بی غنچه و لاله داغ پیدا
بی نقش قدم سراغ پیدا
از چشمه طور می خورد آب
پیداست ز چشم داغ پیدا
عشق است نهان و آشکارا
کی می شود از چراغ پیدا
در زاویه های خاک پنهان
در آینه های داغ پیدا
شد باده شور در سرما
بی ساقی و بی ایاغ پیدا
شد کعبه اسیر در ره دل
بی رهبر و بی سراغ پیدا