کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عشق ساغر داده شوق تشنه دیدار مرا
    خواب آسایش نبیند چشم بیدار مرا
    هر نفس از ساغر اشکم بهاری تر دماغ
    خوی او برخود شگون دانسته آزار مرا
    بی محبت سازی از مطرب جدا افتاده ام
    ناله ای هردم پریشان می کند تار مرا
    هرکف خاکسترم رنگ بهار دیگر است
    بوی گل آتش به دامن می زند خار مرا
    چون شرر در پرنیان شعله خوابم می برد
    دیده گلشن ندارد بخت بیدار مرا
    حاصلم را باغبان پیش از دمیدن دیده بود
    سبزکرد از سایه مژگان غم خار مرا
    از گره خالی مبادا رشته کارم اسیر
    تا دگر از سبحه نشناسند زنار مرا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha