به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو گل شده

1460عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو گل شده
بلبلان خاموش و مرغ هرزه گو بلبل شده
آفتاب من که سوزد برق حسنش خشک و تر
سبزه تر بین که گرد عارضش سنبل شده
در کمین صید دل از زلف و خال و چشم مست
فتنه ها دارد سرفتنه آن کاکل شده
دیگرانرا جزوییی گر سوخت برق حسن او
خرمن صاحبدلان بر باد جزو و کل شده
همنشین آسان نشد اهلی بدان سر و سهی
باغبان خون خورده عمری تاقرین گل شده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 2شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...3شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...4شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 5شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 6شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 7شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...8شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 9شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 10شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 11شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...12شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 13شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 14شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 15شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...16شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...17شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...18شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 19شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 20شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 21شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 22شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 23شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 24شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 25شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...26شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 27شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 28شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 29شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 30شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 31شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 32شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 33شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...34شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 35شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 36شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 37شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...38شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 39شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...40شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...41شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 42شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...43شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...44شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 45شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 46شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 47شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 48شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 49شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 50شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...51شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 52شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 53شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 54شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...55شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 56شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...57شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...58شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...59شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 60شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 61شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 62شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 63شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...64شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 65شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...66شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...67شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...68شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...69شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 70شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 71شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 72شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...73شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 74شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...75شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 76شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 77شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 78شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 79شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 80شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 81شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 82شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...83شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 84شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...85شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 86شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 87شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 88شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 89شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 90شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 91شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...92شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 93شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 94شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...95شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 96شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...97شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 98شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 99شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 100شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...101شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...102شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 103شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 104شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...105شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...106شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 107شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...108شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...109شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...110شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...111شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 112شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 113شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...114شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...115شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 116شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 117شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 118شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 119شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...120شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...121شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...122شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 123شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 124شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...125شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 126شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 127شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...128شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 129شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...130شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...131شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 132شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 133شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 134شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 135شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...136شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 137شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 138شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...139شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...140شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 141شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...142شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 143شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 144شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...145شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...146شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 147شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 148شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 149شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...150شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 151شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 152شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ