به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زدن

1670عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زدن
هر کمان ابرو نداند تیر پنهانی زدن
تا نگردی آشنا در بحر عشقت راه نیست
گر نیی موسی قدم در نیل نتوانی زدن
عشرت آباد چمن گلبانگ بلبل را سزد
ما و کنج غم چو جغد و بانگ ویرانی زدن
می زدن از لعل شیرین در خور خسرو بود
کوهکن می بایدش بر سنگ پیشانی زدن
شرح حسنش گرچه اهلی نیک میدانی بگوی
زانکه از دانا خوش آید لاف نادانی زدن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...2شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...3شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...4شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...5شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...6شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 7شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 8شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...9شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 10شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 11شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...12شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...13شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 14شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...15شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...16شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...17شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...18شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 19شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...20شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...21شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 22شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 23شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...24شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 25شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 26شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 27شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...28شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 29شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 30شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...31شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...32شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 33شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 34شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 35شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 36شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...37شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 38شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 39شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...40شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...41شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 42شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...43شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 44شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...45شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 46شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...47شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...48شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 49شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 50شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...51شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...52شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 53شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...54شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 55شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 56شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...57شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...58شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...59شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...60شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 61شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 62شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 63شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...64شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...65شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 66شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...67شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...68شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 69شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...70شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 71شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 72شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...73شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 74شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...75شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 76شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...77شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...78شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 79شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...80شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 81شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...82شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...83شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 84شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 85شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...86شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 87شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...88شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...89شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...90شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 91شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 92شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 93شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 94شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...95شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...96شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 97شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 98شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 99شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...100شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 101شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 102شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 103شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...104شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 105شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 106شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 107شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...108شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...109شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...110شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 111شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 112شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 113شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 114شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 115شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 116شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 117شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...118شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 119شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 120شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 121شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 122شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 123شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 124شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 125شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...126شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 127شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 128شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 129شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...130شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 131شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...132شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...133شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 134شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...135شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...136شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 137شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 138شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 139شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 140شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 141شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 142شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...143شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 144شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 145شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 146شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...147شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 148شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...149شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...150شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...151شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 152شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 153شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 154شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 155شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...156شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 157شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...158شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...159شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...160شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...161شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 162شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 163شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 164شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...165شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 166شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...167شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 168شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 169شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 170شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 171شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 172شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 173شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 174شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...175شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 176شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...177شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 178شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 179شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 180شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 181شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 182شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 183شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...184شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 185شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 186شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...187شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 188شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...189شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 190شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 191شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 192شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...193شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...194شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 195شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 196شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...197شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...198شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 199شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...200شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...201شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...202شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...203شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 204شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 205شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...206شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...207شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 208شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 209شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 210شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 211شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...212شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...213شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...214شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 215شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 216شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...217شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 218شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 219شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...220شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 221شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...222شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...223شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 224شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 225شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 226شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 227شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...228شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 229شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 230شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...231شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...232شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 233شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...234شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 235شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 236شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...237شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...238شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 239شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 240شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 241شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...242شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 243شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 244شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ