جذبه ها زین کوشش بی بال و پر دیدیم ما
کعبه و بتخانه را در یک سفر دیدیم ما
هجر ما آیینه وصل است و بعد آیین قرب
هر قدر شد دور آن را بیشتر دیدیم ما
از غبار ما بهار چشم حیران می چکد
فیض ها از همت اهل نظر دیدیم ما
وسعت جولان موری نیست در زیر فلک
عرصه کون و مکان را مختصر دیدیم ما
اشک ما آیینه می کارد به هر جا می رود
هر چه دیدیم از دل صاحب نظر دیدیم ما
هر قدر در پرده بودی هر قدر پنهان شدی
بیشتر از بیشتر از بیشتر دیدیم ما
چون توکل خضر ره شد کاهلی ها سرعت است
منزل مقصود بی عزم سفر دیدیم ما
امتیاز قدر بیقدری فزون است از قیاس
ذره را از آسمانها بیشتر دیدیم ما
هر کجا وحدت بهار جوش یکرنگی نمود
آتش یاقوت در آب گهر دیدیم ما
نا امیدی سر به سر امید شد آخر اسیر
عاقبت زین نخل بیحاصل ثمر دیدیم ما