کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بهلاک خود نپوشم نظر از رخ چو ماهت
    که هزار جان شیرین بفدای یک نگاهت
    اگرم کشی چه حاجت بهزار تیر مژگان
    که بس است یک اشارت ز دو نرگس سیاهت
    چو تو پادشاه حسنی غم دادخواه می پرس
    که به پرسشی شود خوش دل ریش دادخواهت
    ولی از غرور خوبی بگدا کجا کنی رحم
    که نگه نمی فتد هم به هزار پادشاهت
    چو مگس به خوان وصلم بحساب اگر نیاری
    بسم این که در شمارم بسیاهی سپاهت
    سر خون خلق داری منه از دلم برون پای
    که ز تیر آه مردم دل من بود پناهت
    بحیات جاودانی نرسی چو خضر اهلی
    مگر آنکه درد جامی برسد ز دست شاهت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha