به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۱۲۴: پری رخی است عرق کرده عکس ماه در آب

2430عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

پری رخی است عرق کرده عکس ماه در آب
بساط آینه وا می کند نگاه در آب
فریب خورده دل گر به طرف جو گذرد
حباب می شکند گوشه کلاه در آب
جنون نه زحمت کشتی کشد نه منت موج
به پای شوق تو وا کرده ایم راه در آب
ندید روی زمین جای یک دم آسایش
حباب رفت و بنا کرد خانقاه در آب
ز موجه عرق شرم پایمال شدیم
حباب ما نتواند کشیده آه در آب
نداد دردسر ناخدا غبار اسیر
گذر کند ز پل موج این گیاه در آب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۲۳: چه خوش افتاده عکس ماه در آب 2شمارهٔ ۱۲۴: پری رخی است عرق کرده عکس ماه در آ ...3شمارهٔ ۱۲۵: عکس مهتاب کشیده است پریخانه در آب 4شمارهٔ ۱۲۶: مست نازی نتوان گفت که ما را دریاب 5شمارهٔ ۱۲۷: بهار سوختن گردیده شمع بزم ما امشب 6شمارهٔ ۱۲۸: محبت خوش جناغی بسته وحشت الفت است ...7شمارهٔ ۱۲۹: آنچه از ما می کشد حیرانی ما روز و ...8شمارهٔ ۱۳۰: داغ بر دل می گذارم روز و شب 9شمارهٔ ۱۳۱: اگر دنیا اگر عقبا علی بن ابیطالب 10شمارهٔ ۱۳۲: فلک آیینه اسکندر علی بن ابیطالب 11شمارهٔ ۱۳۳: دل را بسوز و درد نهان را دوا طلب 12شمارهٔ ۱۳۴: روز وصل است انتظار غریب 13شمارهٔ ۱۳۵: می پرستی می دهد یادم نوای عندلیب 14شمارهٔ ۱۳۶: از شوق دیده عقل چو تدبیر می گداخت 15شمارهٔ ۱۳۷: می رنگ هوس در دل ویران من انداخت 16شمارهٔ ۱۳۸: نازک شد از وفا دل و قدر جفا شناخت 17شمارهٔ ۱۳۹: خون بود دل که لذت درد نهان شناخت 18شمارهٔ ۱۴۰: عشق نیرنگ تغافل با دل بیتاب ریخت 19شمارهٔ ۱۴۱: ز گر مخوییت آتش ز لاله زار گریخت 20شمارهٔ ۱۴۲: چنان زخوی تو هر کس به هر دیار گری ...21شمارهٔ ۱۴۳: خط بر سرهر حرف چو تقویم کشندت 22شمارهٔ ۱۴۴: دلی ز دور به صد رنگ می نمایندت 23شمارهٔ ۱۴۵: داغ تو ز بسکه سینه تاب است 24شمارهٔ ۱۴۶: از آنم دل عدوی اضطراب است 25شمارهٔ ۱۴۷: تو را ز حسن بهار جمال سیراب است 26شمارهٔ ۱۴۸: از جلوه تو چشم دل و جان لبالب است 27شمارهٔ ۱۴۹: تا روغن چراغ دلم درد غربت است 28شمارهٔ ۱۵۰: در آتش عشق تو خرد خام نخست است 29شمارهٔ ۱۵۱: گر آن دیر آشنا بیگانه مست است 30شمارهٔ ۱۵۲: از بزم رفتنی که گلستان الفت است 31شمارهٔ ۱۵۳: صفحه افلاک سرلوح کتاب غفلت است 32شمارهٔ ۱۵۴: بلبل بیا که ناله ارزان غنیمت است 33شمارهٔ ۱۵۵: چو نیست قدر وفا طاقت جفا عبث است 34شمارهٔ ۱۵۶: سوخت زندان خمارم سفر شیشه کجاست 35شمارهٔ ۱۵۷: رسوای دهرم و غم پنهاینم به جاست 36شمارهٔ ۱۵۸: یک حرف شکوه از لب خشنود برنخاست 37شمارهٔ ۱۵۹: ناله از دل بی خیال گلعذاری بر نخا ...38شمارهٔ ۱۶۰: به وادیی که مروت پناه صیاد است 39شمارهٔ ۱۶۱: هر دل از یاد تو مرغ چمن را زخود ا ...40شمارهٔ ۱۶۲: باده کامل عیار جوش خود است 41شمارهٔ ۱۶۳: دل بی درد ز افسردن حالش پیداست 42شمارهٔ ۱۶۴: گل دیوانگی از سایه خارم پیداست 43شمارهٔ ۱۶۵: گل صد برگ ز درهم شده کارم پیداست 44شمارهٔ ۱۶۶: زعشق مرتبه حسن دلنشین پیداست 45شمارهٔ ۱۶۷: آتش نسبی از نفسم ظاهر و پیداست 46شمارهٔ ۱۶۸: از هر آتشکده ای سینه فگاری پیداست 47شمارهٔ ۱۶۹: از عکس تنت جیب قبا آینه زار است 48شمارهٔ ۱۷۰: نه همین دام و نه دانه بسیار است 49شمارهٔ ۱۷۱: تنگ غم تو خانه دل از هوا پر است 50شمارهٔ ۱۷۲: بسکه از رشک سرشکم خاطر دریا پر اس ...51شمارهٔ ۱۷۳: به کشتنم نه همین حرف هجر یار پر ا ...52شمارهٔ ۱۷۴: به بزم عشق نه تنها دل شکسته پر اس ...53شمارهٔ ۱۷۵: گر به دست آید گل داغ از گلستان خو ...54شمارهٔ ۱۷۶: حرف مجنون تو از گلبرگ تر نازکتر ا ...55شمارهٔ ۱۷۷: گریه ابر از سمن رنگین تر است 56شمارهٔ ۱۷۸: گر شب وصل تو بی مهتاب باشد بهتر ا ...57شمارهٔ ۱۷۹: موم شمع کشته از دل چون شد آهن بهت ...58شمارهٔ ۱۸۰: بسکه سودای تماشای تو پنهان در سر ...59شمارهٔ ۱۸۱: سینه صافیهای من روشنگر است 60شمارهٔ ۱۸۲: هر نفس جزو پریشان کتاب دیگر است 61شمارهٔ ۱۸۳: الفت آباد محبت را خراج دیگر است 62شمارهٔ ۱۸۴: قفل غم بهر گشاد دل کلید دیگر است 63شمارهٔ ۱۸۵: اقلیم درد را سحر و شام دیگر است 64شمارهٔ ۱۸۶: جبهه تسلیم جان را سجده گاه دیگر ا ...65شمارهٔ ۱۸۷: نکنی صید یقینی به گمانی که تو راس ...66شمارهٔ ۱۸۸: شمشیر عشق را نمک شرم جوهر است 67شمارهٔ ۱۸۹: گرد راه تو جلوه پرداز است 68شمارهٔ ۱۹۰: روز جزا خجالت سرشار نارساست 69شمارهٔ ۱۹۱: ساقی همین نه از تو دل ما در آتش ا ...70شمارهٔ ۱۹۲: قطع نظر جزای دل بدگمان خوش است 71شمارهٔ ۱۹۳: آتش زدی به لاله، عذار اینچنین خوش ...72شمارهٔ ۱۹۴: فیض نومیدی از امید مروت بیش است 73شمارهٔ ۱۹۵: پرواز هوای تو که بال و پر شمع است 74شمارهٔ ۱۹۶: تعلق سد راه کام عشق است 75شمارهٔ ۱۹۷: سلیمانی است دل نقش نگینش نام معشو ...76شمارهٔ ۱۹۸: دل اگر رفت گرفتار طلسم خاک است 77شمارهٔ ۱۹۹: همه روی زمین خطرناک است 78شمارهٔ ۲۰۰: بهار شوخی او جشن تازه فلک است 79شمارهٔ ۲۰۱: ز تاب اینکه به رویت نقاب نزدیک اس ...80شمارهٔ ۲۰۲: به گلشنی دلم از دست باغبان تنگ اس ...81شمارهٔ ۲۰۳: دل بی غم گل بی آب و رنگ است 82شمارهٔ ۲۰۴: گلبانگ عاشقان چمن راز بلبل است 83شمارهٔ ۲۰۵: نی همین نقش پی شوق جنون پیما دل ا ...84شمارهٔ ۲۰۶: ممنون خویش بودن دل قوت دل است 85شمارهٔ ۲۰۷: هستی و نیستی آیینه دیدار دل است 86شمارهٔ ۲۰۸: می تواند جوش زد تا آسمان آخر دل ا ...87شمارهٔ ۲۰۹: گردش چشم او ایاغ دل است 88شمارهٔ ۲۱۰: جلوه باغ نظر و چهره گلستان دل است 89شمارهٔ ۲۱۱: توفیق زاده نظر پاک من دل است 90شمارهٔ ۲۱۲: شوخیش بسکه وحشی افسانه دل است 91شمارهٔ ۲۱۳: مپرس غم ز برای چه آشنای دل است 92شمارهٔ ۲۱۴: هر کجا موج هیاهوی دل است 93شمارهٔ ۲۱۵: چون محبت جوش باطن زد فراغت مشکل ا ...94شمارهٔ ۲۱۶: پیش او اظهار غمهای نهانی مشکل است 95شمارهٔ ۲۱۷: هر چند باده قوت دل و شربت گل است 96شمارهٔ ۲۱۸: از نگاهش خلد ایما پر گل است 97شمارهٔ ۲۱۹: صبح مشاطه هوای گل است 98شمارهٔ ۲۲۰: آن چهره که خورشید غلام است کدام ا ...99شمارهٔ ۲۲۱: ساقی نشناسیم دل از دست کدام است 100شمارهٔ ۲۲۲: تسلیم اسیر سلسله انقیاد ماست 101شمارهٔ ۲۲۳: در بر دل تو و دل دلبر ماست 102شمارهٔ ۲۲۴: گر شود همسایه زلفت صبا نامحرم است 103شمارهٔ ۲۲۵: دایم ز تمنای تو دل در نظر ماست 104شمارهٔ ۲۲۶: هر دل که زعشق یارگرم است 105شمارهٔ ۲۲۷: فغانم از دل دیوانه گرم است 106شمارهٔ ۲۲۸: پیش سامان سرشکم مایه دریا کم است 107شمارهٔ ۲۲۹: حرف بی صرفه و بیتابی اظهار کم است 108شمارهٔ ۲۳۰: فراموشی فراموش دل ماست 109شمارهٔ ۲۳۱: چشم بدخو چون هجوم آورد طاقت خوشنم ...110شمارهٔ ۲۳۲: چمن چمن گل آشفتگی به دامن ماست 111شمارهٔ ۲۳۳: ز فیض گریه چمن یک بساط چیده ماست 112شمارهٔ ۲۳۴: دردی که رنگ چاره نداند دوای ماست 113شمارهٔ ۲۳۵: به رنگ باده صراحی طلسم هستی ماست 114شمارهٔ ۲۳۶: فتادگی ثمر نخل سرفرازی ماست 115شمارهٔ ۲۳۷: به عالم حکم اشک ما روان است 116شمارهٔ ۲۳۸: درد دل گفتن همین تنها نه در نا گف ...117شمارهٔ ۲۳۹: مژه ها با نگاه در سخن است 118شمارهٔ ۲۴۰: به حرف لب نگشودن رسایی سخن است 119شمارهٔ ۲۴۱: امتحان خلق دل پامال سودا کردن است 120شمارهٔ ۲۴۲: بزم حیرت را چراغ از دیده ما روشن ...121شمارهٔ ۲۴۳: شمع راز من ز سیمای نگفتن روشن است 122شمارهٔ ۲۴۴: کی در صفا چو تیغ تواش سینه روشن ا ...123شمارهٔ ۲۴۵: اخگرم آفت بیداری من خواب من است 124شمارهٔ ۲۴۶: ساغر باده شرمسار من است 125شمارهٔ ۲۴۷: دریا نمی ز اشک نمک پرور من است 126شمارهٔ ۲۴۸: آه بی تاثیر من تیر من است 127شمارهٔ ۲۴۹: دل پروانه فروغ گهر راز من است 128شمارهٔ ۲۵۰: کشته ناز تو کی با کش ز طعن دشمن ا ...129شمارهٔ ۲۵۱: حشر آرام لقب آتش خس پوش من است 130شمارهٔ ۲۵۲: خرابه گرد فلک احتشام آه من است 131شمارهٔ ۲۵۳: جمعیت جهان ز پریشانی من است 132شمارهٔ ۲۵۴: سخت حیران شده ام فرصت دیدن این اس ...133شمارهٔ ۲۵۵: آهم از بس که آتشین است 134شمارهٔ ۲۵۶: هر چند بهشت دلنشین است 135شمارهٔ ۲۵۷: بسترم تیغ و زخم بالین است 136شمارهٔ ۲۵۸: تماشاگاه دل چشم سیاه است 137شمارهٔ ۲۵۹: با سمند تو مگر مه به گرو تاخته اس ...138شمارهٔ ۲۶۰: گریه خاکستر گداخته است 139شمارهٔ ۲۶۱: سجده غفلت من قبله نما ساخته است 140شمارهٔ ۲۶۲: دیگر به بزم او سخن ما گذشته است 141شمارهٔ ۲۶۳: کار نفس ز جلوه رنگین گذشته است 142شمارهٔ ۲۶۴: گرد کلفت در جنون درد ایاغم گشته ا ...143شمارهٔ ۲۶۵: گلشن ز جلوه تو پریخانه گشته است 144شمارهٔ ۲۶۶: از اشک و آه من گل و سنبل شکفته اس ...145شمارهٔ ۲۶۷: بهر پابوس تو از خاکم غباری برنخاس ...146شمارهٔ ۲۶۸: به جنون عشق مایل افتاده است 147شمارهٔ ۲۶۹: کدام شوق به راه دویدن افتاده است 148شمارهٔ ۲۷۰: هر طرف باد صبا زان طره بویی برده ...149شمارهٔ ۲۷۱: نه همین از دوری احباب داغم کرده ا ...150شمارهٔ ۲۷۲: آنکه صید عالم از چشم خماری کرده ا ...151شمارهٔ ۲۷۳: دیوانه گر به دل غم دنیا شمرده است 152شمارهٔ ۲۷۴: گلستان شرم و گلزار حیا آورده است 153شمارهٔ ۲۷۵: دلم از یاد تو خندان شده است 154شمارهٔ ۲۷۶: به دور ما نگه مشفقانه را چه شده ا ...155شمارهٔ ۲۷۷: یاد زلف تو مرا مصرع حالی شده است 156شمارهٔ ۲۷۸: گریه زچشمم به امان آمده است 157شمارهٔ ۲۷۹: شور دل پیشتر از دل به جهان آمده ا ...158شمارهٔ ۲۸۰: بی جام و شیشه چشم تو خمار بوده اس ...159شمارهٔ ۲۸۱: تا غم نبوده خاطر خرم نبوده است 160شمارهٔ ۲۸۲: موجه دریا ز شورم مصرع پیچیده است 161شمارهٔ ۲۸۳: بعد عمری سویم از روی مروت دیده اس ...162شمارهٔ ۲۸۴: رنجی که چشم شب پره از نور دیده اس ...163شمارهٔ ۲۸۵: ز بویی بیخودم رویی که دیده است 164شمارهٔ ۲۸۶: مطرب ترانه ای که دماغم رسیده است 165شمارهٔ ۲۸۷: بی سبزه نوبهار ندانم چکاره است 166شمارهٔ ۲۸۸: خلوت جان را تجلی از چراغ سینه است 167شمارهٔ ۲۸۹: هر نگاه گرم ما مجنون کامل گشته ای ...168شمارهٔ ۲۹۰: دشت جنون ز فتنه چشم تو دیده ای اس ...169شمارهٔ ۲۹۱: هر سر مویم ز افغان بلبل دیوانه ای ...170شمارهٔ ۲۹۲: نظر به جوهر اصلی نه زشت مکتسبی اس ...171شمارهٔ ۲۹۳: خیال دام و قفس انتظار آزادی است 172شمارهٔ ۲۹۴: دارم دلی که آینه پیرای بیخودی است 173شمارهٔ ۲۹۵: دلم را صبح عید جانسپاری است 174شمارهٔ ۲۹۶: از خوی تو عالم چمن شعله نگاری است 175شمارهٔ ۲۹۷: هر عارض افروخته مشاطه نازی است 176شمارهٔ ۲۹۸: دل آواره مستمندکسی است 177شمارهٔ ۲۹۹: دلی دارم که مست جام ساقی است 178شمارهٔ ۳۰۰: دو جهان از کتاب دل ورقی است 179شمارهٔ ۳۰۱: بازم از مژگان شوخی خارخار عاشقی ا ...180شمارهٔ ۳۰۲: داری تمام عالم اگر آشنا یکی است 181شمارهٔ ۳۰۳: دامان پاک عاشق و برگ سمن یکی است 182شمارهٔ ۳۰۴: جایی که دامگاه غزال رمیدگی است 183شمارهٔ ۳۰۵: در تماشای تو هر چشمی دلی است 184شمارهٔ ۳۰۶: هر سبزه این باغ نشان خم دامی است 185شمارهٔ ۳۰۷: خموشیها عجب شیرین زبانی است 186شمارهٔ ۳۰۸: بهار عمر و نوروز جوانی است 187شمارهٔ ۳۰۹: حال دل را تنم از ضعف زبانم گویاست 188شمارهٔ ۳۱۰: هر غنچه نشکفته نظر باز نگاهی است 189شمارهٔ ۳۱۱: ز جام عشق تو هر سبزه مست سودایی ا ...190شمارهٔ ۳۱۲: نگاهش دورگرد آشنایی است 191شمارهٔ ۳۱۳: گل هر ابر رنگین هوایی است 192شمارهٔ ۳۱۴: ز حرف دوست اگر کار من نرفت از دست 193شمارهٔ ۳۱۵: هر جا که نقش توبه شکستن شود درست 194شمارهٔ ۳۱۶: ز بسکه هر طرف از خاطرم غبار نشست 195شمارهٔ ۳۱۷: در دامت آن غبار که بر بال و پر نش ...196شمارهٔ ۳۱۸: شادیم از دلی که شکستن عیار اوست 197شمارهٔ ۳۱۹: حسن آتش و دل سمندر اوست 198شمارهٔ ۳۲۰: جفا جویی سپند آتش اوست 199شمارهٔ ۳۲۱: درد بیدرمان دوای جان بی آرام اوست 200شمارهٔ ۳۲۲: آنچه دل را می نوازد درد بیدرمان ا ...201شمارهٔ ۳۲۳: کرده خونم را صف مژگان چراغان زیر ...202شمارهٔ ۳۲۴: بیقراریهای عشق آیینه دار خوی دوست 203شمارهٔ ۳۲۵: گر دل غبار گشته امید خیال هست 204شمارهٔ ۳۲۶: وحدت جهان گرفت و تماشا چنانکه هست 205شمارهٔ ۳۲۷: هنوزم در دل از غم ریشه ای هست 206شمارهٔ ۳۲۸: اگر ستم کند امید احترامی هست 207شمارهٔ ۳۲۹: با اشک تلخکام اسیران گلاب چیست 208شمارهٔ ۳۳۰: صیقل رسوایی راز نهان پیداست کیست 209شمارهٔ ۳۳۱: دماغ وحشی ما صید بوی الفت کیست 210شمارهٔ ۳۳۲: فرزانگی در آتش غفلت سپند کیست 211شمارهٔ ۳۳۳: آن دل که نام درد نداند سپند کیست 212شمارهٔ ۳۳۴: فیض بیداری مسیح بخت آلود کیست 213شمارهٔ ۳۳۵: نمی داند محبت درهم از کیست 214شمارهٔ ۳۳۶: بوی چمن ز خانه به دوشان شوق کیست 215شمارهٔ ۳۳۷: گلزارها ز اشک جگرتاب چشم کیست 216شمارهٔ ۳۳۸: جنون بوی گل افسانه کیست 217شمارهٔ ۳۳۹: بی غرض چون گردد الفت محرم و بیگان ...218شمارهٔ ۳۴۰: گریه بیقرار پیدا نیست 219شمارهٔ ۳۴۱: رفت از پیر و جوان طاقت و کس پیدا ...220شمارهٔ ۳۴۲: به فکر خاطر ناشاد ما نیست 221شمارهٔ ۳۴۳: ما را که سر عشرت و پروای طرب نیست 222شمارهٔ ۳۴۴: از رشک بلبلم دل حسرت نصیب نیست 223شمارهٔ ۳۴۵: گرفتار کمند عشق را صیاد حاجت نیست 224شمارهٔ ۳۴۶: نام دل بردن به غیر از یاد دلبر هی ...225شمارهٔ ۳۴۷: همزبان بزم ما غیر از در و دیوار ن ...226شمارهٔ ۳۴۸: جلوه ای از چشم دل مستور نیست 227شمارهٔ ۳۴۹: همتم را ترک عالم کمتر از تسخیر نی ...228شمارهٔ ۳۵۰: صبرم حریف عربده نیم ناز نیست 229شمارهٔ ۳۵۱: از راز محبت که گلی جز خطرش نیست 230شمارهٔ ۳۵۲: گرچه از سامان حیرانی نظر درویش نی ...231شمارهٔ ۳۵۳: خجلت الفت کشد هر دل که با ما صاف ...232شمارهٔ ۳۵۴: عشق اگر سوزد بر آتش حسن او را باک ...233شمارهٔ ۳۵۵: جز مراد دلت مرادم نیست 234شمارهٔ ۳۵۶: کدام صبح که سرمشق انتظارم نیست 235شمارهٔ ۳۵۷: به دور چشم توام التجا به دوران نی ...236شمارهٔ ۳۵۸: در تن بیمار لعل روح پرورد تو نیست 237شمارهٔ ۳۵۹: در سراپای شهید غم پنهان تو نیست 238شمارهٔ ۳۶۰: دیده ناکام را جز تهمت نظاره نیست 239شمارهٔ ۳۶۱: خرقه پوشی است خودنمایی نیست 240شمارهٔ ۳۶۲: آیا دیگر چه مدعا داشت 241شمارهٔ ۳۶۳: فلک ز کام من سفله کیش عار نداشت 242شمارهٔ ۳۶۴: رواج ساختگی های روزگار نداشت 243شمارهٔ ۳۶۵: عاشق آن روز که جا در خم آن دام ند ...244شمارهٔ ۳۶۶: در دیار ما زمین مشت غباری هم نداش ...245شمارهٔ ۳۶۷: در حلقه زلف تو دلی چله نشین داشت 246شمارهٔ ۳۶۸: سبزه ما کی ز برق خرمنی اندیشه داش ...247شمارهٔ ۳۶۹: دلم با سوز پنهانی سری داشت 248شمارهٔ ۳۷۰: تا کی از شام جدایی ماجرا خواهد گذ ...249شمارهٔ ۳۷۱: در دلم سیر کوی یار گذشت 250شمارهٔ ۳۷۲: بیگانگی ز شکوه شام و سحر گذشت 251شمارهٔ ۳۷۳: دامن صحرا و کوه از دامن گلچین گذش ...252شمارهٔ ۳۷۴: گردش چشم تماشا می گشت 253شمارهٔ ۳۷۵: شوق روزی که پی چاک گریبان می گشت 254شمارهٔ ۳۷۶: حرف شوقت مختصر خواهم نوشت 255شمارهٔ ۳۷۷: نامه شوق تو را گر مختصر خواهم نوش ...256شمارهٔ ۳۷۸: فلک برات که بر شهپر هما ننوشت 257شمارهٔ ۳۷۹: دیده ام یک مژه آرام به خوابی ننوش ...258شمارهٔ ۳۸۰: گشته آیینه بیقرار خطت 259شمارهٔ ۳۸۱: نشینم گوشه ای با خاطر ناشاد هر سا ...260شمارهٔ ۳۸۲: قرب شاهان بی صدف کی گوهر شهوار یا ...261شمارهٔ ۳۸۳: می کشیدی و نگه سیر چمن یاد گرفت 262شمارهٔ ۳۸۴: گلستانی که هوای دل نومید گرفت 263شمارهٔ ۳۸۵: تا غمش در دلم قرار گرفت 264شمارهٔ ۳۸۶: از قدش جلوه باز کام گرفت 265شمارهٔ ۳۸۷: آهم گره گشاست مدد می توان گرفت 266شمارهٔ ۳۸۸: مشق گداز دل ز نفس می توان گرفت 267شمارهٔ ۳۸۹: ره بر امید بیشترک می توان گرفت 268شمارهٔ ۳۹۰: هر دم ز گریه فیض نوی می توان گرفت 269شمارهٔ ۳۹۱: لاله به کف جام دمیدن گرفت 270شمارهٔ ۳۹۲: شرم رخت به دیده نقاب سمن گرفت 271شمارهٔ ۳۹۳: جایی که عقل دامن تدبیر می گرفت 272شمارهٔ ۳۹۴: فرصت مجنون اگر دنبال محمل می گرفت 273شمارهٔ ۳۹۵: گر عسس مال کسی از دزد معنی می گرف ...274شمارهٔ ۳۹۶: جلوه حسن تو بس در صورت و معنی گرف ...275شمارهٔ ۳۹۷: آمد از ذوق تپیدن نفس از یادم رفت 276شمارهٔ ۳۹۸: از پاک بینشی دل اهل نظر شکفت 277شمارهٔ ۳۹۹: داروی هوش و هوش ربایی خوشا دلت 278شمارهٔ ۴۰۰: پرده چشم سمن پیراهنت 279شمارهٔ ۴۰۱: ای چار رکن عالم خشتی ز بارگاهت 280شمارهٔ ۴۰۲: نگشته مست تو هرگز به هیچ در محتاج 281شمارهٔ ۴۰۳: مگشای پیش هر کس بار فسانه چون موج 282شمارهٔ ۴۰۴: گه به درد و گه به داغ ما مپیچ 283شمارهٔ ۴۰۵: لطف سخن و تازگی لفظ و ادا هیچ 284شمارهٔ ۴۰۶: بیند اگر ز گرد ره او رواج صبح 285شمارهٔ ۴۰۷: آن میگساری شب و این دور باش صبح 286شمارهٔ ۴۰۸: گل گل شکفته از شفق فیض باغ صبح 287شمارهٔ ۴۰۹: شب روز شد به یاد تو روشن چراغ صبح 288شمارهٔ ۴۱۰: دل صاف می کند ز کدورت ایاغ صبح 289شمارهٔ ۴۱۱: بسکه از مهر او گداخته صبح 290شمارهٔ ۴۱۲: جذبه شوق که می ریخت به پیمانه صبح 291شمارهٔ ۴۱۳: سیم اشکم صیقل آیینه گلهای صبح 292شمارهٔ ۴۱۴: گشته تا صیاد ما مژگان شوخ 293شمارهٔ ۴۱۵: که گفته سنگ دلت کفه محبت باد 294شمارهٔ ۴۱۶: اضطرابم رهین طاقت باد 295شمارهٔ ۴۱۷: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 296شمارهٔ ۴۱۸: بی یاد قامتش دل بیتاب من مباد 297شمارهٔ ۴۱۹: گلشن آرای خیالم حسن محجوب تو باد 298شمارهٔ ۴۲۰: غمی که درد نیفزود ننگ سلسله باد 299شمارهٔ ۴۲۱: عنان دل به مژگان می توان داد 300شمارهٔ ۴۲۲: رشته وادی هجر تو گرم سر می داد 301شمارهٔ ۴۲۳: اشکم از بس کرده آب روی گلها را زی ...302شمارهٔ ۴۲۴: گلاب خون و عبیر غبار می طلبد 303شمارهٔ ۴۲۵: تذرو جلوه ات را دیده من آشیان زیب ...304شمارهٔ ۴۲۶: کجا بی کاوش دردی صد چاک می زیبد 305شمارهٔ ۴۲۷: قطره چون موج اضطراب افتد 306شمارهٔ ۴۲۸: ز تاب سنبلی صید ضعیفم در کمند افت ...307شمارهٔ ۴۲۹: آتشی نیست محبت که به ناپاک افتد 308شمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم ر ...309شمارهٔ ۴۳۱: در دام تمنای تو گر بر سرم افتد 310شمارهٔ ۴۳۲: به لب هر دم ز شادی شکر این سودا ن ...311شمارهٔ ۴۳۳: سخنها بر زبان چون رشته ها بر سوزن ...312شمارهٔ ۴۳۴: دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گرد ...313شمارهٔ ۴۳۵: همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گرد ...314شمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد 315شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 316شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 317شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 318شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 319شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...320شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...321شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 322شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 323شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 324شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 325شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...326شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...327شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...328شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 329شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 330شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 331شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 332شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 333شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 334شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 335شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 336شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...337شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...338شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 339شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 340شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...341شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...342شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 343شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...344شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 345شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 346شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...347شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 348شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...349شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 350شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...351شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 352شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 353شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 354شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 355شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 356شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 357شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 358شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 359شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...360شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 361شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 362شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 363شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...364شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 365شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 366شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...367شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 368شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 369شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...370شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 371شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 372شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 373شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 374شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 375شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 376شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...377شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 378شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 379شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...380شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 381شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 382شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 383شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 384شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...385شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 386شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 387شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 388شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...389شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 390شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 391شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 392شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 393شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 394شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 395شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...396شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...397شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...398شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 399شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 400شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...401شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...402شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...403شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 404شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 405شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 406شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 407شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 408شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 409شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 410شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 411شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 412شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 413شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 414شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...415شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...416شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...417شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 418شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...419شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 420شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...421شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...422شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 423شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 424شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 425شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 426شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...427شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 428شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...429شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 430شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 431شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 432شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 433شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 434شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...435شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 436شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...437شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 438شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 439شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 440شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 441شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 442شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...443شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...444شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...445شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...446شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 447شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 448شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 449شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 450شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 451شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...452شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 453شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 454شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...455شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...456شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...457شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 458شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...459شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...460شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...461شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 462شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 463شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 464شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 465شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 466شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...467شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 468شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 469شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 470شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 471شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...472شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 473شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 474شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 475شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 476شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 477شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 478شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 479شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 480شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 481شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 482شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 483شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 484شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 485شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...486شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 487شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...488شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 489شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 490شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 491شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 492شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...493شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...494شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 495شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 496شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 497شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...498شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...499شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...500شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 501شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 502شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...503شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 504شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 505شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 506شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...507شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 508شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 509شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 510شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 511شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 512شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 513شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 514شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 515شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 516شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 517شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 518شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 519شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 520شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 521شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 522شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 523شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...524شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 525شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...526شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 527شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 528شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...529شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 530شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 531شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 532شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 533شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 534شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 535شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 536شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 537شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...538شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 539شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...540شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...541شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 542شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 543شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 544شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 545شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 546شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 547شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 548شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 549شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 550شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 551شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 552شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 553شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...554شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 555شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 556شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 557شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...558شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...559شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 560شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 561شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 562شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 563شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 564شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 565شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 566شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 567شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 568شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...569شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 570شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 571شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 572شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 573شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 574شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...575شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 576شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...577شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...578شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 579شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 580شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 581شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...582شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 583شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...584شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 585شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 586شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 587شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...588شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...589شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 590شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...591شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 592شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 593شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 594شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 595شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 596شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 597شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 598شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 599شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...600شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 601شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 602شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 603شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 604شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 605شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 606شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...607شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...608شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 609شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...610شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 611شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 612شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...613شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 614شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 615شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 616شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...617شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 618شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 619شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 620شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...621شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 622شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 623شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 624شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...625شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...626شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 627شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...628شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 629شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...630شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 631شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 632شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 633شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 634شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 635شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 636شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 637شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 638شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 639شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 640شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...641شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...642شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 643شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 644شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 645شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...646شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...647شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 648شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 649شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 650شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 651شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...652شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 653شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...654شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 655شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 656شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...657شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...658شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...659شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 660شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...661شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...662شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 663شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 664شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 665شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...666شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 667شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 668شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 669شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 670شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 671شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 672شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 673شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 674شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...675شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 676شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 677شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 678شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 679شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...680شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 681شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 682شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 683شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 684شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 685شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 686شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 687شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 688شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 689شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 690شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...691شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...692شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 693شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 694شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...695شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...696شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 697شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 698شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...699شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 700شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 701شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...702شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...703شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 704شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 705شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 706شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 707شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 708شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 709شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 710شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 711شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 712شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...713شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...714شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 715شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 716شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 717شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 718شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...719شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 720شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 721شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 722شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 723شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 724شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...725شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 726شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 727شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 728شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 729شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 730شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 731شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 732شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 733شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 734شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 735شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 736شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 737شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 738شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...739شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 740شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 741شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 742شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 743شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 744شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 745شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 746شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 747شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ