کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او
    عالم فروز تا به ابد شد چراغ او
    سلطان عشق مهر سلیمان دهد به دیو
    گر باد تخت و بخت بود در دماغ او
    بگذر از این چمن که بجز داغ همچو گل
    طرفی نبسته است کس از طرف باغ او
    بلبل که دارد اینهمه مستی ز عشق گل
    بویی شنیده است مگر از ایاغ او
    گر منکرست وادی عشقت ز خون ما
    خون میچکد هنوز ز منقار زاغ او
    ما پیر عالمیم و جهان طفلا راه ماست
    ما را کجا فریب دهد لهو و لاغ او
    اهلی که سوخت در غم هجران بدود دل
    دوزخ شدست جنت عیش و فراغ او

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha