کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آتشین لعلی که همچون شمع جان سوزد مرا
    بر زبان گر نام او آرم زبان سوزد مرا
    آن لب خندان نمی سوزد بداغ حسرتم
    این که بر ریشم نمک می پاشد آن سوزد مرا
    غنچه وارم بهر او صد داغ پنهان بر دل است
    آشکارا خندم و داغ نهان سوزد مرا
    گریه ام روغن ز مغز استخوان ریزد چو شمع
    بسکه داغ عشق مغز استخوان سوزد مرا
    آتش غیرت چو بلبل سوزدم کانشاخ گل
    دیگران را در کنار و در میان سوزد مرا
    مهربانی های او یاد آرم و سوزم کنون
    آتشی کافروخت اول این زمان سوزد مرا
    اهلی از داغ غمم چون شمع بی تاب و توان
    آتش غم چند جان ناتوان سوزد مرا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha