کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر دلم پنهان نسازد در غبار آیینه را
    شعله از خجلت گدازد چون شرار آیینه را
    پاکتر آید برون دلهای روشن از گداز
    نیست خاکستر بسوزی گر هزار آیینه را
    ظاهری دارد بساطی در نظرها چیده است
    صافی باطن نمی آید به کار آیینه را
    خاطرش را هر دم از بازیچه ای خوش می کند
    کرده سرگردان فریب روزگار آیینه را
    شوخ چشم بیزبان را آبروی دیگر است
    دوست می دارد دلم بی اختیار آیینه را
    استقامت خصمی اضداد را سازد حصار
    نیست باک از تیرباران این چهار آیینه را
    حال ما در خواب اگر بیند دلش خون می شود
    گشته روزی دولت بی انتظار آیینه را
    با دل بیطاقت ما تا چه پردازد اسیر
    آن خط و خالی که می سازد غبار آیینه را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha