اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او عالم فروز تا به ابد شد چراغ او سلطان عشق مهر سلیمان دهد به دیو گر باد تخت و بخت بود در دماغ او بگذر از این چمن که بجز داغ همچو گل طرفی نبسته است کس از طرف باغ او بلبل که دارد اینهمه مستی ز عشق گل بویی شنیده است مگر از ایاغ او گر منکرست وادی عشقت ز خون ما خون میچکد هنوز ز منقار زاغ او ما پیر عالمیم و جهان طفلا راه ماست ما را کجا فریب دهد لهو و لاغ او اهلی که سوخت در غم هجران بدود دل دوزخ شدست جنت عیش و فراغ او اهلی شیرازی