کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    حیاتی با رخ خوی کرده اوست
    که صد خضر و مسیحا مرده اوست
    من از بالای او دارم شکایت
    که در عالم بلا آورده اوست
    چراغ زاهد از عشق ار نیفروخت
    نه از عشق از دل افسرده اوست
    بر افکن پرده ای باد از رخ گل
    که گنج حسن زیر پرده اوست
    سگش را گر شوم قربان چه منت
    که مغز استخوان پرورده اوست
    چو بی آزار نتوان در جهان زیست
    خوشا دلخسته یی کازرده اوست
    رقیب از خون دل پی برد آخر
    که اهلی صید پیکان خورده اوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha