کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    وقت آن شد که نظر درمن درمانده کنی
    تلخی عیش مرا چاره بیک خنده کنی
    هیچ نقصان نبود قدر ترا ایشه حسن
    گر نگاهی سوی درویش کهن ژنده کنی
    من که باشم که بدل کینه من راه دهی
    بهر من خاطر خود چند پراکنده کنی
    شمع من خنده زنان چهره برافروز دگر
    تا چراغ دل صد سوخته را زنده کنی
    اهلی از تیغ تو چون سرکشد امید که تو
    از خداوندی خود رحم بر این بنده کنی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha