کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از تو
    بیا بیا که صبوری نمی توان از تو
    بخشم رفتی و گفتی قیامتم بینی
    چه زود رنجی و دیر آشنا فغان از تو
    مرنج اگر من دلتنگ سینه بشکافم
    که حال دل نتوان داشتن نهان از تو
    قیامت ارچه بآخر زمان شود پیدا
    قیامتی است درین شهر هر زمان از تو
    تو کی بخنده گشایی دهن یقین است این
    یقین که می کشیش نیست اینگمان از تو
    ز غیرتم همه آتش که همچو شمع چرا
    گرفته اند مرا خلق بر زبان از تو
    مرا بتیغ فلم ساز استخوان و ببین
    که چون گداخت مرا مغز استخوان از تو
    به مجلسی که تو با گلرخان قدح نوشی
    هزار نرگس مستت خونفشان از تو
    بتر ز قصه مجنون حکایت لیلی است
    که شد فسانه بصد گونه داستان از تو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha