کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی
    مارا چو سایه از بر خود دور کرده یی
    ای مست نرگس تو جهانی ز جام عیش
    ما را بزهر چشم چه مخمورکرده یی
    یکذره نیست در دلت ای آفتاب مهر
    خود را بمهر بهر چه مشهور کرده یی
    آخر سگ توایم چرا ز آستان وصل
    ما را بسنگ تفرقه مهجور کرده یی
    بازآ که دست هجر ز بنیاد میکند
    جان خراب را که تو معمور کرده یی
    مردم ز رشک آینه از وی چه دیده یی
    کآن را همیشه مونس و منظور کرده یی
    اهلی بخواجگی ز ره بندگی رسید
    آزاد خویش را بچه دستور کرده یی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha