کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رفتی و چراغ ستم افروخته کردی
    دیدی که چه باروز من سوخته کردی
    کشتی بجفا شهری و از درد رهاندی
    درد همه در جان من اندوخته کردی
    از خون اسیران نشود سیر سگ تو
    اکنون که بخون منش آموخته کردی
    تا باز کجا میروی امشب به شبیخون
    کز آتش می شمع رخ افروخته کردی
    اهلی چه گشودی برخ ماه وشان باز
    چشمی که بصد خون جگر دوخته کردی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha