به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچنین

1580عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچنین
گر بود دیوانه نگریزد ز بندی اینچنین
بر زمین پای سمندت ناید از شوخی ولی
حیف باشد بر زمین پای سمندی اینچنین
چشم من، چون داغ بر دست تو بیند چشم من
کی بچشم خود توان دیدن گزندی اینچنین
با هزاران دردمندی جان فدایت میکنم
وه چرا ننگ آیدت از دردمندی اینچنین
دست اهلی کوته از بختست چون آرد ببر
دست کوتاهی چنان سرو بلندی اینچنین

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...2شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...3شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...4شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 5شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 6شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...7شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 8شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 9شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...10شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...11شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 12شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...13شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...14شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...15شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...16شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 17شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...18شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...19شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 20شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 21شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...22شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 23شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 24شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 25شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...26شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 27شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 28شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...29شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...30شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 31شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 32شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 33شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 34شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...35شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 36شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 37شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...38شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...39شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 40شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...41شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 42شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...43شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 44شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...45شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...46شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 47شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 48شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...49شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...50شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 51شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...52شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 53شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 54شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...55شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...56شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...57شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...58شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 59شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 60شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 61شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...62شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...63شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 64شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...65شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...66شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 67شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...68شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 69شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 70شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...71شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 72شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...73شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 74شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...75شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...76شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 77شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...78شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 79شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...80شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...81شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 82شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 83شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...84شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 85شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...86شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...87شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...88شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 89شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 90شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 91شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 92شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...93شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...94شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 95شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 96شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 97شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...98شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 99شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 100شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 101شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...102شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 103شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 104شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 105شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...106شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...107شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...108شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 109شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 110شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 111شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 112شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 113شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 114شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 115شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...116شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 117شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 118شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 119شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 120شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 121شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 122شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 123شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...124شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 125شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 126شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 127شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...128شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 129شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...130شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...131شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 132شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...133شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...134شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 135شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 136شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 137شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 138شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 139شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 140شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...141شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 142شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 143شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 144شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...145شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 146شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...147شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...148شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...149شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 150شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 151شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 152شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 153شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...154شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 155شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...156شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...157شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...158شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...159شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 160شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 161شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 162شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...163شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 164شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...165شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 166شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 167شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 168شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 169شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 170شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 171شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 172شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...173شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 174شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...175شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 176شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 177شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 178شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 179شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 180شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 181شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...182شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 183شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 184شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...185شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 186شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...187شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 188شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 189شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 190شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...191شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...192شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 193شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 194شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...195شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...196شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 197شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...198شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...199شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...200شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...201شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 202شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 203شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...204شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...205شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 206شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 207شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 208شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 209شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...210شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...211شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...212شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 213شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 214شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...215شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 216شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 217شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...218شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 219شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...220شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...221شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 222شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 223شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 224شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 225شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...226شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 227شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 228شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...229شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...230شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 231شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...232شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 233شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 234شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...235شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...236شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 237شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 238شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 239شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...240شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 241شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 242شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ