اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۷: لاله می روید ز بستر ناتوان عشق را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
لاله می روید ز بستر ناتوان عشق را شعله پرورده است مغز استخوان عشق را مهر خاموشی است بر عنوان این سربسته راز نیست با گوش و زبان کاری بیان عشق را راز دل از بیزبانی بیشتر گل می کند باطن از آیینه رنجد رازدان عشق را شوقم از جا برد وصل کعبه دیدم بی سفر خضر پرواز است راه بی نشان عشق را هرکجا رفتیم کویش مرکز سرگشتگی است دل شناسد جذبه های بیگمان عشق را دشت دشت از گرد راهم باز می ماند سراب گرچه دورافتاده ام کامل روان عشق را کی اسیر از درد بیدرمان تسلی می شود بوالهوس هم سود می داند زیان عشق را اسیر شهرستانی