به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۹۴۵: ما فیض دل و فیض الهی همه داریم

1690عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ما فیض دل و فیض الهی همه داریم
جز بخت دگر هرچه تو خواهی همه داریم
در کنج دل ماست هر آن نقد که خواهی
کز مایه درویشی و شاهی همه داریم
گر لعل گهر چرخ نهد بر طبق مهر
ما بهر تو بر چهره کاهی همه داریم
عیب است ز ما دعوی خون بر تو وگرنه
زان خال و خط اسباب گواهی همه داریم
از عشق چه غم اهلی اگر نامه سیاهست
شکرست که این نامه سیاهی همه داریم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۴۴: گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم 2شمارهٔ ۹۴۵: ما فیض دل و فیض الهی همه داریم 3شمارهٔ ۹۴۶: ما تحمل بر جفاهای تو ای گل میکنیم 4شمارهٔ ۹۴۷: ز سنگ دل شکنان دل حزین چرا داریم 5شمارهٔ ۹۴۸: با هرگل نورسته که برخاست نشستیم 6شمارهٔ ۹۴۹: غرق خونم که ازین بحر کناری گیرم 7شمارهٔ ۹۵۰: ما از ازل بعشق تو دیوانه زاده ایم 8شمارهٔ ۹۵۱: عالمی گر خون خورند از عشق ماهم می ...9شمارهٔ ۹۵۲: من از محرومی خود یا زرشک محرمان س ...10شمارهٔ ۹۵۳: اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم 11شمارهٔ ۹۵۴: داند دل تو راز من وزان تو من هم 12شمارهٔ ۹۵۵: رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم 13شمارهٔ ۹۵۶: ساقی کریم و یار خطاپوش و شاه هم 14شمارهٔ ۹۵۷: دیوانه عشق توام مجنون مادرزاد هم 15شمارهٔ ۹۵۸: در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم 16شمارهٔ ۹۵۹: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام 17شمارهٔ ۹۶۰: خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم 18شمارهٔ ۹۶۱: برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم 19شمارهٔ ۹۶۲: نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم 20شمارهٔ ۹۶۳: من خسته ایفلک کی دمی از تو شا گشت ...21شمارهٔ ۹۶۴: آنچنانم ز فراقت که ندانم چکنم 22شمارهٔ ۹۶۵: چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم 23شمارهٔ ۹۶۶: از بسکه شدم جامه دران نعره زنان ه ...24شمارهٔ ۹۶۷: ماییم که در دیر خرابات مقیمیم 25شمارهٔ ۹۶۸: من سوخته خال و خط سیمبرانم 26شمارهٔ ۹۶۹: نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم 27شمارهٔ ۹۷۰: تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم 28شمارهٔ ۹۷۱: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم 29شمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم 30شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 31شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 32شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 33شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟34شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...35شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 36شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...37شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 38شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 39شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 40شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...41شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 42شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 43شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 44شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...45شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 46شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 47شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 48شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...49شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...50شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...51شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...52شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 53شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 54شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...55شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 56شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 57شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 58شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 59شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 60شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 61شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 62شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...63شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...64شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...65شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...66شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 67شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 68شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...69شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...70شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 71شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 72شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 73شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 74شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 75شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 76شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...77شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...78شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 79شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 80شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...81شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 82شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...83شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...84شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...85شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 86شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 87شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 88شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 89شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...90شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 91شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 92شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 93شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...94شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...95شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...96شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 97شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 98شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...99شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...100شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...101شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...102شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 103شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...104شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 105شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 106شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...107شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...108شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...109شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...110شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 111شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...112شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 113شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 114شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 115شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 116شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...117شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...118شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 119شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...120شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...121شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 122شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...123شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...124شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 125شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...126شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 127شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 128شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...129شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...130شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...131شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...132شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...133شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 134شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 135شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 136شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 137شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 138شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...139شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...140شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 141شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...142شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 143شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 144شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 145شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...146شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 147شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...148شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 149شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 150شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 151شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 152شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...153شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...154شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 155شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...156شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 157شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...158شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...159شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 160شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 161شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...162شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...163شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 164شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 165شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 166شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...167شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 168شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 169شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 170شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...171شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 172شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 173شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 174شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...175شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...176شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 177شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...178شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...179شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 180شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...181شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 182شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 183شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 184شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 185شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...186شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 187شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...188شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...189شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...190شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...191شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 192شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...193شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 194شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...195شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 196شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 197شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 198شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 199شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...200شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...201شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...202شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...203شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...204شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...205شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...206شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 207شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 208شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...209شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 210شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 211شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...212شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...213شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 214شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...215شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...216شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...217شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...218شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 219شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...220شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...221شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 222شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 223شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...224شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 225شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 226شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 227شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...228شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 229شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 230شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...231شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...232شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 233شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 234شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 235شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 236شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...237شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 238شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 239شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...240شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...241شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 242شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...243شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 244شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...245شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 246شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...247شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...248شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 249شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 250شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...251شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...252شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 253شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...254شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 255شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 256شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...257شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...258شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...259شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...260شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 261شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 262شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 263شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...264شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...265شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 266شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...267شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...268شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 269شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...270شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 271شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 272شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...273شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 274شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...275شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 276شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...277شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...278شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 279شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...280شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 281شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...282شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...283شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 284شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 285شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...286شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 287شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...288شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...289شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...290شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 291شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 292شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 293شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 294شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...295شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...296شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 297شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 298شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 299شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...300شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 301شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 302شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 303شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...304شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 305شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 306شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 307شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...308شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...309شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...310شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 311شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 312شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 313شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 314شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 315شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 316شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 317شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...318شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 319شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 320شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 321شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 322شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 323شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 324شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 325شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...326شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 327شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 328شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 329شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...330شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 331شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...332شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...333شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 334شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...335شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...336شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 337شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 338شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 339شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 340شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 341شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 342شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...343شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 344شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 345شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 346شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...347شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 348شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...349شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...350شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...351شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 352شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 353شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 354شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 355شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...356شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 357شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...358شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...359شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...360شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...361شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 362شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 363شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 364شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...365شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 366شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...367شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 368شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 369شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 370شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 371شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 372شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 373شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 374شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...375شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 376شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...377شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 378شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 379شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 380شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 381شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 382شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 383شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...384شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 385شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 386شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...387شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 388شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...389شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 390شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 391شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 392شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...393شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...394شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 395شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 396شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...397شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...398شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 399شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...400شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...401شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...402شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...403شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 404شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 405شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...406شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...407شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 408شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 409شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 410شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 411شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...412شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...413شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...414شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 415شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 416شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...417شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 418شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 419شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...420شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 421شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...422شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...423شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 424شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 425شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 426شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 427شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...428شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 429شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 430شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...431شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...432شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 433شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...434شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 435شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 436شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...437شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...438شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 439شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 440شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 441شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...442شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 443شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 444شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ