کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان
    درد دلی مراست که گفتن نمی توان
    خواهم شکفته رو زیم از غم چو گل ولی
    هرگز بزهر خنده شکفتن نمی توان
    خواب صبوح اگرچه بیوسف رخان خوشست
    غافل ز گرگ حادثه خفتن نمی توان
    هر در که هست سفته ز الماس همت است
    وصل تو گوهریست که سفتن نمی توان
    گفتی که لعل من کشد از زهر حسرتت
    وه کاین حدیث تلخ شنفتن نمی توان
    شد داغ عشق در دل ویرانه ام نهان
    گنج وفا بخاک نهفتن نمی توان
    اهلی اگرنه بر تو نسیمی وزد ز دوست
    گرد غم از جبین تو رفتن نمی توان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha