به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگردم

1510عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگردم
تو چندان عاشقان داری که من پیدا نمیگردم
هر آن عاقل که آهو چشمی او دید میداند
که من مجنون صفت بیهوده در صحرا نمیگردم
من از عشقت گدا گشتم ولی بر تو نبردم ره
از آن چونعاشقان جز بر در دلها نمیگردم
سر سوداییم دارد هوای کعبه وصلش
اگر سر میرود اهلی ازین دروا نمیگردم
سگ کوی توام جانا جفاها میکنی با من
چو میدانی که من دور از درت قطعا نمیگردم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...2شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...3شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 4شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...5شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...6شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 7شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...8شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 9شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 10شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...11شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...12شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...13شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...14شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...15شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 16شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 17شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 18شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 19شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 20شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...21شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...22شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 23شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...24شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 25شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 26شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 27شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...28شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 29شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...30شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 31شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 32شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 33شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 34شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...35شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...36شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 37شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...38شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 39شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...40شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...41شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 42شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 43شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...44شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...45شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 46شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 47شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 48شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...49شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 50شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 51شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 52شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...53شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 54شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 55شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 56شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...57شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...58شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 59شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...60شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...61شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 62شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...63شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 64شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 65شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 66شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 67شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...68شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 69شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...70شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...71شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...72شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...73شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 74شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...75شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 76شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...77شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 78شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 79شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 80شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 81شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...82شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...83شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...84شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...85شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...86شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...87شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...88شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 89شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 90شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...91شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 92شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 93شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...94شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...95شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 96شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...97شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...98شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...99شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...100شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 101شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...102شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...103شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 104شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 105شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...106شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 107شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 108شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 109شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...110شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 111شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 112شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...113شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...114شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 115شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 116شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 117شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 118شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...119شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 120شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 121شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...122شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...123شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 124شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...125شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 126شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...127شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 128شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...129شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...130شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 131شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 132شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...133شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...134شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 135شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...136شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 137شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 138شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...139شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...140شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...141شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...142شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 143شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 144شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 145شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...146شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...147شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 148شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...149شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...150شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 151شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...152شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 153شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 154شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...155شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 156شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...157شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 158شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...159شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...160شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 161شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...162شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 163شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...164شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...165شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 166شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 167شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...168شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 169شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...170شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...171شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...172شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 173شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 174شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 175شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 176شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...177شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...178شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 179شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 180شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 181شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...182شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 183شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 184شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 185شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...186شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 187شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 188شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 189شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...190شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...191شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...192شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 193شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 194شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 195شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 196شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 197شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 198شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 199شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...200شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 201شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 202شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 203شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 204شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 205شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 206شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 207شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...208شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 209شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 210شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 211شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...212شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 213شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...214شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...215شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 216شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...217شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...218شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 219شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 220شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 221شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 222شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 223شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 224شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...225شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 226شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 227شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 228شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...229شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 230شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...231شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...232شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...233شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 234شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 235شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 236شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 237شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...238شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 239شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...240شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...241شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...242شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...243شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 244شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 245شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 246شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...247شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 248شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...249شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 250شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 251شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 252شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 253شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 254شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 255شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 256شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...257شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 258شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...259شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 260شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 261شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 262شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 263شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 264شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 265شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...266شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 267شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 268شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...269شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 270شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...271شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 272شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 273شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 274شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...275شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...276شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 277شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 278شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...279شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...280شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 281شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...282شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...283شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...284شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...285شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 286شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 287شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...288شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...289شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 290شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 291شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 292شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 293شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...294شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...295شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...296شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 297شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 298شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...299شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 300شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 301شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...302شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 303شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...304شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...305شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 306شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 307شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 308شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 309شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...310شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 311شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 312شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...313شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...314شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 315شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...316شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 317شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 318شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...319شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...320شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 321شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 322شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 323شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...324شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 325شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 326شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ