به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار توام

1580عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

از جهان فردم همین در بند رخسار توام
بنده حسنم درین عالم گرفتار توام
از زلیخا کی نیم ای یوسف اکنون جان بکف
روز بازارست و من در روز بازار توام
نسبتم با هر خسی ایگل مکن کافتاده است
صد هزاران گر بود من مرغ گلزار توام
با وجود حسن رخسارت که شهری مست ازوست
من خراب حسن طبع و مست گفتار توام
همچو گل می میخوری با عاشقان زار خود
آخر ای بیرحم من هم عاشق زار توام
مردم بیدرد را مرهم بود از وصل تو
من جگر چاک و درون ریش و دل افکار توام
اهلی بیچاره درویشست و تو سلطان حسن
بر زبان این نکته چون راند که من یار توام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...2شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...3شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...4شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...5شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...6شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 7شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 8شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 9شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 10شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 11شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...12شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...13شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 14شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...15شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 16شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 17شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 18شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...19شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 20شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...21شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 22شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 23شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 24شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 25شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...26شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...27شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 28شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...29شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 30شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...31شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...32شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 33شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 34شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...35شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...36شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 37شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 38شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 39شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...40شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 41شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 42شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 43شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...44شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 45شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 46شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 47شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...48شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...49شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 50شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...51شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...52شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 53شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...54شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 55شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 56شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 57شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 58شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...59شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 60شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...61شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...62شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...63شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...64شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 65شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...66شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 67شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...68شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 69شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 70شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 71شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 72شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...73شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...74شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...75شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...76شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...77شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...78شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...79شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 80شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 81شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...82شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 83شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 84شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...85شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...86شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 87شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...88شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...89شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...90شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...91شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 92شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...93شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...94شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 95شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 96شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...97شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 98شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 99شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 100شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...101شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 102شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 103شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...104شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...105شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 106شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 107شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 108شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 109شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...110شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 111شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 112شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...113شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...114شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 115شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...116شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 117شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...118شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 119شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...120شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...121شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 122شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 123شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...124شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...125شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 126شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...127شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 128شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 129شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...130شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...131شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...132شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...133شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 134شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 135شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 136شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...137شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...138شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 139شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...140شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...141شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 142شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...143شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 144شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 145شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...146شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 147شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...148شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 149شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...150شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...151شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 152شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...153شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 154شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...155شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...156شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 157شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 158شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...159شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 160شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...161شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...162شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...163شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 164شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 165شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 166شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 167شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...168شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...169شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 170شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 171شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 172شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...173شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 174شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 175شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 176شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...177شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 178شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 179شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 180شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...181شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...182شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...183شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 184شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 185شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 186شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 187شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 188شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 189شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 190شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...191شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 192شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 193شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 194شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 195شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 196شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 197شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 198شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...199شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 200شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 201شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 202شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...203شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 204شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...205شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...206شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 207شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...208شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...209شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 210شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 211شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 212شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 213شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 214شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 215شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...216شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 217شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 218شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 219شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...220شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 221شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...222شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...223شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...224شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 225شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 226شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 227شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 228شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...229شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 230شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...231شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...232شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...233شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...234شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 235شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 236شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 237شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...238شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 239شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...240شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 241شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 242شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 243شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 244شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 245شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 246شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 247شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...248شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 249شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...250شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 251شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 252شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 253شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 254شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 255شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 256شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...257شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 258شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 259شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...260شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 261شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...262شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 263شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 264شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 265شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...266شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...267شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 268شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 269شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...270شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...271شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 272شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...273شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...274شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...275شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...276شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 277شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 278شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...279شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...280شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 281شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 282شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 283شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 284شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...285شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...286شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...287شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 288شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 289شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...290شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 291شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 292شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...293شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 294شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...295شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...296شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 297شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 298شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 299شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 300شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...301شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 302شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 303شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...304شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...305شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 306شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...307شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 308شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 309شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...310شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...311شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 312شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 313شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 314شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...315شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 316شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 317شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ