به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۱۷۰: نه همین دام و نه دانه بسیار است

2310عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

نه همین دام و نه دانه بسیار است
در هوا آشیانه بسیار است
لب خاموش و خلق بدنامند
گفتگو پر بهانه بسیار است
راستیها به کیش پیر جنون
یک کمان را دو خانه بسیار است
خون خود ریختن مروت نیست
خلق را هم بهانه بسیار است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۶۹: از عکس تنت جیب قبا آینه زار است 2شمارهٔ ۱۷۰: نه همین دام و نه دانه بسیار است 3شمارهٔ ۱۷۱: تنگ غم تو خانه دل از هوا پر است 4شمارهٔ ۱۷۲: بسکه از رشک سرشکم خاطر دریا پر اس ...5شمارهٔ ۱۷۳: به کشتنم نه همین حرف هجر یار پر ا ...6شمارهٔ ۱۷۴: به بزم عشق نه تنها دل شکسته پر اس ...7شمارهٔ ۱۷۵: گر به دست آید گل داغ از گلستان خو ...8شمارهٔ ۱۷۶: حرف مجنون تو از گلبرگ تر نازکتر ا ...9شمارهٔ ۱۷۷: گریه ابر از سمن رنگین تر است 10شمارهٔ ۱۷۸: گر شب وصل تو بی مهتاب باشد بهتر ا ...11شمارهٔ ۱۷۹: موم شمع کشته از دل چون شد آهن بهت ...12شمارهٔ ۱۸۰: بسکه سودای تماشای تو پنهان در سر ...13شمارهٔ ۱۸۱: سینه صافیهای من روشنگر است 14شمارهٔ ۱۸۲: هر نفس جزو پریشان کتاب دیگر است 15شمارهٔ ۱۸۳: الفت آباد محبت را خراج دیگر است 16شمارهٔ ۱۸۴: قفل غم بهر گشاد دل کلید دیگر است 17شمارهٔ ۱۸۵: اقلیم درد را سحر و شام دیگر است 18شمارهٔ ۱۸۶: جبهه تسلیم جان را سجده گاه دیگر ا ...19شمارهٔ ۱۸۷: نکنی صید یقینی به گمانی که تو راس ...20شمارهٔ ۱۸۸: شمشیر عشق را نمک شرم جوهر است 21شمارهٔ ۱۸۹: گرد راه تو جلوه پرداز است 22شمارهٔ ۱۹۰: روز جزا خجالت سرشار نارساست 23شمارهٔ ۱۹۱: ساقی همین نه از تو دل ما در آتش ا ...24شمارهٔ ۱۹۲: قطع نظر جزای دل بدگمان خوش است 25شمارهٔ ۱۹۳: آتش زدی به لاله، عذار اینچنین خوش ...26شمارهٔ ۱۹۴: فیض نومیدی از امید مروت بیش است 27شمارهٔ ۱۹۵: پرواز هوای تو که بال و پر شمع است 28شمارهٔ ۱۹۶: تعلق سد راه کام عشق است 29شمارهٔ ۱۹۷: سلیمانی است دل نقش نگینش نام معشو ...30شمارهٔ ۱۹۸: دل اگر رفت گرفتار طلسم خاک است 31شمارهٔ ۱۹۹: همه روی زمین خطرناک است 32شمارهٔ ۲۰۰: بهار شوخی او جشن تازه فلک است 33شمارهٔ ۲۰۱: ز تاب اینکه به رویت نقاب نزدیک اس ...34شمارهٔ ۲۰۲: به گلشنی دلم از دست باغبان تنگ اس ...35شمارهٔ ۲۰۳: دل بی غم گل بی آب و رنگ است 36شمارهٔ ۲۰۴: گلبانگ عاشقان چمن راز بلبل است 37شمارهٔ ۲۰۵: نی همین نقش پی شوق جنون پیما دل ا ...38شمارهٔ ۲۰۶: ممنون خویش بودن دل قوت دل است 39شمارهٔ ۲۰۷: هستی و نیستی آیینه دیدار دل است 40شمارهٔ ۲۰۸: می تواند جوش زد تا آسمان آخر دل ا ...41شمارهٔ ۲۰۹: گردش چشم او ایاغ دل است 42شمارهٔ ۲۱۰: جلوه باغ نظر و چهره گلستان دل است 43شمارهٔ ۲۱۱: توفیق زاده نظر پاک من دل است 44شمارهٔ ۲۱۲: شوخیش بسکه وحشی افسانه دل است 45شمارهٔ ۲۱۳: مپرس غم ز برای چه آشنای دل است 46شمارهٔ ۲۱۴: هر کجا موج هیاهوی دل است 47شمارهٔ ۲۱۵: چون محبت جوش باطن زد فراغت مشکل ا ...48شمارهٔ ۲۱۶: پیش او اظهار غمهای نهانی مشکل است 49شمارهٔ ۲۱۷: هر چند باده قوت دل و شربت گل است 50شمارهٔ ۲۱۸: از نگاهش خلد ایما پر گل است 51شمارهٔ ۲۱۹: صبح مشاطه هوای گل است 52شمارهٔ ۲۲۰: آن چهره که خورشید غلام است کدام ا ...53شمارهٔ ۲۲۱: ساقی نشناسیم دل از دست کدام است 54شمارهٔ ۲۲۲: تسلیم اسیر سلسله انقیاد ماست 55شمارهٔ ۲۲۳: در بر دل تو و دل دلبر ماست 56شمارهٔ ۲۲۴: گر شود همسایه زلفت صبا نامحرم است 57شمارهٔ ۲۲۵: دایم ز تمنای تو دل در نظر ماست 58شمارهٔ ۲۲۶: هر دل که زعشق یارگرم است 59شمارهٔ ۲۲۷: فغانم از دل دیوانه گرم است 60شمارهٔ ۲۲۸: پیش سامان سرشکم مایه دریا کم است 61شمارهٔ ۲۲۹: حرف بی صرفه و بیتابی اظهار کم است 62شمارهٔ ۲۳۰: فراموشی فراموش دل ماست 63شمارهٔ ۲۳۱: چشم بدخو چون هجوم آورد طاقت خوشنم ...64شمارهٔ ۲۳۲: چمن چمن گل آشفتگی به دامن ماست 65شمارهٔ ۲۳۳: ز فیض گریه چمن یک بساط چیده ماست 66شمارهٔ ۲۳۴: دردی که رنگ چاره نداند دوای ماست 67شمارهٔ ۲۳۵: به رنگ باده صراحی طلسم هستی ماست 68شمارهٔ ۲۳۶: فتادگی ثمر نخل سرفرازی ماست 69شمارهٔ ۲۳۷: به عالم حکم اشک ما روان است 70شمارهٔ ۲۳۸: درد دل گفتن همین تنها نه در نا گف ...71شمارهٔ ۲۳۹: مژه ها با نگاه در سخن است 72شمارهٔ ۲۴۰: به حرف لب نگشودن رسایی سخن است 73شمارهٔ ۲۴۱: امتحان خلق دل پامال سودا کردن است 74شمارهٔ ۲۴۲: بزم حیرت را چراغ از دیده ما روشن ...75شمارهٔ ۲۴۳: شمع راز من ز سیمای نگفتن روشن است 76شمارهٔ ۲۴۴: کی در صفا چو تیغ تواش سینه روشن ا ...77شمارهٔ ۲۴۵: اخگرم آفت بیداری من خواب من است 78شمارهٔ ۲۴۶: ساغر باده شرمسار من است 79شمارهٔ ۲۴۷: دریا نمی ز اشک نمک پرور من است 80شمارهٔ ۲۴۸: آه بی تاثیر من تیر من است 81شمارهٔ ۲۴۹: دل پروانه فروغ گهر راز من است 82شمارهٔ ۲۵۰: کشته ناز تو کی با کش ز طعن دشمن ا ...83شمارهٔ ۲۵۱: حشر آرام لقب آتش خس پوش من است 84شمارهٔ ۲۵۲: خرابه گرد فلک احتشام آه من است 85شمارهٔ ۲۵۳: جمعیت جهان ز پریشانی من است 86شمارهٔ ۲۵۴: سخت حیران شده ام فرصت دیدن این اس ...87شمارهٔ ۲۵۵: آهم از بس که آتشین است 88شمارهٔ ۲۵۶: هر چند بهشت دلنشین است 89شمارهٔ ۲۵۷: بسترم تیغ و زخم بالین است 90شمارهٔ ۲۵۸: تماشاگاه دل چشم سیاه است 91شمارهٔ ۲۵۹: با سمند تو مگر مه به گرو تاخته اس ...92شمارهٔ ۲۶۰: گریه خاکستر گداخته است 93شمارهٔ ۲۶۱: سجده غفلت من قبله نما ساخته است 94شمارهٔ ۲۶۲: دیگر به بزم او سخن ما گذشته است 95شمارهٔ ۲۶۳: کار نفس ز جلوه رنگین گذشته است 96شمارهٔ ۲۶۴: گرد کلفت در جنون درد ایاغم گشته ا ...97شمارهٔ ۲۶۵: گلشن ز جلوه تو پریخانه گشته است 98شمارهٔ ۲۶۶: از اشک و آه من گل و سنبل شکفته اس ...99شمارهٔ ۲۶۷: بهر پابوس تو از خاکم غباری برنخاس ...100شمارهٔ ۲۶۸: به جنون عشق مایل افتاده است 101شمارهٔ ۲۶۹: کدام شوق به راه دویدن افتاده است 102شمارهٔ ۲۷۰: هر طرف باد صبا زان طره بویی برده ...103شمارهٔ ۲۷۱: نه همین از دوری احباب داغم کرده ا ...104شمارهٔ ۲۷۲: آنکه صید عالم از چشم خماری کرده ا ...105شمارهٔ ۲۷۳: دیوانه گر به دل غم دنیا شمرده است 106شمارهٔ ۲۷۴: گلستان شرم و گلزار حیا آورده است 107شمارهٔ ۲۷۵: دلم از یاد تو خندان شده است 108شمارهٔ ۲۷۶: به دور ما نگه مشفقانه را چه شده ا ...109شمارهٔ ۲۷۷: یاد زلف تو مرا مصرع حالی شده است 110شمارهٔ ۲۷۸: گریه زچشمم به امان آمده است 111شمارهٔ ۲۷۹: شور دل پیشتر از دل به جهان آمده ا ...112شمارهٔ ۲۸۰: بی جام و شیشه چشم تو خمار بوده اس ...113شمارهٔ ۲۸۱: تا غم نبوده خاطر خرم نبوده است 114شمارهٔ ۲۸۲: موجه دریا ز شورم مصرع پیچیده است 115شمارهٔ ۲۸۳: بعد عمری سویم از روی مروت دیده اس ...116شمارهٔ ۲۸۴: رنجی که چشم شب پره از نور دیده اس ...117شمارهٔ ۲۸۵: ز بویی بیخودم رویی که دیده است 118شمارهٔ ۲۸۶: مطرب ترانه ای که دماغم رسیده است 119شمارهٔ ۲۸۷: بی سبزه نوبهار ندانم چکاره است 120شمارهٔ ۲۸۸: خلوت جان را تجلی از چراغ سینه است 121شمارهٔ ۲۸۹: هر نگاه گرم ما مجنون کامل گشته ای ...122شمارهٔ ۲۹۰: دشت جنون ز فتنه چشم تو دیده ای اس ...123شمارهٔ ۲۹۱: هر سر مویم ز افغان بلبل دیوانه ای ...124شمارهٔ ۲۹۲: نظر به جوهر اصلی نه زشت مکتسبی اس ...125شمارهٔ ۲۹۳: خیال دام و قفس انتظار آزادی است 126شمارهٔ ۲۹۴: دارم دلی که آینه پیرای بیخودی است 127شمارهٔ ۲۹۵: دلم را صبح عید جانسپاری است 128شمارهٔ ۲۹۶: از خوی تو عالم چمن شعله نگاری است 129شمارهٔ ۲۹۷: هر عارض افروخته مشاطه نازی است 130شمارهٔ ۲۹۸: دل آواره مستمندکسی است 131شمارهٔ ۲۹۹: دلی دارم که مست جام ساقی است 132شمارهٔ ۳۰۰: دو جهان از کتاب دل ورقی است 133شمارهٔ ۳۰۱: بازم از مژگان شوخی خارخار عاشقی ا ...134شمارهٔ ۳۰۲: داری تمام عالم اگر آشنا یکی است 135شمارهٔ ۳۰۳: دامان پاک عاشق و برگ سمن یکی است 136شمارهٔ ۳۰۴: جایی که دامگاه غزال رمیدگی است 137شمارهٔ ۳۰۵: در تماشای تو هر چشمی دلی است 138شمارهٔ ۳۰۶: هر سبزه این باغ نشان خم دامی است 139شمارهٔ ۳۰۷: خموشیها عجب شیرین زبانی است 140شمارهٔ ۳۰۸: بهار عمر و نوروز جوانی است 141شمارهٔ ۳۰۹: حال دل را تنم از ضعف زبانم گویاست 142شمارهٔ ۳۱۰: هر غنچه نشکفته نظر باز نگاهی است 143شمارهٔ ۳۱۱: ز جام عشق تو هر سبزه مست سودایی ا ...144شمارهٔ ۳۱۲: نگاهش دورگرد آشنایی است 145شمارهٔ ۳۱۳: گل هر ابر رنگین هوایی است 146شمارهٔ ۳۱۴: ز حرف دوست اگر کار من نرفت از دست 147شمارهٔ ۳۱۵: هر جا که نقش توبه شکستن شود درست 148شمارهٔ ۳۱۶: ز بسکه هر طرف از خاطرم غبار نشست 149شمارهٔ ۳۱۷: در دامت آن غبار که بر بال و پر نش ...150شمارهٔ ۳۱۸: شادیم از دلی که شکستن عیار اوست 151شمارهٔ ۳۱۹: حسن آتش و دل سمندر اوست 152شمارهٔ ۳۲۰: جفا جویی سپند آتش اوست 153شمارهٔ ۳۲۱: درد بیدرمان دوای جان بی آرام اوست 154شمارهٔ ۳۲۲: آنچه دل را می نوازد درد بیدرمان ا ...155شمارهٔ ۳۲۳: کرده خونم را صف مژگان چراغان زیر ...156شمارهٔ ۳۲۴: بیقراریهای عشق آیینه دار خوی دوست 157شمارهٔ ۳۲۵: گر دل غبار گشته امید خیال هست 158شمارهٔ ۳۲۶: وحدت جهان گرفت و تماشا چنانکه هست 159شمارهٔ ۳۲۷: هنوزم در دل از غم ریشه ای هست 160شمارهٔ ۳۲۸: اگر ستم کند امید احترامی هست 161شمارهٔ ۳۲۹: با اشک تلخکام اسیران گلاب چیست 162شمارهٔ ۳۳۰: صیقل رسوایی راز نهان پیداست کیست 163شمارهٔ ۳۳۱: دماغ وحشی ما صید بوی الفت کیست 164شمارهٔ ۳۳۲: فرزانگی در آتش غفلت سپند کیست 165شمارهٔ ۳۳۳: آن دل که نام درد نداند سپند کیست 166شمارهٔ ۳۳۴: فیض بیداری مسیح بخت آلود کیست 167شمارهٔ ۳۳۵: نمی داند محبت درهم از کیست 168شمارهٔ ۳۳۶: بوی چمن ز خانه به دوشان شوق کیست 169شمارهٔ ۳۳۷: گلزارها ز اشک جگرتاب چشم کیست 170شمارهٔ ۳۳۸: جنون بوی گل افسانه کیست 171شمارهٔ ۳۳۹: بی غرض چون گردد الفت محرم و بیگان ...172شمارهٔ ۳۴۰: گریه بیقرار پیدا نیست 173شمارهٔ ۳۴۱: رفت از پیر و جوان طاقت و کس پیدا ...174شمارهٔ ۳۴۲: به فکر خاطر ناشاد ما نیست 175شمارهٔ ۳۴۳: ما را که سر عشرت و پروای طرب نیست 176شمارهٔ ۳۴۴: از رشک بلبلم دل حسرت نصیب نیست 177شمارهٔ ۳۴۵: گرفتار کمند عشق را صیاد حاجت نیست 178شمارهٔ ۳۴۶: نام دل بردن به غیر از یاد دلبر هی ...179شمارهٔ ۳۴۷: همزبان بزم ما غیر از در و دیوار ن ...180شمارهٔ ۳۴۸: جلوه ای از چشم دل مستور نیست 181شمارهٔ ۳۴۹: همتم را ترک عالم کمتر از تسخیر نی ...182شمارهٔ ۳۵۰: صبرم حریف عربده نیم ناز نیست 183شمارهٔ ۳۵۱: از راز محبت که گلی جز خطرش نیست 184شمارهٔ ۳۵۲: گرچه از سامان حیرانی نظر درویش نی ...185شمارهٔ ۳۵۳: خجلت الفت کشد هر دل که با ما صاف ...186شمارهٔ ۳۵۴: عشق اگر سوزد بر آتش حسن او را باک ...187شمارهٔ ۳۵۵: جز مراد دلت مرادم نیست 188شمارهٔ ۳۵۶: کدام صبح که سرمشق انتظارم نیست 189شمارهٔ ۳۵۷: به دور چشم توام التجا به دوران نی ...190شمارهٔ ۳۵۸: در تن بیمار لعل روح پرورد تو نیست 191شمارهٔ ۳۵۹: در سراپای شهید غم پنهان تو نیست 192شمارهٔ ۳۶۰: دیده ناکام را جز تهمت نظاره نیست 193شمارهٔ ۳۶۱: خرقه پوشی است خودنمایی نیست 194شمارهٔ ۳۶۲: آیا دیگر چه مدعا داشت 195شمارهٔ ۳۶۳: فلک ز کام من سفله کیش عار نداشت 196شمارهٔ ۳۶۴: رواج ساختگی های روزگار نداشت 197شمارهٔ ۳۶۵: عاشق آن روز که جا در خم آن دام ند ...198شمارهٔ ۳۶۶: در دیار ما زمین مشت غباری هم نداش ...199شمارهٔ ۳۶۷: در حلقه زلف تو دلی چله نشین داشت 200شمارهٔ ۳۶۸: سبزه ما کی ز برق خرمنی اندیشه داش ...201شمارهٔ ۳۶۹: دلم با سوز پنهانی سری داشت 202شمارهٔ ۳۷۰: تا کی از شام جدایی ماجرا خواهد گذ ...203شمارهٔ ۳۷۱: در دلم سیر کوی یار گذشت 204شمارهٔ ۳۷۲: بیگانگی ز شکوه شام و سحر گذشت 205شمارهٔ ۳۷۳: دامن صحرا و کوه از دامن گلچین گذش ...206شمارهٔ ۳۷۴: گردش چشم تماشا می گشت 207شمارهٔ ۳۷۵: شوق روزی که پی چاک گریبان می گشت 208شمارهٔ ۳۷۶: حرف شوقت مختصر خواهم نوشت 209شمارهٔ ۳۷۷: نامه شوق تو را گر مختصر خواهم نوش ...210شمارهٔ ۳۷۸: فلک برات که بر شهپر هما ننوشت 211شمارهٔ ۳۷۹: دیده ام یک مژه آرام به خوابی ننوش ...212شمارهٔ ۳۸۰: گشته آیینه بیقرار خطت 213شمارهٔ ۳۸۱: نشینم گوشه ای با خاطر ناشاد هر سا ...214شمارهٔ ۳۸۲: قرب شاهان بی صدف کی گوهر شهوار یا ...215شمارهٔ ۳۸۳: می کشیدی و نگه سیر چمن یاد گرفت 216شمارهٔ ۳۸۴: گلستانی که هوای دل نومید گرفت 217شمارهٔ ۳۸۵: تا غمش در دلم قرار گرفت 218شمارهٔ ۳۸۶: از قدش جلوه باز کام گرفت 219شمارهٔ ۳۸۷: آهم گره گشاست مدد می توان گرفت 220شمارهٔ ۳۸۸: مشق گداز دل ز نفس می توان گرفت 221شمارهٔ ۳۸۹: ره بر امید بیشترک می توان گرفت 222شمارهٔ ۳۹۰: هر دم ز گریه فیض نوی می توان گرفت 223شمارهٔ ۳۹۱: لاله به کف جام دمیدن گرفت 224شمارهٔ ۳۹۲: شرم رخت به دیده نقاب سمن گرفت 225شمارهٔ ۳۹۳: جایی که عقل دامن تدبیر می گرفت 226شمارهٔ ۳۹۴: فرصت مجنون اگر دنبال محمل می گرفت 227شمارهٔ ۳۹۵: گر عسس مال کسی از دزد معنی می گرف ...228شمارهٔ ۳۹۶: جلوه حسن تو بس در صورت و معنی گرف ...229شمارهٔ ۳۹۷: آمد از ذوق تپیدن نفس از یادم رفت 230شمارهٔ ۳۹۸: از پاک بینشی دل اهل نظر شکفت 231شمارهٔ ۳۹۹: داروی هوش و هوش ربایی خوشا دلت 232شمارهٔ ۴۰۰: پرده چشم سمن پیراهنت 233شمارهٔ ۴۰۱: ای چار رکن عالم خشتی ز بارگاهت 234شمارهٔ ۴۰۲: نگشته مست تو هرگز به هیچ در محتاج 235شمارهٔ ۴۰۳: مگشای پیش هر کس بار فسانه چون موج 236شمارهٔ ۴۰۴: گه به درد و گه به داغ ما مپیچ 237شمارهٔ ۴۰۵: لطف سخن و تازگی لفظ و ادا هیچ 238شمارهٔ ۴۰۶: بیند اگر ز گرد ره او رواج صبح 239شمارهٔ ۴۰۷: آن میگساری شب و این دور باش صبح 240شمارهٔ ۴۰۸: گل گل شکفته از شفق فیض باغ صبح 241شمارهٔ ۴۰۹: شب روز شد به یاد تو روشن چراغ صبح 242شمارهٔ ۴۱۰: دل صاف می کند ز کدورت ایاغ صبح 243شمارهٔ ۴۱۱: بسکه از مهر او گداخته صبح 244شمارهٔ ۴۱۲: جذبه شوق که می ریخت به پیمانه صبح 245شمارهٔ ۴۱۳: سیم اشکم صیقل آیینه گلهای صبح 246شمارهٔ ۴۱۴: گشته تا صیاد ما مژگان شوخ 247شمارهٔ ۴۱۵: که گفته سنگ دلت کفه محبت باد 248شمارهٔ ۴۱۶: اضطرابم رهین طاقت باد 249شمارهٔ ۴۱۷: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 250شمارهٔ ۴۱۸: بی یاد قامتش دل بیتاب من مباد 251شمارهٔ ۴۱۹: گلشن آرای خیالم حسن محجوب تو باد 252شمارهٔ ۴۲۰: غمی که درد نیفزود ننگ سلسله باد 253شمارهٔ ۴۲۱: عنان دل به مژگان می توان داد 254شمارهٔ ۴۲۲: رشته وادی هجر تو گرم سر می داد 255شمارهٔ ۴۲۳: اشکم از بس کرده آب روی گلها را زی ...256شمارهٔ ۴۲۴: گلاب خون و عبیر غبار می طلبد 257شمارهٔ ۴۲۵: تذرو جلوه ات را دیده من آشیان زیب ...258شمارهٔ ۴۲۶: کجا بی کاوش دردی صد چاک می زیبد 259شمارهٔ ۴۲۷: قطره چون موج اضطراب افتد 260شمارهٔ ۴۲۸: ز تاب سنبلی صید ضعیفم در کمند افت ...261شمارهٔ ۴۲۹: آتشی نیست محبت که به ناپاک افتد 262شمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم ر ...263شمارهٔ ۴۳۱: در دام تمنای تو گر بر سرم افتد 264شمارهٔ ۴۳۲: به لب هر دم ز شادی شکر این سودا ن ...265شمارهٔ ۴۳۳: سخنها بر زبان چون رشته ها بر سوزن ...266شمارهٔ ۴۳۴: دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گرد ...267شمارهٔ ۴۳۵: همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گرد ...268شمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد 269شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 270شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 271شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 272شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 273شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...274شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...275شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 276شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 277شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 278شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 279شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...280شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...281شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...282شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 283شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 284شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 285شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 286شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 287شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 288شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 289شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 290شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...291شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...292شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 293شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 294شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...295شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...296شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 297شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...298شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 299شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 300شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...301شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 302شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...303شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 304شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...305شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 306شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 307شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 308شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 309شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 310شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 311شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 312شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 313شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...314شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 315شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 316شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 317شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...318شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 319شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 320شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...321شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 322شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 323شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...324شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 325شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 326شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 327شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 328شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 329شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 330شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...331شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 332شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 333شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...334شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 335شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 336شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 337شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 338شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...339شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 340شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 341شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 342شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...343شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 344شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 345شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 346شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 347شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 348شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 349شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...350شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...351شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...352شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 353شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 354شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...355شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...356شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...357شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 358شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 359شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 360شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 361شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 362شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 363شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 364شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 365شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 366شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 367شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 368شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...369شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...370شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...371شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 372شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...373شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 374شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...375شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...376شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 377شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 378شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 379شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 380شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...381شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 382شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...383شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 384شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 385شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 386شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 387شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 388شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...389شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 390شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...391شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 392شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 393شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 394شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 395شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 396شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...397شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...398شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...399شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...400شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 401شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 402شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 403شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 404شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 405شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...406شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 407شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 408شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...409شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...410شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...411شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 412شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...413شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...414شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...415شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 416شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 417شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 418شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 419شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 420شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...421شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 422شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 423شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 424شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 425شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...426شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 427شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 428شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 429شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 430شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 431شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 432شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 433شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 434شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 435شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 436شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 437شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 438شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 439شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...440شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 441شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...442شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 443شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 444شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 445شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 446شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...447شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...448شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 449شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 450شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 451شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...452شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...453شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...454شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 455شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 456شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...457شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 458شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 459شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 460شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...461شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 462شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 463شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 464شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 465شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 466شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 467شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 468شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 469شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 470شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 471شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 472شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 473شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 474شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 475شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 476شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 477شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...478شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 479شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...480شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 481شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 482شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...483شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 484شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 485شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 486شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 487شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 488شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 489شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 490شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 491شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...492شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 493شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...494شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...495شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 496شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 497شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 498شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 499شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 500شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 501شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 502شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 503شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 504شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 505شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 506شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 507شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...508شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 509شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 510شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 511شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...512شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...513شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 514شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 515شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 516شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 517شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 518شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 519شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 520شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 521شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 522شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...523شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 524شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 525شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 526شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 527شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 528شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...529شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 530شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...531شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...532شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 533شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 534شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 535شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...536شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 537شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...538شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 539شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 540شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 541شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...542شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...543شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 544شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...545شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 546شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 547شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 548شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 549شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 550شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 551شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 552شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 553شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...554شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 555شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 556شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 557شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 558شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 559شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 560شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...561شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...562شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 563شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...564شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 565شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 566شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...567شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 568شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 569شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 570شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...571شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 572شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 573شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 574شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...575شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 576شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 577شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 578شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...579شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...580شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 581شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...582شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 583شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...584شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 585شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 586شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 587شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 588شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 589شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 590شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 591شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 592شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 593شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 594شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...595شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...596شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 597شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 598شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 599شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...600شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...601شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 602شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 603شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 604شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 605شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...606شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 607شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...608شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 609شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 610شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...611شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...612شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...613شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 614شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...615شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...616شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 617شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 618شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 619شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...620شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 621شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 622شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 623شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 624شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 625شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 626شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 627شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 628شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...629شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 630شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 631شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 632شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 633شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...634شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 635شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 636شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 637شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 638شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 639شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 640شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 641شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 642شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 643شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 644شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...645شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...646شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 647شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 648شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...649شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...650شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 651شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 652شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...653شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 654شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 655شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...656شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...657شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 658شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 659شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 660شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 661شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 662شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 663شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 664شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 665شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 666شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...667شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...668شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 669شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 670شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 671شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 672شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...673شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 674شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 675شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 676شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 677شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 678شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...679شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 680شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 681شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 682شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 683شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 684شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 685شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 686شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 687شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 688شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 689شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 690شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 691شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 692شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...693شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 694شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 695شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 696شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 697شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 698شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 699شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 700شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 701شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ