستی آیینه دیدار دل است 78شمارهٔ ۲۰۸: می تواند جوش زد تا آسمان آخر دل ا ...79شمارهٔ ۲۰۹: گردش چشم او ایاغ دل است 80شمارهٔ ۲۱۰: جلوه باغ نظر و چهره گلستان دل است 81شمارهٔ ۲۱۱: توفیق زاده نظر پاک من دل است 82شمارهٔ ۲۱۲: شوخیش بسکه وحشی افسانه دل است 83شمارهٔ ۲۱۳: مپرس غم ز برای چه آشنای دل است 84شمارهٔ ۲۱۴: هر کجا موج هیاهوی دل است 85شمارهٔ ۲۱۵: چون محبت جوش باطن زد فراغت مشکل ا ...86شمارهٔ ۲۱۶: پیش او اظهار غمهای نهانی مشکل است 87شمارهٔ ۲۱۷: هر چند باده قوت دل و شربت گل است 88شمارهٔ ۲۱۸: از نگاهش خلد ایما پر گل است 89شمارهٔ ۲۱۹: صبح مشاطه هوای گل است 90شمارهٔ ۲۲۰: آن چهره که خورشید غلام است کدام ا ...91شمارهٔ ۲۲۱: ساقی نشناسیم دل از دست کدام است 92شمارهٔ ۲۲۲: تسلیم اسیر سلسله انقیاد ماست 93شمارهٔ ۲۲۳: در بر دل تو و دل دلبر ماست 94شمارهٔ ۲۲۴: گر شود همسایه زلفت صبا نامحرم است 95شمارهٔ ۲۲۵: دایم ز تمنای تو دل در نظر ماست 96شمارهٔ ۲۲۶: هر دل که زعشق یارگرم است 97شمارهٔ ۲۲۷: فغانم از دل دیوانه گرم است 98شمارهٔ ۲۲۸: پیش سامان سرشکم مایه دریا کم است 99شمارهٔ ۲۲۹: حرف بی صرفه و بیتابی اظهار کم است 100شمارهٔ ۲۳۰: فراموشی فراموش دل ماست 101شمارهٔ ۲۳۱: چشم بدخو چون هجوم آورد طاقت خوشنم ...102شمارهٔ ۲۳۲: چمن چمن گل آشفتگی به دامن ماست 103شمارهٔ ۲۳۳: ز فیض گریه چمن یک بساط چیده ماست 104شمارهٔ ۲۳۴: دردی که رنگ چاره نداند دوای ماست 105شمارهٔ ۲۳۵: به رنگ باده صراحی طلسم هستی ماست 106شمارهٔ ۲۳۶: فتادگی ثمر نخل سرفرازی ماست 107شمارهٔ ۲۳۷: به عالم حکم اشک ما روان است 108شمارهٔ ۲۳۸: درد دل گفتن همین تنها نه در نا گف ...109شمارهٔ ۲۳۹: مژه ها با نگاه در سخن است 110شمارهٔ ۲۴۰: به حرف لب نگشودن رسایی سخن است 111شمارهٔ ۲۴۱: امتحان خلق دل پامال سودا کردن است 112شمارهٔ ۲۴۲: بزم حیرت را چراغ از دیده ما روشن ...113شمارهٔ ۲۴۳: شمع راز من ز سیمای نگفتن روشن است 114شمارهٔ ۲۴۴: کی در صفا چو تیغ تواش سینه روشن ا ...115شمارهٔ ۲۴۵: اخگرم آفت بیداری من خواب من است 116شمارهٔ ۲۴۶: ساغر باده شرمسار من است 117شمارهٔ ۲۴۷: دریا نمی ز اشک نمک پرور من است 118شمارهٔ ۲۴۸: آه بی تاثیر من تیر من است 119شمارهٔ ۲۴۹: دل پروانه فروغ گهر راز من است 120شمارهٔ ۲۵۰: کشته ناز تو کی با کش ز طعن دشمن ا ...121شمارهٔ ۲۵۱: حشر آرام لقب آتش خس پوش من است 122شمارهٔ ۲۵۲: خرابه گرد فلک احتشام آه من است 123شمارهٔ ۲۵۳: جمعیت جهان ز پریشانی من است 124شمارهٔ ۲۵۴: سخت حیران شده ام فرصت دیدن این اس ...125شمارهٔ ۲۵۵: آهم از بس که آتشین است 126شمارهٔ ۲۵۶: هر چند بهشت دلنشین است 127شمارهٔ ۲۵۷: بسترم تیغ و زخم بالین است 128شمارهٔ ۲۵۸: تماشاگاه دل چشم سیاه است 129شمارهٔ ۲۵۹: با سمند تو مگر مه به گرو تاخته اس ...130شمارهٔ ۲۶۰: گریه خاکستر گداخته است 131شمارهٔ ۲۶۱: سجده غفلت من قبله نما ساخته است 132شمارهٔ ۲۶۲: دیگر به بزم او سخن ما گذشته است 133شمارهٔ ۲۶۳: کار نفس ز جلوه رنگین گذشته است 134شمارهٔ ۲۶۴: گرد کلفت در جنون درد ایاغم گشته ا ...135شمارهٔ ۲۶۵: گلشن ز جلوه تو پریخانه گشته است 136شمارهٔ ۲۶۶: از اشک و آه من گل و سنبل شکفته اس ...137شمارهٔ ۲۶۷: بهر پابوس تو از خاکم غباری برنخاس ...138شمارهٔ ۲۶۸: به جنون عشق مایل افتاده است 139شمارهٔ ۲۶۹: کدام شوق به راه دویدن افتاده است 140شمارهٔ ۲۷۰: هر طرف باد صبا زان طره بویی برده ...141شمارهٔ ۲۷۱: نه همین از دوری احباب داغم کرده ا ...142شمارهٔ ۲۷۲: آنکه صید عالم از چشم خماری کرده ا ...143شمارهٔ ۲۷۳: دیوانه گر به دل غم دنیا شمرده است 144شمارهٔ ۲۷۴: گلستان شرم و گلزار حیا آورده است 145شمارهٔ ۲۷۵: دلم از یاد تو خندان شده است 146شمارهٔ ۲۷۶: به دور ما نگه مشفقانه را چه شده ا ...147شمارهٔ ۲۷۷: یاد زلف تو مرا مصرع حالی شده است 148شمارهٔ ۲۷۸: گریه زچشمم به امان آمده است 149شمارهٔ ۲۷۹: شور دل پیشتر از دل به جهان آمده ا ...150شمارهٔ ۲۸۰: بی جام و شیشه چشم تو خمار بوده اس ...151شمارهٔ ۲۸۱: تا غم نبوده خاطر خرم نبوده است 152شمارهٔ ۲۸۲: موجه دریا ز شورم مصرع پیچیده است 153شمارهٔ ۲۸۳: بعد عمری سویم از روی مروت دیده اس ...154شمارهٔ ۲۸۴: رنجی که چشم شب پره از نور دیده اس ...155شمارهٔ ۲۸۵: ز بویی بیخودم رویی که دیده است 156شمارهٔ ۲۸۶: مطرب ترانه ای که دماغم رسیده است 157شمارهٔ ۲۸۷: بی سبزه نوبهار ندانم چکاره است 158شمارهٔ ۲۸۸: خلوت جان را تجلی از چراغ سینه است 159شمارهٔ ۲۸۹: هر نگاه گرم ما مجنون کامل گشته ای ...160شمارهٔ ۲۹۰: دشت جنون ز فتنه چشم تو دیده ای اس ...161شمارهٔ ۲۹۱: هر سر مویم ز افغان بلبل دیوانه ای ...162شمارهٔ ۲۹۲: نظر به جوهر اصلی نه زشت مکتسبی اس ...163شمارهٔ ۲۹۳: خیال دام و قفس انتظار آزادی است 164شمارهٔ ۲۹۴: دارم دلی که آینه پیرای بیخودی است 165شمارهٔ ۲۹۵: دلم را صبح عید جانسپاری است 166شمارهٔ ۲۹۶: از خوی تو عالم چمن شعله نگاری است 167شمارهٔ ۲۹۷: هر عارض افروخته مشاطه نازی است 168شمارهٔ ۲۹۸: دل آواره مستمندکسی است 169شمارهٔ ۲۹۹: دلی دارم که مست جام ساقی است 170شمارهٔ ۳۰۰: دو جهان از کتاب دل ورقی است 171شمارهٔ ۳۰۱: بازم از مژگان شوخی خارخار عاشقی ا ...172شمارهٔ ۳۰۲: داری تمام عالم اگر آشنا یکی است 173شمارهٔ ۳۰۳: دامان پاک عاشق و برگ سمن یکی است 174شمارهٔ ۳۰۴: جایی که دامگاه غزال رمیدگی است 175شمارهٔ ۳۰۵: در تماشای تو هر چشمی دلی است 176شمارهٔ ۳۰۶: هر سبزه این باغ نشان خم دامی است 177شمارهٔ ۳۰۷: خموشیها عجب شیرین زبانی است 178شمارهٔ ۳۰۸: بهار عمر و نوروز جوانی است 179شمارهٔ ۳۰۹: حال دل را تنم از ضعف زبانم گویاست 180شمارهٔ ۳۱۰: هر غنچه نشکفته نظر باز نگاهی است 181شمارهٔ ۳۱۱: ز جام عشق تو هر سبزه مست سودایی ا ...182شمارهٔ ۳۱۲: نگاهش دورگرد آشنایی است 183شمارهٔ ۳۱۳: گل هر ابر رنگین هوایی است 184شمارهٔ ۳۱۴: ز حرف دوست اگر کار من نرفت از دست 185شمارهٔ ۳۱۵: هر جا که نقش توبه شکستن شود درست 186شمارهٔ ۳۱۶: ز بسکه هر طرف از خاطرم غبار نشست 187شمارهٔ ۳۱۷: در دامت آن غبار که بر بال و پر نش ...188شمارهٔ ۳۱۸: شادیم از دلی که شکستن عیار اوست 189شمارهٔ ۳۱۹: حسن آتش و دل سمندر اوست 190شمارهٔ ۳۲۰: جفا جویی سپند آتش اوست 191شمارهٔ ۳۲۱: درد بیدرمان دوای جان بی آرام اوست 192شمارهٔ ۳۲۲: آنچه دل را می نوازد درد بیدرمان ا ...193شمارهٔ ۳۲۳: کرده خونم را صف مژگان چراغان زیر ...194شمارهٔ ۳۲۴: بیقراریهای عشق آیینه دار خوی دوست 195شمارهٔ ۳۲۵: گر دل غبار گشته امید خیال هست 196شمارهٔ ۳۲۶: وحدت جهان گرفت و تماشا چنانکه هست 197شمارهٔ ۳۲۷: هنوزم در دل از غم ریشه ای هست 198شمارهٔ ۳۲۸: اگر ستم کند امید احترامی هست 199شمارهٔ ۳۲۹: با اشک تلخکام اسیران گلاب چیست 200شمارهٔ ۳۳۰: صیقل رسوایی راز نهان پیداست کیست 201شمارهٔ ۳۳۱: دماغ وحشی ما صید بوی الفت کیست 202شمارهٔ ۳۳۲: فرزانگی در آتش غفلت سپند کیست 203شمارهٔ ۳۳۳: آن دل که نام درد نداند سپند کیست 204شمارهٔ ۳۳۴: فیض بیداری مسیح بخت آلود کیست 205شمارهٔ ۳۳۵: نمی داند محبت درهم از کیست 206شمارهٔ ۳۳۶: بوی چمن ز خانه به دوشان شوق کیست 207شمارهٔ ۳۳۷: گلزارها ز اشک جگرتاب چشم کیست 208شمارهٔ ۳۳۸: جنون بوی گل افسانه کیست 209شمارهٔ ۳۳۹: بی غرض چون گردد الفت محرم و بیگان ...210شمارهٔ ۳۴۰: گریه بیقرار پیدا نیست 211شمارهٔ ۳۴۱: رفت از پیر و جوان طاقت و کس پیدا ...212شمارهٔ ۳۴۲: به فکر خاطر ناشاد ما نیست 213شمارهٔ ۳۴۳: ما را که سر عشرت و پروای طرب نیست 214شمارهٔ ۳۴۴: از رشک بلبلم دل حسرت نصیب نیست 215شمارهٔ ۳۴۵: گرفتار کمند عشق را صیاد حاجت نیست 216شمارهٔ ۳۴۶: نام دل بردن به غیر از یاد دلبر هی ...217شمارهٔ ۳۴۷: همزبان بزم ما غیر از در و دیوار ن ...218شمارهٔ ۳۴۸: جلوه ای از چشم دل مستور نیست 219شمارهٔ ۳۴۹: همتم را ترک عالم کمتر از تسخیر نی ...220شمارهٔ ۳۵۰: صبرم حریف عربده نیم ناز نیست 221شمارهٔ ۳۵۱: از راز محبت که گلی جز خطرش نیست 222شمارهٔ ۳۵۲: گرچه از سامان حیرانی نظر درویش نی ...223شمارهٔ ۳۵۳: خجلت الفت کشد هر دل که با ما صاف ...224شمارهٔ ۳۵۴: عشق اگر سوزد بر آتش حسن او را باک ...225شمارهٔ ۳۵۵: جز مراد دلت مرادم نیست 226شمارهٔ ۳۵۶: کدام صبح که سرمشق انتظارم نیست 227شمارهٔ ۳۵۷: به دور چشم توام التجا به دوران نی ...228شمارهٔ ۳۵۸: در تن بیمار لعل روح پرورد تو نیست 229شمارهٔ ۳۵۹: در سراپای شهید غم پنهان تو نیست 230شمارهٔ ۳۶۰: دیده ناکام را جز تهمت نظاره نیست 231شمارهٔ ۳۶۱: خرقه پوشی است خودنمایی نیست 232شمارهٔ ۳۶۲: آیا دیگر چه مدعا داشت 233شمارهٔ ۳۶۳: فلک ز کام من سفله کیش عار نداشت 234شمارهٔ ۳۶۴: رواج ساختگی های روزگار نداشت 235شمارهٔ ۳۶۵: عاشق آن روز که جا در خم آن دام ند ...236شمارهٔ ۳۶۶: در دیار ما زمین مشت غباری هم نداش ...237شمارهٔ ۳۶۷: در حلقه زلف تو دلی چله نشین داشت 238شمارهٔ ۳۶۸: سبزه ما کی ز برق خرمنی اندیشه داش ...239شمارهٔ ۳۶۹: دلم با سوز پنهانی سری داشت 240شمارهٔ ۳۷۰: تا کی از شام جدایی ماجرا خواهد گذ ...241شمارهٔ ۳۷۱: در دلم سیر کوی یار گذشت 242شمارهٔ ۳۷۲: بیگانگی ز شکوه شام و سحر گذشت 243شمارهٔ ۳۷۳: دامن صحرا و کوه از دامن گلچین گذش ...244شمارهٔ ۳۷۴: گردش چشم تماشا می گشت 245شمارهٔ ۳۷۵: شوق روزی که پی چاک گریبان می گشت 246شمارهٔ ۳۷۶: حرف شوقت مختصر خواهم نوشت 247شمارهٔ ۳۷۷: نامه شوق تو را گر مختصر خواهم نوش ...248شمارهٔ ۳۷۸: فلک برات که بر شهپر هما ننوشت 249شمارهٔ ۳۷۹: دیده ام یک مژه آرام به خوابی ننوش ...250شمارهٔ ۳۸۰: گشته آیینه بیقرار خطت 251شمارهٔ ۳۸۱: نشینم گوشه ای با خاطر ناشاد هر سا ...252شمارهٔ ۳۸۲: قرب شاهان بی صدف کی گوهر شهوار یا ...253شمارهٔ ۳۸۳: می کشیدی و نگه سیر چمن یاد گرفت 254شمارهٔ ۳۸۴: گلستانی که هوای دل نومید گرفت 255شمارهٔ ۳۸۵: تا غمش در دلم قرار گرفت 256شمارهٔ ۳۸۶: از قدش جلوه باز کام گرفت 257شمارهٔ ۳۸۷: آهم گره گشاست مدد می توان گرفت 258شمارهٔ ۳۸۸: مشق گداز دل ز نفس می توان گرفت 259شمارهٔ ۳۸۹: ره بر امید بیشترک می توان گرفت 260شمارهٔ ۳۹۰: هر دم ز گریه فیض نوی می توان گرفت 261شمارهٔ ۳۹۱: لاله به کف جام دمیدن گرفت 262شمارهٔ ۳۹۲: شرم رخت به دیده نقاب سمن گرفت 263شمارهٔ ۳۹۳: جایی که عقل دامن تدبیر می گرفت 264شمارهٔ ۳۹۴: فرصت مجنون اگر دنبال محمل می گرفت 265شمارهٔ ۳۹۵: گر عسس مال کسی از دزد معنی می گرف ...266شمارهٔ ۳۹۶: جلوه حسن تو بس در صورت و معنی گرف ...267شمارهٔ ۳۹۷: آمد از ذوق تپیدن نفس از یادم رفت 268شمارهٔ ۳۹۸: از پاک بینشی دل اهل نظر شکفت 269شمارهٔ ۳۹۹: داروی هوش و هوش ربایی خوشا دلت 270شمارهٔ ۴۰۰: پرده چشم سمن پیراهنت 271شمارهٔ ۴۰۱: ای چار رکن عالم خشتی ز بارگاهت 272شمارهٔ ۴۰۲: نگشته مست تو هرگز به هیچ در محتاج 273شمارهٔ ۴۰۳: مگشای پیش هر کس بار فسانه چون موج 274شمارهٔ ۴۰۴: گه به درد و گه به داغ ما مپیچ 275شمارهٔ ۴۰۵: لطف سخن و تازگی لفظ و ادا هیچ 276شمارهٔ ۴۰۶: بیند اگر ز گرد ره او رواج صبح 277شمارهٔ ۴۰۷: آن میگساری شب و این دور باش صبح 278شمارهٔ ۴۰۸: گل گل شکفته از شفق فیض باغ صبح 279شمارهٔ ۴۰۹: شب روز شد به یاد تو روشن چراغ صبح 280شمارهٔ ۴۱۰: دل صاف می کند ز کدورت ایاغ صبح 281شمارهٔ ۴۱۱: بسکه از مهر او گداخته صبح 282شمارهٔ ۴۱۲: جذبه شوق که می ریخت به پیمانه صبح 283شمارهٔ ۴۱۳: سیم اشکم صیقل آیینه گلهای صبح 284شمارهٔ ۴۱۴: گشته تا صیاد ما مژگان شوخ 285شمارهٔ ۴۱۵: که گفته سنگ دلت کفه محبت باد 286شمارهٔ ۴۱۶: اضطرابم رهین طاقت باد 287شمارهٔ ۴۱۷: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 288شمارهٔ ۴۱۸: بی یاد قامتش دل بیتاب من مباد 289شمارهٔ ۴۱۹: گلشن آرای خیالم حسن محجوب تو باد 290شمارهٔ ۴۲۰: غمی که درد نیفزود ننگ سلسله باد 291شمارهٔ ۴۲۱: عنان دل به مژگان می توان داد 292شمارهٔ ۴۲۲: رشته وادی هجر تو گرم سر می داد 293شمارهٔ ۴۲۳: اشکم از بس کرده آب روی گلها را زی ...294شمارهٔ ۴۲۴: گلاب خون و عبیر غبار می طلبد 295شمارهٔ ۴۲۵: تذرو جلوه ات را دیده من آشیان زیب ...296شمارهٔ ۴۲۶: کجا بی کاوش دردی صد چاک می زیبد 297شمارهٔ ۴۲۷: قطره چون موج اضطراب افتد 298شمارهٔ ۴۲۸: ز تاب سنبلی صید ضعیفم در کمند افت ...299شمارهٔ ۴۲۹: آتشی نیست محبت که به ناپاک افتد 300شمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم ر ...301شمارهٔ ۴۳۱: در دام تمنای تو گر بر سرم افتد 302شمارهٔ ۴۳۲: به لب هر دم ز شادی شکر این سودا ن ...303شمارهٔ ۴۳۳: سخنها بر زبان چون رشته ها بر سوزن ...304شمارهٔ ۴۳۴: دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گرد ...305شمارهٔ ۴۳۵: همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گرد ...306شمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد 307شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 308شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 309شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 310شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 311شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...312شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...313شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 314شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 315شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 316شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 317شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...318شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...319شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...320شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 321شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 322شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 323شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 324شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 325شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 326شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 327شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 328شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...329شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...330شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 331شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 332شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...333شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...334شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 335شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...336شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 337شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 338شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...339شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 340شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...341شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 342شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...343شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 344شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 345شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 346شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 347شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 348شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 349شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 350شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 351شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...352شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 353شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 354شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 355شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...356شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 357شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 358شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...359شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 360شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 361شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...362شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 363شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 364شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 365شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 366شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 367شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 368شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...369شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 370شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 371شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...372شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 373شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 374شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 375شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 376شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...377شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 378شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 379شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 380شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...381شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 382شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 383شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 384شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 385شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 386شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 387شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...388شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...389شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...390شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 391شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 392شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...393شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...394شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...395شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 396شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 397شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 398شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 399شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 400شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 401شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 402شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 403شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 404شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 405شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 406شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...407شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...408شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...409شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 410شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...411شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 412شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...413شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...414شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 415شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 416شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 417شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 418شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...419شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 420شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...421شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 422شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 423شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 424شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 425شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 426شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...427شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 428شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...429شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 430شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 431شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 432شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 433شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 434شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...435شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...436شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...437شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...438شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 439شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 440شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 441شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 442شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 443شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...444شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 445شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 446شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...447شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...448شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...449شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 450شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...451شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...452شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...453شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 454شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 455شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 456شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 457شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 458شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...459شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 460شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 461شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 462شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 463شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...464شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 465شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 466شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 467شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 468شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 469شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 470شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 471شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 472شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 473شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 474شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 475شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 476شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 477شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...478شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 479شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...480شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 481شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 482شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 483شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 484شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...485شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...486شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 487شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 488شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 489شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...490شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...491شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...492شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 493شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 494شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...495شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 496شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 497شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 498شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...499شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 500شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 501شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 502شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 503شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 504شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 505شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 506شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 507شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 508شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 509شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 510شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 511شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 512شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 513شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 514شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 515شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...516شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 517شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...518شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 519شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 520شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...521شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 522شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 523شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 524شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 525شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 526شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 527شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 528شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 529شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...530شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 531شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...532شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...533شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 534شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 535شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 536شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 537شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 538شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 539شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 540شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 541شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 542شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 543شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 544شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 545شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...546شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 547شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 548شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 549شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...550شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...551شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 552شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 553شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 554شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 555شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 556شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 557شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 558شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 559شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 560شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...561شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 562شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 563شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 564شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 565شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 566شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...567شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 568شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...569شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...570شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 571شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 572شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 573شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...574شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 575شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...576شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 577شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 578شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 579شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...580شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...581شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 582شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...583شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 584شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 585شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 586شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 587شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 588شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 589شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 590شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 591شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...592شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 593شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 594شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 595شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 596شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 597شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 598شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...599شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...600شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 601شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...602شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 603شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 604شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...605شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 606شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 607شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 608شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...609شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 610شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 611شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 612شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...613شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 614شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 615شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 616شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...617شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...618شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 619شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...620شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 621شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...622شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 623شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 624شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 625شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 626شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 627شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 628شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 629شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 630شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 631شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 632شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...633شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...634شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 635شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 636شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 637شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...638شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...639شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 640شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 641شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 642شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 643شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...644شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 645شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...646شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 647شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 648شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...649شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...650شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...651شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 652شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...653شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...654شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 655شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 656شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 657شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...658شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 659شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 660شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 661شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 662شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 663شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 664شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 665شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 666شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...667شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 668شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 669شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 670شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 671شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...672شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 673شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 674شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 675شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 676شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 677شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 678شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 679شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 680شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 681شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 682شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...683شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...684شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 685شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 686شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...687شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...688شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 689شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 690شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...691شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 692شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 693شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...694شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...695شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 696شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 697شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 698شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 699شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 700شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 701شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 702شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 703شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 704شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...705شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...706شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 707شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 708شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 709شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 710شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...711شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 712شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 713شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 714شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 715شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 716شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...717شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 718شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 719شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 720شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 721شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 722شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 723شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 724شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 725شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 726شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 727شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 728شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 729شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 730شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...731شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 732شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 733شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 734شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 735شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 736شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 737شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 738شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 739شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ