به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم فکن

1520عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم فکن
یا برآر از خاک یا یکباره در خاکم فکن
چون بخاکم گر زنده خواهی دیگرم
قطره یی بر خاک از آنروزی عرقناکم فکن
پیش از آنساعت که گردد کار گر زهر اجل
جرعه یی در کام از آن لعل چو تریاکم فکن
چشم من لایق کجا باشد بخورشید رخت
پرتو اندیشه یی در چشم ادراکم فکن
اهلی آن بدمهر اگر پرسد ز احوال درون
گو نظر بر حال دل از سینه چاکم فکن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 2شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...3شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 4شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...5شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...6شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 7شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 8شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...9شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...10شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 11شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...12شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 13شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 14شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...15شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...16شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...17شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...18شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 19شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 20شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 21شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...22شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...23شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 24شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...25شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...26شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 27شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...28شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 29شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 30شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...31شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 32شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...33شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 34شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...35شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...36شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 37شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...38شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 39شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...40شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...41شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 42شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 43شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...44شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 45شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...46شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...47شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...48شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 49شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 50شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 51شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 52شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...53شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...54شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 55شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 56شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 57شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...58شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 59شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 60شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 61شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...62شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 63شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 64شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 65شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...66شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...67شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...68شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 69شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 70شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 71شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 72شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 73شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 74شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 75شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...76شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 77شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 78شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 79شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 80شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 81شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 82شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 83شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...84شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 85شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 86شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 87شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...88شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 89شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...90شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...91شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 92شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...93شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...94شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 95شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 96شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 97شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 98شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 99شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 100شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...101شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 102شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 103شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 104شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...105شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 106شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...107شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...108شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...109شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 110شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 111شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 112شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 113شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...114شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 115شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...116شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...117شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...118شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...119شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 120شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 121شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 122شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...123شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 124شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...125شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 126شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 127شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 128شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 129شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 130شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 131شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 132شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...133شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 134شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...135شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 136شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 137شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 138شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 139شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 140شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 141شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...142شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 143شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 144شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...145شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 146شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...147شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 148شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 149شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 150شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...151شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...152شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 153شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 154شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...155شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...156شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 157شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...158شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...159شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...160شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...161شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 162شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 163شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...164شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...165شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 166شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 167شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 168شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 169شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...170شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...171شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...172شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 173شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 174شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...175شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 176شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 177شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...178شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 179شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...180شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...181شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 182شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 183شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 184شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 185شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...186شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 187شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 188شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...189شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...190شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 191شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...192شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 193شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 194شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...195شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...196شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 197شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 198شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 199شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...200شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 201شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 202شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ